آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم

آشنایی با تاریخ و جایگاه مدینه منوره بخش دوم

در بخش گذشته، مطالبی را پیرامون جغرافیا و تاریخ شهر مدینه در پیش از اسلام بیان کردیم. در این بخش به ذکر نام ها، فضایل و مقدمات هجرت پیامبر(ص) به مدینه منوره می پردازیم.

نامهاى مدينه مدينه منوره در قبل و پس از اسلام نامهاى فراوانى داشته است كه كسانى چون «مجدالدّين شيرازى»، «ابن زباله»، «سمهودى» و ديگران نامهاى اين شهر را ثبت كرده اند. شيرازى حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله كه از قديمى ترين مورخان مدينه هستند، حدود چهل نام و علامه سمهودى نيز 94 نام براى اين شهر ذكر كرده اند. برخى از نامهايى كه براى آن آورده اند عبارتند از: اَرْضُ اللهِ ـ اَرْضُ الْهِجرَةِ ـ الاْيمانْ ـ اَلْبارَّه، اَلْبرَّة ـ البَلَد ـ بَيتُ الرّسولِ ـ الحرم ـ الدّار ـ دارالابرار ـ طابة ـ طَيّبة ـ يثرب و... براى مدينه نامهايى نيز در قرآن آمده است از جمله: المدينه ـ مدخل صدق ـ دارالايمان ـ ارض الله.
فضايل مدينه منوّره از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايات بسيارى در فضيلت مدينه نقل شده است. آن حضرت اين شهر را همچون مكّه حرم قرار داده و صيد و شكار حيوانات، كندن درختان، ريختن خون و... را در آن حرام كرده اند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) به درگاه الهى تضرع كردند كه: «بار خدايا! ابراهيم بنده تو و رسول تو، مكّه را حرم قرار داد، من نيز مدينه را حرم قرار مى دهم در آنچه مابين دو حرّه است همان گونه كه ابراهيم مكّه را، حرم قرار داد». آن حضرت در فضل مدينه فرموده اند: «ايمان در مدينه انباشته و جمع شده است همان گونه كه مارى در لانه اش جمع مى شود».(2) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: «اَلْمَدينَةُ اَفْضَلُ مِنْ مكّة»(مدينه از مكّه برتر است) همچنين پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «كسى كه در مدينه بميرد، من در روز قيامت براى او شفيع هستم». و نيز فرمودند: «كسى كه پس از انجام حج، قبر من را در مدينه زيارت كند گويى مرا در حياتم زيارت كرده است». پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حق مدينه زياد دعا مى كردند. «خدايا! مدينه را بر ما دوست بدار همان گونه كه مكّه را بر ما دوست داشته اى و حتى بيش از آن و آن را بر ما صحت و سلامت دار و در مُدّ و صاع (اوزان طعام) آن بر ما بركت ده و تب و درد آن را به جُحفه منتقل كن». در روايات ديگرى آن حضرت كسانى را كه مردم مدينه را بترسانند به آتش الهى وعده داده است. از جمله فرموده اند: «كسى بر اهل مدينه اراده سو نمى كند جز آن كه خداوند وى را در آتش جهنم با سرب گذاخته ذوب مى كند همان گونه كه نمك در آب حل مى شود». كسى كه براى زيارت من به مدينه بيايد بر من واجب است تا در روز قيامت شفيع او شوم و كسى كه در يكى از دو حرم (مكه و مدينه) بميرد روز قيامت ايمن مبعوث مى شود.
مقدمات هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه در ذى الحجه سال يازدهم بعثت، پيامبر(صلى الله عليه وآله) با شش نفر از خزرجيان در منى گفتگو كرده و اسلام را بر آنان عرضه داشت. اين شش نفر پس از آن كه اسلام را پذيرفتند به مدينه رفته و خبر ملاقات خود را با بزرگان قوم در ميان نهادند. لذا در سال بعد يعنى سال دوازده بعثت، يازده نفر از انصار با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در عقبه منى، پيمانى بستند كه بر اساس آن براى خدا شريك قرار ندهند، ذردى و زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند و پيامبر را فرمانبردار باشند. اين پيمان را پيمان «عقبه اول» خوانند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مصعب بن عمير را براى تبليغ اسلام و آموزش قرآن به يثرب فرستاد و ديرى نپاييد كه بيشتر مردم يثرب مسلمان شدند. در سال بعد يعنى در ذى حجه سال سيزهم، 73 نفر از بزرگان اوس و خزرج كه 2 تن از آنان زن بودند در عقبه منى به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده و ضمن پذيرش اسلام از ايشان دعوت كردند تا به يثرب آمده و رهبرى اين شهر را بر عهده گيرند. اين پيمان به «عقبه دوم» يا بيعة الحرب و بيعة النساء معروف گرديد; قبايل اوس و خزرج متعهد شدند تا پاى جان همانند حفاظت و حمايت از نواميس خود از پيامبر(صلى