معرفی، نقد و دریافت متن کامل کتاب؛
به سوی «نجف؛ دروازه حکمت»
«نجف؛ دروازه حکمت» مقدمهای برای آشنایی با یکی از مقدسترین شهرهای دنیا یعنی شهر نجف است. کتاب در ۲۰۰ صفحه تنظیم شده و نسخه کاغذی آن با قیمت ۵۵ یورو به فروش میرسد. در مقدمه این کتاب ضمن ابراز تعجب از بیاطلاعی قشر تحصیلکرده غربی از شهر نجف آمده است: «عجیب است که شهر نجف بین تحصیلکردگان غیرمتخصص غربی چندان شناختهشده نیست».
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از پايگاه مباحثات، «نجف؛ دروازه حكمت» مقدمهاي براي آشنايي با يكي از مقدسترين شهرهاي دنيا يعني شهر نجف است. كتاب در ۲۰۰ صفحه تنظيم شده و نسخه كاغذي آن با قيمت ۵۵ يورو به فروش ميرسد. در مقدمه اين كتاب ضمن ابراز تعجب از بياطلاعي قشر تحصيلكرده غربي از شهر نجف آمده است: «عجيب است كه شهر نجف بين تحصيلكردگان غيرمتخصص غربي چندان شناختهشده نيست». اين مجموعه همچنين نگاهي به شعائر شيعي از زيارت تا عزاداري و تدفين در قبرستان وادي السلام دارد و نجف را به عنوان مركز علمي تشيع و مراجع ديني مورد بررسي قرار ميدهد.
چند ماه از انتشار كتاب جديدي درباره نجف اشرف توسط يونسكو با عنوان «نجف؛ دروازه حكمت» (Najaf، the Gate of wisdom) ميگذرد. كتابي كه متن كاملش به صورت همزمان به زبانهاي عربي و انگليسي روي سايت يونسكو قرار گرفته و امكان دريافت آن براي خوانندگان فراهم شده است. اين كتاب جديد كه توسط دو متخصص تاريخ هنر اسلامي و تاريخ معاصر شيعه يعني ياسر طباع و سابرينا مروين نوشته شده، سعي دارد شهر نجف را به عنوان يكي از شهرهاي مهم دنيا كه شناخت آن براي هر تحصيلكردهاي مهم است به خواننده معرفي كند.
ياسر طباع كه بخش اعظم كتاب كار اوست، دكتراي خود را در تاريخ هنر در سال ۱۳۶۲ش. /۱۹۸۲م. از دانشگاه نيويورك اخذ كرده و از آن سال دروس هنر اسلامي، ساختمان و مديريت شهري را در دانشگاههاي برجسته تدريس نموده است. وي همچنين دو كتاب (با عنوانهاي: Constructions of Power and Piety in Medieval Aleppo(۱۹۹۷) and The Transformation of Islamic Art during the sunni Revival (۲۰۰۱) در زمينه تاريخ معماري و هنر اسلامي منتشر نموده است.
سابرينا مروين نيز از محققان ارشد مركز تحقيقات علمي ملي فرانسه است كه ۱۰ سال در خاورميانه سكونت داشته و به تحقيق پرداخته است. وي تحقيقات مختلفي درباره وضعيت تشيّع معاصر و خصوصا علماي شيعه انجام داده كه برخي از اين كارها به عربي و برخي ديگر به زبانهاي فرانسه و انگليسي منتشر شدهاند. بهعلاوه خانم مروين در بين پژوهشگران ايراني نيز شناختهشده است. او اگرچه كتابي با عنوان «The Shi’a Worlds And Iran» (دنياهاي شيعه و ايران) را در سال ۲۰۱۰ منتشر كرده، اما محققان ايراني بيشتر وي را با كاري كه در زمينه تحريفات عاشورا و مقابله علماي جبل عامل با آن كرده ميشناسند. اين اثر معروف مروين با عنوان «مبارزه علماي اصلاحطلب لبنان با تحريفات عاشورا» در سال ۱۳۸۷ توسط حسن فرشتيان به فارسي برگردان شد. آنطور كه خانم مروين در گفتگو با شماره اول ماهنامه تقريرات گفته، وي قرار است در سال جديد نيز كتابي درباره تاريخ نجف منتشر نمايد.
نماي كلي كتاب:
«نجف؛ دروازه حكمت» مقدمهاي براي آشنايي با يكي از مقدسترين شهرهاي دنيا يعني شهر نجف است. كتاب در ۲۰۰ صفحه تنظيم شده و نسخه كاغذي آن با قيمت ۵۵ يورو به فروش ميرسد. در مقدمه اين كتاب ضمن ابراز تعجب از بياطلاعي قشر تحصيلكرده غربي از شهر نجف آمده است: «عجيب است كه شهر نجف بين تحصيلكردگان غيرمتخصص غربي چندان شناختهشده نيست». (ص ۱۰)
آنچه اين كتاب را براي خواننده ناآشنا با نجف جذابتر ميكند، ۱۲۰ تصوير از نجف است كه به صورت اختصاصي توسط اريك بونيير گرفته شده است. متن كتاب نيز روان و خالي از اصطلاحات تخصصي است و اطلاعات كلي را در اختيار خواننده قرار ميدهد. متن كتاب توسط دو نويسندهاي كه پيشتر دربارهشان سخن گفته شد تنظيم شده است. البته خانم سابرينا مروين تنها فصل چهارم اين كتاب كه به وضعيت علماي شيعه در نجف ميپردازد و يكي از توضيحات تصاوير اين كتاب را تنظيم نموده است.
