دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی:
«فطر»عیدزدودن غبارگناه به جامانده ازرمضان است
صدای پای عید میآید و دل مؤمن، بر سر دوراهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلاتکلیف است که از آمدن این عید، دلشاد باشد یا از رفتن آن ماه، محزون؟ عید فطر، پاکترین و عیدترینِ عیدهاست؛ چراکه پاداش یک ماه عبادت و شستوشوی جان در نهر پاک رمضان است. عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدنِ انسانی نو از خاکسترهای خویشتنِ خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از قدس آنلاين، باز هم عيد رمضان آمد و ماه رمضان رفت؛ اميد كه آثار معنويِ آن تا سال آينده براي ما باقي بماند... براي واكاوي فرازهاي عرفاني عيد سعيد فطر، با حكيمِ عاليقدر و استاد عرفان و معارفاسلامي، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني گفتوگو كردهايم كه در ادامه ميخوانيد.
*پس از يك ماه روزه داري به عيد فطر رسيده ايم. چه تعبيري براي جشن بندگي داريد؟
عيد، بهمعني بازگشت است، بازگشتي از جنس روحاني به مبدا و سرشت خدايي، بازگشت به آنچه از آن دور شدهايم؛
آنكسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگارِ وصل خويش
براساس اين ابياتِ حكيمانه، همۀ ما از خداييم و براي بازگشت به او، شرايط ويژهاي پيشِ روي ما قرار گرفته كه همين رمضانهايي است كه با جانمان تجربه ميكنيم. اين رمضانها ميآيند و ميروند تا ما را به فطرت پاك و بيآلايش برسانند و عيد فطر درحقيقت فرصتي است تا به ما اين اميد را بدهد كه در درگاه حق، تلاشِ يكماهۀ ما به ثمر نشسته و وصل حق برايمان ميسر شده است. ضمن اينكه نبايد فراموش كنيم كه عيد براي همۀ ما روزي است كه در آن گناه نكنيم و ظلمي در حق ديگران روا نداريم كه اين توصيه و رهنمودِ مولاي متّقيان علي(ع) است، اگر به چنين شرايطي برسيم عيد در عيد ماست.
* چه فلسفهاي براي قرارگرفتن عيد فطر در پايان ماه مبارك رمضان وجود دارد؟
در عرفان اسلامي كه مبتني بر توجه به خداي متعال و عرفان الهي ازلي است، عيد فطر، عيد پاداش خداوند براي فطرتها و جانهاي شستوشو يافته و نابي است كه از رهگذرِ يكماه ميهمانيِ گستردۀ ذات حق، زلال شدهاند؛ چنانكه رمضان همچون كورهاي است كه هستيِ انسان را ميسوزاند تا از نو متولد شويم. فطر، درحقيقت شادي براي رفتنِ رمضان نيست، بلكه اينروز به ما ميگويد كه اگر هنوز هم با گذشت يك ماه روزهداري، غبارهايي در جانمان باقي است، از ساعات عيد خدا بهره ببريم تا ما هم در زمرۀ رهاشدگان از لوث گناهان محسوب شويم و روح و جانمان متحول شود. از همينروي در اينروز نماز ميخوانيم و در قنوتِ پنجبارهاش تكرار ميكنيم «اسئلك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلّي الله عليه و اله ذخراً و مزيداً...؛ از تو ميخواهم به حق اينروز كه آن را براي مسلمانان عيد قرار دادي و براي محمد و آل او ذخيره و فزوني ساختي...»، ما را هم از كرامات خود در اين روزِ بزرگ بهرمند كني و اين فلسفۀ قرارگرفتن عيد در پايان ماه مبارك رمضان است.
