تاریخ مصائب مسلمانان روسیه برای تشرّف به حج
امپراتوری روسیه در داخل مرزهایش، جایگاهی محفوظ ولی متزلزل برای اسلام فراهم کرد؛ تلاشهای پراکنده ای که برای تغییر اجباری مذهب مسلمانان به مذهب معمول صورت میگرفت، در سال ۱۷۷۳ با فرمان کاترین دوم مبنی بر تساهل مذهبی به پایان رسید.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از ايرنا، آنچه در پي ميآيد منتخب بخش هايي از مقالهٔ دنيل براور Daniel Brower با عنوان: مسيرهاي روسيه به مكه (تساهل مذهبي و حج گزاري مسلمانان ساكن در امپراتوري روسيه) است كه ترجمه آن توسط فرج الله احمدي و محيا شعيبي صورت گرفته است.
* فرمان كاترين دوم، رسماً وجود جامعة مسلمانان را ميپذيرفت و به آنان اجازه ميداد كه مراسم مذهبي خود را آزادانه برگزار كنند. زيارت مكه (حج) يكي از مقدسترين اين مناسك بود. مقاومت در برابر عملي شدن اين فرمان تا زمان سقوط امپراتوري ادامه يافت. زيارت مكه به صورت حقّي باقي ماند كه بر سر آن مناقشات زيادي وجود داشت، چنين مطلبي در گزارشهاي رسمي آمده است و اين نظريه را مطرح ميكند كه زيارت ممكن است منجر به برافتادن امپراتوري شود و همة اينها نشانگر تناقضاتي است كه در رفتار دولت نسبت به تبعة مسلمان خود مشهود است.
زيارت مكه در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در سراسر جهان اسلام گسترش يافت تا جايي كه به يك حركت جمعي ساليانه مبدل شد. شيوههاي جديد حمل ونقل به مناطق دوردست، هم چون كشتيهاي بخار و قطارها ابزار نسبتاً ارزان و مطمئني را براي سفر دريايي و زميني به عربستان فراهم كردند.
جهان اسلام درست در همان زماني كه استقلال سياسي خود را از امپراتوريهاي غربي از دست ميداد، ارتباطات مذهبي را در ميان جوامع مسلماني كه از يكديگر دور افتاده بودند تقويت ميكرد. موفقيت بانيان امپراتوري اروپا در كاستن بي نظميها و افتتاح خطوط ريلي و كشتيهاي بخار در داخل و اطراف قلمروي خود تا حد زيادي سفر حج را آسان كرد. اين شرايط جديد براي مسلمانان روسيه و نيز براي مسلماناني كه در ديگر امپراتوريهاي غربي سكونت داشتند، تأثيرگذار بودند.
فتح تركستان كه درپي جنگهاي كريمه و قفقاز اتفاق افتاد، مذاكرات مجددي را دربارهٔ سياست كاترين نسبت به تساهل مذهبي، بر محافل حكومتي تحميل كرد. اعمال و آموزههاي اسلامي عميقاً در ميان جمعيت شهري و روستاييِ واحههاي آسياي مركزي ريشه داشتند. گسترش مرزهاي دولت تزاري در اطراف بخش وسيعي از قلمرو آنها و نيز استقرار كشورهاي تحت الحمايه در خيوه و بخارا، بيش از پنج ميليون مسلمان را تحت حاكميت مستقيم يا غيرمستقيم دولت روسيه قرار داد.
فرقههاي صوفيه، كه انجمن نقشبنديه بانفوذترين آنان بودند، چاشني كاملاً مردم گرايانه اي را به اعمال ديني بخشيدند. مشايخ و مريدان اين فرقهها به استمرار حيات پرشور ديني در اين ناحيه كمك كرده و نيز ارتباطات نزديك خود را با نهادهاي اسلامي در امپراتوري عثماني ادامه دادند. اسلام در تركستان يك قدرت بارز و يك منبع بالقوه مقاومت در برابر حكومت روسيه بود.
