یاداشت حاجی باید سفیر حج باشد
غلامرضابنی اسدی/ روزنامه خراسان
حج به پايان آمد، اما پيغام آوران حج پا به راه شدند، راهي براي برگشت و به قاعده، بايد بيايند و بگويند از حج، از مناسكي كه بايد همه زندگي را تحت نور بگيرد اصلا زكات زيارت، نشر معارف آن است، شرح زوايايي است كه از چشم مردمان دور دست، دور ميماند، اما آناني كه ميروند و نزديك ميشوند و در فضاي ناب قرار ميگيرند، ميبينند و اين ديدهها را بايد به «زبان دل» همه مردمان ترجمه كنند بله زكات زيارت نشر آن است، اين را استاد حاج علي اكبري به زيبايي در شرح وظيفه زائر بيان ميكرد كه زائر و مزار و مزور، بايد ارتباط برقرار كنند و در اين ميان زائر بايد توان پيغام بري و پيغام آوري داشته باشد، اين نيز از حاجيان توقع است كه در حج نه گردشگر، نه مسافر كه زائر باشند.
توقع است درسهاي حج را دريابند و چون باز ميآيند به زبان قوم خويش ترجمه كنند و لب به انذار و تبشير بگشايند و... بله حاجي بايد چنين شأني براي خود قائل باشد و براي اجراي آن تلاش كند. چه او نرفته است كه رفته باشد.
استطاعت مالي، قدم اول است و او بايد استطاعتهاي معرفتي را هم در خويش به كمال برساند تا به واقع حاجي شود و حاجي هم بماند، او نرفته است كه رفته باشد و نميآيد كه آمده باشد چون ديگر سفرها. بلكه بر سياق تفاوتهايي كه اين سفر با ديگر سفرها دارد، بايد بازگشت او و مهمتر، سبك زندگي او، پهنه حيات او، شيوه رفتار او و... متفاوتتر با هميشه باشد.
نگاه جامعه و آحاد آن نيز به فرد حج رفته متفاوت است. آن قدر متفاوت كه با هيچ سفر ديگري قابل مقايسه نيست، مردم توقع دارند كسي كه از زيارت خانه خدا برگشته است، بيش از هميشه عطر عبوديت داشته باشد.
كسي كه در جمرات به رمي شيطان رجيم پرداخته است، اجازه ندهد، شيطان حتي يك صفحه، از كتاب زندگي او را بنويسد، نه، بالاتر، حتي يك خط، حتي يك كلمه، حتي يك حرف در صحيفه زندگي حاجي نبايد بوي هماني را داشته باشد كه بارها رجمش كرده است كسي كه عرفات را درك كرده است بايد جان در زلال معرفت بشويد آن چنان كه حتي غباري، عارض چهرهاش نشود، كسي كه «منا» را ديده و در قربانگاه نفس كشيده است، بايد در گوش هوش خويش داشته باشد كه همواره بر مدار تكليف حركت كند و در همه زندگي جز خدا نبيند و جز براي خدا نگويد و جز براي او سكوت نكند.
حاجي بايد همانطور كه نسبت خود را با خانه خدا، با حج، تعريف كرده و با برگزاري مناسك به انجام رسانده است، نسبت خود را با حضرت خداوند هم تعريف كند و در راستاي اين تعريف چنان حركت كند كه هم حاجي بماند و هم به نشانهاي براي راه حق تبديل شود.