*اشاره كرديد به اين مسأله كه انسان در روز عيد فطر، تحوّل پيدا ميكند، اين تحول محسوس است؟
بله همينطور است و البته در هر تحوّلي، تكامل وجود دارد و آنچه ما را پس از گذشتِ رمضان، دستخوشِ تغييرات وضعيِ يكماه عبادت ميكند، حكايت از تكاملِ روحمان دارد، امّا اين نكته هم شرط دارد و شرط آن اين است كه تحوّلِ ما غايت عقلاني داشته باشد؛ امّا اگر بدون غايت عقلاني باشد، تكاملي محقق نشده و هنوز راه طولاني در پيش خواهيم داشت. بنابراين هر تحول و دگرگوني با درنظرگرفتن غايت عقلاني، تكامل است. اگر ماه رمضان را با درك معنويِ بيشتر طي كرده باشيم، آثار و بركاتِ وضعي آن را در زندگيِ پس از رمضان هم خواهيم ديد. اگر عيد در عيدِ ما با ارتباط خالصانۀ ما با خدا محقّق شده باشد، قطعاً ادامۀ زندگي ما سرشار از تكامل روحي حاصل از اين ماه خواهد بود كه اهل دل، همواره اين تكامل را در زندگي خود تكرار ميكنند تا به سير اليالله نائل شوند و اينجاست كه تعبير «ارجعي الي ربك؛ بازگرديد بهسوي خدا» مصداق پيدا ميكند و اهل تكامل، اهل معرفت هستند كه در هرلحظه، خود را در برابر حق تسليم ميدانند.
* چرا در تعابير عرفاني، مؤمنان پس از يك ماه روزهداري، روز عيد فطر، چشمي گريان و دلي سوخته دارند؛ اين پريشانحالي در برابر پاداشهاي حضرت حق، چه توجيهي دارد؟
نكتۀ قابلتأملي است؛ چراكه روز عيد فطر، روز دريافت پاداشهاي بيبديلِ حضرت حق است. اما پاسخِ اين سؤال، همان ابيات حكيمانۀ حافظ است كه دربارۀ رفتن ماه رمضان اينچنين سروده:
بيا كه ترك فلك، خوان روزه غارت كرد
هلال عيد به دور قدح اشارت كرد
يعني رمضان، يك خوان گستردۀ الهي است. در اين خوان، مردم روزه ميگيرند، حالا ترك فلك غارتش كرده است كه دل اهل معرفت محزون ميشود از اين بابت كه باب كرامت حق در اين ماه بيش از پيش باز است و عاشقانِ حق تعالي شِكوه دارند كه هنوز اندر خم عشقبازيهاي رمضان بودند و عيد فطر از راه رسيد. حافظ در اين ابيات تأكيد دارد كه ماه مبارك رمضان، يك ظاهر و يك باطن دارد كه ظاهرش همين سيروز روزهداري است كه هرسال ميآيد و به غارت فلك ميرود، امّا باطني دارد كه ترك فلك قادر به غارتِ آن نيست و آن باطن، روح معنويتي است كه در رمضان جريان دارد. حافظ امّا در بيت دوم، بسيار ظريف هلال عيد فطر را به قدح شرابي تشبيه ميكند كه ميِ آن، معرفت است، ميِ ماه مبارك رمضان، قرب به حق تعالي است و بدون معرفت، قرب به حق ميسّر نميشود.
* بنابراين، معرفت باقيمانده از ماه مبارك رمضان، عيد فطر حقيقي را براي همۀ ما رقم ميزند، درست است؟
بله همينطور است و اشاره كردم كه سيروزِ ماه رمضان، نشان از ايام ظاهري و گذرا دارد و حالآنكه معرفتِ برجايمانده از عبادات اين ماه مبارك، با وجود تمامشدنِ آن تا سال ديگر باقي ميماند؛ معرفتيكه هيچ ترك فلكي نميتواند آن را غارت كند و هلال عيد فطر به همۀ ما اين نويد را ميدهد كه زنگارها كنار رفته و زلال جان همۀ ما به نور رحمت حق شستوشو يافته است.