كافمن مدافع سرسخت اين عقيده بود كه رهبران مسلمان بايد از ايفاي هرگونه نقشي در حيات عمومي اين منطقه محروم شوند. او اين گونه استدلال ميكرد كه اگر حمايت و اعتبار عمومي از مقامات ديني سلب شود، اسلام الزاماً نفوذ خود را بر مردم از دست خواهدداد. (او اصطلاح «ناديده گرفتن» را ترجيح ميداد كه به معناي بي اعتنايي به اسلام بود).
او مقام شيخ الاسلام را كه بالاترين شخصيت در جامعة ديني تركستان بود، منسوخ اعلام كرد و جلوي هرگونه اعمال قدرتي را از جانب مفتي نهاد مذهبي اورنبورگ گرفت.
در مقابل، متعاقباً او خود را حامي اعمال مذهبي مسلمانان نشان داده بود. اين اعمال متعلق به حيطة خصوصي افراد بودند و بنا به تعريف خود نميتوانستند منجر به فعاليت سياسي براندازانه شوند. در اين ميان او به حج جايگاه خاص و حتي نماديني اختصاص داد.
يكي از نخستين فرامين وي در رابطه با فعاليتهاي اسلامي، به تمامي مسلمانان تركستان حق سفر به مكانهاي مقدس اسلامي را در داخل و خارج امپراتوري اعطا كرد. فرماني كه در سال ۱۸۷۰ صادر شد، تصريح ميكرد كه «هيچ گونه محدوديتي» در زمينة تقاضاي شهروندان براي دريافت گذرنامه زيارت مكه وجود ندارد.
در آن سالها امپراتوريهاي غربي به صورت فزاينده اي مراقب و متوجه حركت مسلمانان از سرزمينهاي مستعمراتي خود به سمت مكه بودند.
علي رغم اطلاعات اندكي كه در اين زمينه وجود دارد، ميتوان دريافت كه حكومت روسيه عميقاً نگران سفر رعاياي روسي خود به امپراتوري عثماني و عربستان و بازگشت از اين مناطق بوده است. جنگ هايي كه در داخل و اطراف نواحي با جمعيت متراكم مسلمان، همچون كريمه و قفقاز، اتفاق ميافتاد، شايعه هايي را تقويت ميكرد، مبني بر اين كه كارگزاران دولت عثماني و رهبران مسلمان در استانبول از مسيرهاي حج براي انتشار افكار براندازانه در داخل امپراتوري استفاده ميكنند.
در سال ۱۸۸۵ اخبار واصله از دمشق تخمين ميزدند كه ساليانه ۱۰۰۰۰ مسلمان روسي به قصد مكانهاي مقدس عربستان از قفقاز خارج شده اند؛ گزارشها حاكي از آن است كه ۵۰۰ گذرنامة سفر به عربستان به زائراني كه قلمرو روسيه را ترك ميكنند داده شده است. شواهد مشابهي در سالهاي پاياني اين قرن در گزارشهاي كنسول عربستان اشاره ميكند كه علي رغم ممنوعيت صدور گذرنامه براي سفر به امپراتوري عثماني، كه از سه سال قبل در جريان بوده است، تعداد زائراني كه در سال ۱۸۹۹ از امپراتوري روسيه به عربستان آمده اند به همان ميزانِ زائرانِ سال ۱۸۹۶ است. بدين صورت، آشكار شد كه حركت زائران فراتر از محدوديتهاي مسافرتي حكومت تزاري و نظارت آنها بر مرزها، به حوزة تلاشهاي جمعي آنان تعلق دارد.
ناديده گرفتن قوانين تزاري از همان لحظة عزيمت آغاز ميگشت. گرفتن گذرنامه به معناي مواجهه با حكومت محلي روسيه بود كه در بهترين شرايط نيز تجربه ناخوشايندي تلقي ميشد. بعضي از مسلمانان كه ميتوانستند ادعا كنند فعاليتهاي بازرگاني انجام ميدهند، در پي گذرنامههاي تجاري بودند كه گرفتن آنها آسانتر بود و تحت تأثير قواعد و محدوديتهاي بي ثبات و متغير قرار نداشت. ولي به طور كلي، بيشتر زائران بدون هيچ گونه گذرنامه اي سفر ميكردند.
