یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید
یادداشت رسیده؛

یادداشت - حاجی را در معذور قرار ندهید

بهناز رهبر مهرپو

با بازگشت حاجي‌ها، بساط حاجي ديدن، وليمه دادن و وليمه خوردن گرم شده است و بعضي‌ها هم چشم انتظار سوغاتي حاجي علاوه بر دعاهاي او هستند!
سوغاتي همهٔ حاجي‌ها از سفر حج براي ما «دعا»، «نماز» و «زيارت» است، همهٔ آن چيزهايي را كه در «التماس دعا»‌هايمان به لب آورديم و طلب كرديم. سوغاتي حاجي خيلي زود‌تر از خود او براي ما رسيده است، لذا او را به معذور نيندازيم.
در تعاليم ديني ما هست كه در حد مقدور، آنقدر كه اسراف نباشد و موجب هدر رفتن وقت حاجي نگردد، بهتر است كه حاجي براي نزديكان خود سوغاتي بياورد، ولي بايد قبول كنيم كه انتظار زيادي ازحاجي، بيشتر از آنچه در توان و مقدور او بوده است، فرصت گرفتن از حاجي و معذور قرار دادن او در وقت و زماني است كه مي‌توانست و مي‌بايد مصروف امور مهمتري مانند زيارت كعبه شريف و پيامبر اسلام (ص) و ائمه شريف بقيع، و قرائت قران و دعا به نيت همهٔ مومنان و از جمله «ما» و «من» باشد.
مقام معظم رهبري مي‌فرمايد: آوردن هديه‌اي از حج براي خانواده خوب است اما اسراف در اين كار و صرف وقت فراوان براي خريد كالا و سوغات، علاوه بر هزينه هنگفت آن باعث جلوگيري از توجه كامل به محتواي حقيقي حج مي‌شود و بايد براي آن فكري كرد.
معظم له همچنين توصيه اكيد دارند كه (حجاج) حج و فضاي آنرا از انگيزه‌هاي دنيايي و مادي تا آنجايي كه ممكن است تخليه كنند. حج جايي است كه بايد هرچه ممكن است انسان از انگيزه‌هاي دنيوي و مادي جدا و دور شود.
ايشان همچنين مي‌فرمايند: اين انگيزه بازار گردي و سوغات خري و اين‌ها را بايد كم كرد. اين انگيزه‌هاي مادي بايد در حج چه در حاجي، چه در همراه، چه در كارگزار دور شود.
اين داستان عبرت آموز را بخوانيم:
«شخصي بنام عبدالجبار مستوفي حج مي‌رفت. او هزار دينار زر همراه داشت، روزي از كوچه‌اي در كوفه مي‌گذشت به طور اتفاق به خرابه‌اي رسيد، زني را ديد كه در آنجا چيزي را جستجو مي‌كرد و به دنبال متاعي بود، ناگاه در گوشه‌اي مرغ مرده‌اي ديد و آن را زير چادر گرفت و از آن خرابه دور شد. عبدالجبار با خود گفت: اين زن احتياج دارد و فقير است، بايد ببينم وضع او چگونه است. بدنبال او رفت تا اينكه زن داخل خانه‌اي شد. كودكانش پيش او جمع شدند و گفتند:‌اي مادر! براي ما چه آورده‌اي كه از گرسنگي هلاك شديم؟ زن گفت: مرغي آورده‌ام تا براي شما بريان كنم! عبدالجبار چون اين را شنيد گريست و از همسايگان آن زن احوالش را پرسيد. گفتند زن عبدالله بن زيد علوي است. شوهرش را حَجّاج كشته و كودكانش را يتيم كرده است. مروت خاندان رسالت، وي را نمي‌گذارد كه از كسي چيزي طلب كند. عبدالجبار با خود گفت: اگر حج خواهي كرد، حجّ تو اين است. آن هزار دينار را از ميان باز كرد و به آن خانه رفت و كيسه زر را به آن زن داد و برگشت و خودش در آن سال در كوفه ماند و به سقايي مشغول شد. چون حاجيان مراجعت كردند و به كوفه نزديك شدند مردمان به استقبال آن‌ها رفتند، عبدالجبار نيز رفت. چون نزديك قافله رسيد، ش‌تر سواري، جلو آمد و بر وي سلام كرد و گفت:‌اي عبدالجبار! از آن روز كه در عرفات ده هزار دينار به من سپردي تو را مي‌جويم، زر خود را بستان، و ده هزار دينار به وي داد و ناپديد شد. آوازي برآمد كه‌اي عبدالجبار! هزار دينار در راه مابذل كردي ده هزار دينار فرستاديم و فرشته‌اي را به صورت تو خلق كرديم تا از برايت هر ساله حج گزارد تا زنده باشي كه براي بندگانم معلوم شود كه رنج هيچ نيكوكاري به درگاه ما ضايع نيست» غرض از نگارش اين سطور پايين آوردن منزلت حج نيست. چه، در روايت آمده است كه اگر كسي هم وزن كوه ابوقبيس طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق كند جاي حج را نخواهد گرفت، هم چنين در تكرار حج سفارشات مؤكّدي است و خانه خدا نبايد خالي بماند و شعار بلند آوازه حج بايد جاودانه باشد، هدف يادآوري اين نكته مهم است كه يك بعدي نبايد نگريست و راه افراط و تفريط نبايد پيمود كه حج جايي دارد و خدمت به بندگان نيازمند خدا جايي و هر يك نبايد ديگري را نفي كند و از هيچ كدام نبايد غفلت ورزيد.
حجتان مقبول


| شناسه مطلب: 48838




يادداشت



نظرات کاربران