گفتوگوی تفصیلی با رئیس پیشین سازمان حج و زیارت:
چرا خدمت رسانی به زائران متمرکز شد؟
حاج محمدحسین رضایی چهرهنامآشنایی در برگزاری حج و عمره در ایران است؛ دوره طولانی بیست ساله حضور او در راس سازمان حج و زیارت، شاید یکی از پایدارترین ادوار مدیریت در سازمانهای فرهنگی ایران باشد.
او كه دانشآموخته كارشناسيارشد مديريت و متولد ۱۳۲۷ است، از اواخر شهريور ماه سال گذشته مشاور نماينده وليفقيه در امور حج و زيارت و از بهمنماه نيز بهعنوان نماينده رييسجمهور در امر نماز منصوب شده است.
وي توضيح ميدهد كه علاوه بر اينها بخشي از وقتش را صرف فعاليتهاي خيريه امام رضا (عليهالسلام) ميكند و بخشي ديگر را در رياست موسسه خانواده مطهر كه رسالت اصلياش تحكيم نهاد خانواده مبتني بر فرهنگ قرآني و سنت رسول اكرم (ص) اعلام شد، اختصاص داده است.
رييس پيشين سازمان حج و زيارت ايران كه حالا چند روزي است به مدينهمنوره آمده و در بيشتر بازديدهاي عمومي اميرالحاج ايران و رييس سازمان حج و زيارت حضور دارد و معمولا زائران ميانسال او را به اسم ميشناسند، در دفتر پايگاه اطلاعرساني حج حضور يافت و به پرسشهاي ما پاسخ داد.
محور گفتوگو بررسي روند تمركزگرايي در خدمترساني به زائران ايراني بود؛ امري كه رضايي با طمانيه تاريخچه آن را شرح داد و پيشنهادهايش را براي آينده نيز گفت.
پرسش ابتدايي ما درباره روندي است كه در زمينه تمركزدهي به خدماترساني در مجموعه سازمان حج و زيارت طي شده و به امروز رسيده است، در اين بخش ديدگاه خود را بيان بفرماييد.
يك معناي سوال شما اين است كه حج در گذشته خصوصي بوده و طي اين سالها رفتهرفته دولتي شده و فرض ديگرش هم ميتواند اين باشد مديران كاروان نقش بازي در اداره حج داشتهاند و سازمان به سمت محدودسازي آنها رفته است.
هر دو بحث را ميشود مطرح كرد.
حج مقاطعي را گذرانده است كه در آنها ميشود چرايي اين تغييرات را نشان داد، مانند اينكه روحانيون زماني مدير كاروان بودهاند و امروز آنها ديگر اصلا در اين بخش فعاليت نميكنند و آنروز بحثهاي بسياري در اينباره صورت گرفت. يا اينكه سطح سواد مديركاروان ارتقا پيدا كند و اكنون بخش عمدهاي از مديران كاروان، داراي سوابق دانشگاهياند.
و بخشي از آنها حتي وبلاگنويس هستند.
اين تحول با سختي و همت بسياري بهوجود آمد؛ در پيش از انقلاب مديركاروان با يك نرخ مصوب، ثبتنام ميكرد، اما بليت، اسكان، تغذيه و… همه برعهده مديركاروان بود و نهايتا يكسري ناظر براين امور نظارت ميكردند.
شبيه كاروانهايي كه اكنون زائران ايراني خارج از كشور را پوشش ميدهند.
بله. البته عدد زائر اونموقع خيلي زياد نبود. بعد از انقلاب ابتدا آقايان ميناچي، لولاچيان و توكليبينا مسووليت سازمان حج را برعهده گرفتند تا آذر ۶۲ كه بنده در اين مسووليت مشغول شدم. و جالب آنكه آقايان لولاچيان و توكليبينا كه از چهرههاي سرشناس بازار بهشمار ميآمدند، تلاش كردند تا بخش از فعاليتهاي سازمان حج را دولتي و متمركز كنند. در واقع بايد ديد كه چه فضايي وجود داشته كه اين عزيزان بدين نتيجه ميرسند كه بايد تا آنجايي كه ممكن است محدوده اختيارات مدير كاروان را ساماندهي كنند. و من بعدها هر چه فكر كردم، ديدم اين تدبير درستي بوده است و حتما ميبايست اتفاق ميافتاد.