در اوايل دهة ۱۸۹۰ كنسول جده شاهد بودكه «تعداد زيادي از زائران بدون هيچ گونه مدركي سفر ميكنند.» آنان اغلب از سرزمينهاي خود تنها با به همراه داشتن نامهٔ ريش سفيدان روستا و دعاي خير امام جماعت عازم سفر ميشدند. زائران ساكن قفقاز مسيرهاي درياي سياه يا درياي خزر را طي ميكردند. تا پيش از اين كه خطوط ريلي روسيه به آسياي مركزي برسد، زائران اهل تركستان «مسيرهاي محرمانه اي» را كه براي حركت كاروانها در سراسر مرزهاي امپراتوري بود، به سمت افغانستان طي كرده و از آنجا به هند ميرفتند. وسايل حمل ونقل مدرن در پيشاور در انتظار آنان بود. آنها از پيشاور سوار بر قطار به بمبئي و پس از آن سوار بر كشتيهاي بخار به عربستان ميرفتند. ديگر زائران كه در بخشهاي مركزي امپراتوري سكونت داشتند، راههاي دريايي را از طريق استانبول برمي گزيدند.
اخبار واصله حاكي از آن است كه تمامي اين گروههاي زيارتي توسط راهنماياني از خاورميانه رهبري ميشدند؛ چنان كه از همة گزارشها برمي آيد اين سفر سفري بسيار سخت و دشوار بود كه خطر غارت و بيماري كه در طول مسير وجود داشت، آن را دشوارتر نيز ميكرد. با اين اوصاف نداشتن گذرنامه ميبايد كمترين دغدغه زائران بوده باشد.
توجه مقامات رسمي به سفرهاي حج، ريشه در نگرانيهاي عملي و سياسي داشت. مقامات روسي (با ذكر دلايل محكم) از ناتواني خود در نظارت بر چنين ميزان وسيعي از تبعة داراي فرهنگ و اعتقادات متفاوت ابراز تأسف كردند. مسافرتهاي فراوان و بدون نظارت به مكه ادعاي آنان نسبت به حكومت كردن بر يك دولت منظم را تضعيف ميكرد. ولي دغدغه بلافصل نمايندگان روسيه، كه به سرزمين هايي در امتداد راههاي زيارتي فرستاده شده بودند، از احساس مسئوليت آنان براي ارائة كمك به تبعة تحت فشار اين كشور برمي خاست. وزارت امور داخلي به گونه اي نسبتاً متهورانه از سفراي روسيه درخواست كرد كه نه فقط از زائران اهل تركستان بلكه از تمامي زائران ساكن در كشورهاي تحت الحماية روسيه در آسياي مركزي حمايت كنند.
در سال ۱۸۹۶، يكي از مقامات مسئول در امور مسلمانان به اين نكته اشاره كرد كه سفر حج براي زائران، اقتداري استثنايي در جوامعشان به همراه آورده است.
حقيقت اساسي اين موضوع همان بود كه يكي از مقامات وزارت خانه آن را استنتاج كرده بود كه زيارت مكه به علت ماهيت آن، قابل محو شدن نيست.
اعطاي اين امتياز قابل توجه به مسلمانان، به ميزان زيادي به علت فشارهاي دول اروپايي بر رژيم تزاري تحميل شد. حج گزاري مسلمانان به يك مسألة بين المللي تبديل شده بود.
واقع بينانه است اگر فرض كنيم كه دولتهاي غربي به شدت تلاش ميكردند تا سياست روسيه در موضوع زائران مسلمان را با سياستهاي خود هماهنگ كنند.