الله عليه وآله) حفاظت كنند. پس از بازگشت اين عده به يثرب، خانه اى در شهر نماند كه اهل آن به اسلام نگرويده و از آن صداى اذان و تكبير به گوش نرسد. پس از آن، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به علت آزار بيش از حد مشركان نسبت به يارانش اجازه فرمودند تا آنان به مدينه يا يثرب مهاجرت كنند ولى خود در مكّه ماندند تا فرمان خروج و هجرت از سوى خداوند داده شود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اولين شب از ماه ربيع الاول سال چهاردهم بعثت، از سوى خداوند براى ادامه مأموريت الهى خود عازم يثرب شدند; در اين شب مشركان با فراهم ساختن طرح قتل رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در «دارالنّدوه»منزل آن حضرت را محاصره و تصميم به قتل ايشان گرفته بودند. اين شب يكى از شبهاى بزرگ و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام و زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله)و على بن ابى طالب(عليه السلام) بود. هجرت، مسير تاريخ را دگرگون ساخت و عزّت و قدرت را بر اسلام تمام و ثبات و استوارى و تأييدِ آن را رقم زد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) تنها على(عليه السلام) را لايق جانشينى خود در مكّه و خوابيدن در بستر خود دانست و از ايشان خواست تا رداى مخصوص را پوشيده و به جاى او در بستر بخوابد. همچنين اماناتى كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مكّه مانده است را به صاحبان آنها بازگردانده و اهل بيت او را همراه خود به مدينه منتقل سازد. به خاطر اين فداكارى و خوابيدن حضرت على(عليه السلام) در بستر پيامبر(صلى الله عليه وآله)، اين شب به «ليلة المبيت» معروف شد. مشركان چون به خانه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هجوم آورده و على(عليه السلام) را به جاى او ديدند از فرط ناراحتى وى را مجروح و يك ساعت نيز حبس كردند.على(عليه السلام) با شجاعت و ايثار تمام نه تنها اين مسئوليت خطرناك را با جان و دل پذيرفت و خود را در معرض امتحان وفادارى به اسلام و پيامبر(صلى الله عليه وآله) قرار داد بلكه با اين اقدام شجاعانه، نقش مؤثرى در پيشبرد اهداف عاليه اسلام و حفظ رهبرى و تغيير و دگرگونى تاريخ اسلام ايفا كرد. به اين مناسبت بود كه اين آيه در حق او نازل شد: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» ايشان براى رد اماناتى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به او سپرده بود، سه روز در مكّه ماند و پس از انجام كارها همراه مادرش فاطمه بنت اسد و نيز دختر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) حضرت فاطمه(عليها السلام)به سوى مدينه حركت كرد. مسير هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ابتدا به خانه ابوبكر كه در حدود 200 مترى مسجدالحرام در سمت مسفله و پايين مكه بود رفته و سپس همراه وى شهر را ترك و به طرف جنوب مكّه يعنى مخالف مسير مدينه (كه در شمال است) به غار «ثور»رفتند تا دشمن را گمراه و منحرف كنند. آن حضرت در حالى كه دشمن كينه توز با سماجت در تعقيب ايشان بود چهارصد كيلومتر راه را طى كردند و در روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول وارد قريه «قبا» شدند. بريدة بن اسلمى، همراه هفتاد تن از افراد قبيله خود و ساير قبايل به پيشواز ميهمانان آمده بودند.اين در حالى بود كه هر روز مردم شهر، از صبح تا غروب به انتظار پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى ايستاده و سپس نااميد باز مى گشتند. هنگامى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در ديد مردم قرار گرفتند، زنان و كودكان فرياد زدند: «هذا رسول الله; قد جاء قد جاء!!». رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در ميان استقبال پرشكوه و گرم مردم يثرب وارد قريه «قبا» شدند. دختران بنى النجَّار در اين منطقه با ديدن پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشعار زير را با صدايى رسا خواندند.
«طلع البدر علينا *** من ثنيات الوداع»
«وجب الشكر علينا *** ما دعا لله داع»
«ايها المبعوث فينا *** جئت بالامر المطاع»
«جئت شرفت المدينه *** مرحباً يا خير داع»
***برگرفته از كتاب تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه نوشته دكتر اصغر قائدان


| شناسه مطلب: 51458







نظرات کاربران