چرا؟
خب در اينجا رويههاي بسياري وجود داشت و اول از همه مساله منابع و ارز بود، بهويژه در دوره ابتدايي جنگ كه كشور با مسائل جدياي در اين زمينه روبهرو بود. مثلا در بحث خريد بليت، مديران كاروان با پول تخصيصيافته از سازمان، تكبهتك از شركت هواپيمايي بليت تهيه ميكردند، سازمان به اين نتيجه رسيد كه با هواپيمايي قرارداد ببندد و واسطه حذف شد. اين نكته اول. نكته دوم ما حدود هزار و دويست مديركاروان داشتيم و همه آنها به مكه و مدينه ميآمدند تا منزل اجاره كنند و اين بهشدت به ضرر كشور بود.
در اين شرايط، آيا زائران هم متضرر ميشدند؟
خير. آنها با ۲۷ هزار تومان ثبتنام كرده بودند و اين قيمت قطعي بود، ما امكان افزايش هزينه را داشتيم. بهويژه آنكه از امام هم در اين مورد سوال كرده بوديم و ايشان فرمودند كه متوسط هزينه را حساب كنيد و هر رقمي كه شد، آنرا قطعي بگيريد تا مردم بدانند كه با پرداخت اين عدد، مستطيع شدهاند. پول ما كاملا محدود بود و دولت هم در مقابل اين پول، ارز در اختيار سازمان ميگذاشت و اگر رقابت مديران كاروان مشكل ايجاد ميكرد، حتما بايد در اينباره تدبير ميشد.
به لحاظ زماني، موضوع اسكان مربوط به چه سالي است؟
اين زمان به حدود سال ۶۱-۶۲ باز ميگردد. آنها در بحث مسكن يك كار تركيبي انجام ميدادند، بدين نحو كه از هر استاني تعداد نماينده انتخاب شد و آن نماينده برگزيده مديران كاروانها به همراه نماينده سازمان حج و زيارت، در زمينه اسكان اقدام ميكنند و در صحنه عمل ميبينند كه اين كار چه ميزان صرفهجويي ارزي مطلوبي بهوجود آورده است. كشورهاي ديگر نيز هم اكنون به اين نتيجه رسيدهآند و نميگذارند كه افراد بهصورت انفرادي براي اجاره مسكن در مكه و مدينه عمل كنند.
چرا در بحث مسكن، به سمت خريد يا مشاركت در ساخت نرفتيد؟
مشاركت و ساخت در مكه و مدينه، طبق قوانين كشور ميزبان مجاز نيست.
پس تجربه دارهادي چگونه شكل گرفت؟
شكل دارهادي بدين صورت است كه ما پيشنهاد ساخت را داديم و بهرهبرداري آنرا براي چندين سال اجاره كرديم. قصرالدخيل هم بدين نحو ساخته شده است.
برخي كشورها در اينجا داراي بعثههاي ثابت هستند، آنها از چه شرايطي برخوردارند؟
آنها هم مثل ما هستند، البته در مورد افغانيها، پاكستانيها، بنگلادشيها و… هم كه شما در مغازهها و جاهاي ديگر ميبينيد، ذكر اين نكته ضروري است كه عربستان به آنها مجوز كار داده و به ما نداده است. اگر مجوز اشتغال بدهند، شرايط تفاوت خواهد كرد. مثلا ما بسيار تلاش كرديم تا رانندهها را از عربزبانهاي خوزستان بياوريم و موافقتهاي اوليه را هم گرفتيم، اما بعدا مخالفت كردند.
در مورد تغذيه مدير كاروانها، مجموعهاي از وسايل در اختيار داشتند كه بخشي از آن در ايران خريداري ميشد و بخشي در عربستان. اين وسايل در پايان موسم حج در همان منزلي كه اجاره شده بود، باقي ميماند. اولا هزينه اجاره اين اتاق تا سال آينده بر عهده ما بود، ثانيا ممكن بود مديركاروان به هر دليلي در سال بعد حضور نمييافت.
يك بحران گسترده انبارداري بهوجود آمد.