سرانجام حكومت روسيه با ديگر دولتهاي غربي، در اتخاذ برنامه اي منسجم براي بهداشت و نظم سفر تبعة مسلمان خود به مكانهاي مقدس اسلامي متحد شد. اما درعوض از زائران (جديتر ازگذشته) خواسته ميشد كه اثبات كنند بودجة كافي براي بازگشت دارند. بنادر مجاز در درياي خزر و درياي سياه دروازههاي رسمي براي سفر از ايران و امپراتوري عثماني و بازگشت به اين مناطق بودند. در اين بندرها زائران تحت بازرسيهاي اجباري بهداشتي قرار ميگرفتند.
گزارشي در سال ۱۹۰۲ كه به مسألهٔ آيين نامههاي جديد ميپرداخت، به طور خاص چنين پيشنهاد كرد كه «سازماندهي زيارت ها، با امكان ارائهٔ كمكهاي داوطلبانه، به خودِ مسلمانان واگذار شود.» مقامات تزاري آمادة دريافت كمكهاي خارجي بودند. در تركستان، سرانجام اين كمك توسط يك كارآفرين تاشكندي ارائه شد. سيد غني سيد عظيم اوف تمامي نشانههاي يك ميانجي موفق ميان مقامات روسيه و تبعة مسلمان آنها را داشت.
نتايج اولين سال فعاليت او در ۱۹۰۸ نشان داد كه دولت تزاري در رفع اختلافات خود با زيارت گروههاي مسلمان تا چه حد موفق بوده است. همچنين آشكار شد كه تنظيم برنامه اي مبسوط براي يك سفر زيارتي سازمان يافته تا چه ميزان دشوار است.
حجم فراوان سفرهاي حج و نظارت آشفتة دولت تزاري بر ازدحام ساليانة اين مسافران سخت گير تا سال ۱۹۱۴ ادامه يافت. پس از آن جنگ، انقلاب، و روي كار آمدن رژيمي مطلقاً سكولار زيارت عربستان را عملاً در طول هفت سال آينده متوقف كرد.
در مقايسه با دورة حكومت شوروي، عصر تزارها عصري نسبتاً خوب براي مسلمانان بوده است. اين سخاوت مندي حكومت از روح عمومي حسن نيت دولتي نسبت به اسلام ناشي نشده است. حتي پس از صدور فرمان ۱۹۰۵ كه متضمن آزادي ديني در درون امپراتوري بود؛ سوءظن و دشمني نسبت به مسلمانان در ميان صاحب منصبان تزاري به قوت خود باقي ماند.
نكتة شگفت اين داستان در اينجاست كه هر زمان سياستهاي تجددطلبانه به اجرا درآمد، نه تنها هيچ كاهشي رخ نداد بلكه مناسك ديني مسلمانان شور و حرارت بيشتري يافت و به ميزان فزاينده اي به يك فعاليت عمومي تبديل شد.
در گردهمايي رهبران مسلمان در سن پترزبورگ در سال ۱۹۱۴ يك نمايندة مسلمان پارلمان روسيه از حزب يوفا اذعان كرد كه طرحهاي كافمن براي غلبه سكولاريسم در ميان مسلمانان روسيه با شكست مواجه شده است. اگر حكومت در اين عقيدة خود راسخ است كه سياست او در بي اعتنايي نسبت به نيازهاي ديني مسلمانان منجر به زوال تدريجي اعتقاد اسلامي خواهد شد، ميتوان نتيجه گرفت كه حكومت كاملاً به يك امر واهي اعتقاد دارد؛ ولي سياست تساهل، علي رغم ناتواني آشكار در تضعيف تقواي اسلامي، تأثير خاص خود را داشت. رژيم تزاري، نه توانست درخواستهاي غربيان براي نظارت بر زائران را ناديده بگيرد و نه جناح داراي قدرت و ثروت در ردههاي بالاي حكومت، سياست كاترين را ترك كردند. در نهايت، تساهل مسيرهاي روسيه به سمت مكه را ايجاد كرد.