و اين مساله تبديل شده بود به يك دغدغه دائمي براي ما. ناگزير در اين زمينه آسيبشناسيهاي مختلفي صورت گرفت و ما به اين نتيجه رسيديم كه بايد در اينجا انبار اجاره كنيم؛ يك انبار در مكه و يكي در مدينه و به همه مديران كاراون گفتيم كه وسايلتان را در اين انبارها بگذاريد. اما مساله بهطور كامل حل نشد، چرا كه موضوع وسايل آشپزخانه و بحث تغذيه هنوز وجود داشت. راهحل ما هم اين بود كه به صاحبان منازل و املاك گفتيم كه ميبايد وسايل مربوط به آشپزي و توزيع غذا را براي زوار فراهم كنند؛ دو سال هم اجرايي كردن اين موضوع به طول انجاميد، اما نهايتا در اين مرحله حل شد. چرا كه در يك مرحله ديگر كل اموال موجود در انبار را هم از مديران كاروانها خريداري كرديم.
مالكين مقاومتي نداشتند؟
بعد از مصر يا اندونزي، ايران بزرگترين كشور حاضر در تمتع بود و تعداد بسيار زيادي منزل اجاره ميكرد؛ مالكين مجبور به همراهي بودند، ضمن آن كه در بيشتر موارد هم بناي به همكاري بود.
پس بديننحو بحث آشپزخانه حل شد.
نه هنوز. اين فقط مربوط به وسايل بود. اينجا مساله آشپزخانه هم جدي شد، چرا كه در اكثر اين منازل، آشپزخانه در شرايط استاندارد قرار نداشت و هم امكان آتشسوزي جدي بود و هم وضعيت كار در اين مكانها سخت و طاقتفرسا. سعوديها در اين مرحله خيلي حساس نبودند. براي خريد هم بخشي از اقلام در ايران خريداري ميشد و برخي در عربستان. در ايران پول را بهطور مستقيم پرداخت ميكرديم و در عربستان، ناظري روي اينكار نظارت ميكرد و از آن طريق پول پرداخت ميشد. بعدها اين موضوع هم دچار تغييراتي شد، افراد خبره بيروني از خارج سازمان به بازارهاي ميوه عربستان ميرفتند و اقلام مورد نياز را يكجا خريد و در اختيار كاروانها قرار ميدادند. بديننحو هم كيفيت محصولات افزايش يافت و هم صرفهجويي ارزي قابل توجهي صورت گرفت. و اما آشپزخانه متمركز.
اول در مكه به راه افتاد يا مدينه؟
مدينه. دفاعمدني عربستان ابتدا درباره خانهها تذاكراتي داشت، اما بعد بحث استقرار در منطقه مركزي و نزديك حرمنبوي بهوجود آمد و ميخواستيم به جهت سهولت دسترسي و آسايش زائران حتما در آن محدوده حضور داشته باشيم و آنها در آن محدوده اصلا اجازه فعاليت به آشپزخانههاي ما را نميدادند. ما هم به فكر راهحل جايگزين افتاديم و به سمت تاسيس آشپزخانه متمركز رفتيم. البته در ابتدا به مديران كاروان گفته شد كه صبحانه را بايد آنها تهيه كنند و ناهار و شام در آشپزخانه متمركز تهيه ميشد.
همين آشپزخانه الدخيل كه در راه شجره قرار دارد؟
بله. البته نه اين ساختمان مجهز فعلي. به هرحال دخيل از پيشنهاد ما استقبال كرد و اينكار در آنجا انجام شد. و تا اكنون هم پيش رفت بسيار خوبي در اينكار بهوجود آمده و به لحاظ ارزي هم صرفهجوييهاي فراواني را ايجاد كرده است.
و پيشنهاد شما براي آينده اينگونه فعاليتها چيست؟
در آن شرايط ما ناگزير از تمركزگرايي بوديم تا كيفيت خدمترساني را افزايش دهيم. اما اكنون هتلهايي در مجموعه وجود دارد كه داراي آشپزخانههاي بسياري بزرگي هستند و خود عربستان اين موضوع را بهعنوان استاندارد كاري، براي آنها درنظر گرفته است. در اين شرايط كه ميتوان آشپزي را در محلي نزديكتر و تسهيلشدهتر انجام داد، بايد نحوه برنامهريزي و استفاده از امكانات را نيز متناسب با شرايط جديد تغيير داد.
از شركت شما در اين مصاحبه، سپاسگزاريم.