ياسر طباع و سابرينا مروين و عكاس گروه يعني اريك بونيير در خلال تنظيم متن كتاب سفري به نجف داشتند و از نزديك برخي مطالب را گردآوري كردهاند. طبعا حضور مستقيم نويسندگان در نجف در طول دو سال تأليف اين كتاب، و ارتباط از نزديك با نجف و ارتباط با علماي نجف تأثير خوبي بر درك موضوع داشته است. تأثيري كه به وضوح در سرتاسر كتاب قابل لمس است و بهعلاوه از خلال نوشتههايي كه به صورت مجزا و كوتاه در ارتباط با برخي تصاوير آمده است نيز اين ارتباط از نزديك بيشتر احساس ميشود. (ص ۱۱) خود نگارندگان نيز تصريح ميكنند كه اين ارتباط مستقيم با نجف، بر بالا رفتن دركشان از نجف تأثير مستقيم گذاشته است. (ص ۱۸۳)
متن و تصاوير اين كتاب، تاريخ شهر نجف تا امروز را با توجه به سبك شهري، زيارتگاههاي اصلي و وضعيت مردمي آن تبيين ميكند. اين مجموعه همچنين نگاهي به شعائر شيعي از زيارت تا عزاداري و تدفين در قبرستان وادي السلام دارد و نجف را به عنوان مركز علمي تشيع و مراجع ديني مورد بررسي قرار ميدهد.
اين كتاب در شش فصل و يك خاتمه تنظيم شده است كه فصول كتاب بدين شرح است:
فصل اول: توپوگرافي و تاريخ نجف
فصل دوم: شهر نجف: نقشه شهري، وضعيت شهرنشيني و جمعيتشناسي
فصل سوم: ساختمانهاي ديني در نجف و كوفه
فصل چهارم: باب علم
فصل پنجم: زيارت نجف و شعائر شيعي
فصل ششم: سفر آخر؛ تدفين و زيارت در وادي السلام
در مقدمه تصريح ميشود كه اين كتاب براي خواننده عام تنظيم شده است و از همين رو مؤلفان سعي كردهاند كه حاشيههاي كتاب را به حداقل كاهش دهند (ص ۱۲). آنطور كه تصريح شده، «هدف اين كتاب شناساندن نجف و عظمت آن است به همه تحصيلكردگاني است كه به تاريخ عراق و خاورميانه و فرهنگ اين دو و معتقدات ديني در آنها توجه دارند.» نگارندگان ابراز اميدواري ميكنند كه «در وراي اين كتاب، خواننده غربي غيرمسلمان، راهنمايي كوتاه، و روشن و بيطرف را در پيش رو داشته باشد كه ابعاد مختلف نجف را برايش روشن كند: وجهه تاريخي آن، و نجف به عنوان يك شهر زنده…» (ص ۱۰).
از لابهلاي نوشتهها:
فصل اول پيش از همه به گذشته تاريخي شهر نجف ميپردازد. مؤلف در تبيين اين مسأله از دو ابزار توپوگرافي و اخبار تاريخي بهره ميبرد. وضعيت جغرافيايي شهر نجف به واسطه وجود يك تپه و درياچهاي در نزديكي آن، مكان مناسبي براي زندگي محسوب ميشده است. به لحاظ تاريخي نيز نگارنده منشأ تاريخي قوام شهر نجف را به وجود يك قبرستان مهم تاريخي بازميگرداند كه پيش از دفن اميرالمؤمنين علي (ع) وجود داشته است. نگارنده ضمنا در اين فصل، تاريخ شهر نجف را به اختصار از ابتدا تا دوره معاصر آورده است.
فصل دوم كتاب به ساختار شهري نجف ميپردازد. قسمت اصلي اين بخش به بررسي ساختار شهري، ساختار قديم نجف پرداخته و مختصري نيز درباره ساختار بخش جديد شهر كه امروزه بخش بزرگتر آن را تشكيل ميدهد سخن به ميان آمده است. ساختار شهري امروزي نجف از هسته مركزي و فضاي اطراف آن تشكيل شده است. هسته مركزي از چهار محله تشكيل شده كه اطراف حرم حضرت علي (ع) را پوشش ميدهد. نويسنده توضيح ميدهد كه اطراف هسته مركزي شهر براي حفاظت از آن، ديواري بزرگ كشيده شده بود. اين ديوار كه شهر نجف را به مانند قلعهاي درميآورد، پنج دروازه داشت كه به شهرهاي اطراف نجف منتهي ميشد. دروازه شمالي به كربلا و بغداد، دروازه شرقي به كوفه، دروازه جنوبي به بصره، دروازه غربي به بحر نجف و وادي السلام، و پنجمين دروازه هم در ميانه در ِ جنوبي و غربي واقع شده است. (ص ۹۹) و تمامي راههاي ورودي شهر نيز به حرم حضرت علي (ع) ختم ميشود.
بخش ديگري از اين فصل به مسأله «مردم و تغييرات جمعيتشناسي» ميپردازد. نگارنده در اين قسمت به سراغ گزارشهاي تاريخي ميرود. بر اساس اين گزارشها، جمعيت نجف از حدود ۵۰۰ نفر در سال ۱۰۱۲ه. ق/ ۱۶۰۴م. به ۷۰۰ هزار نفر در زمان فعلي رسيده است. (ص ۵۷) طبعا وضعيت جغرافيايي شهر نيز بر اساس همين رشد شهر، توسعه يافته و امروزه شهر كوفه در نجف ادغام شده است. (ص ۶۰)
بخش ديگري از اين فصل به بررسي «سوق الكبير» (بازار بزرگ) اختصاص دارد كه مركز اصلي تجارت نجف محسوب ميشود. بازاري كه در اواخر نيمه اول قرن بيستم در دو طبقه تجديد بنا شد. اين بازار از درِ ساعت حرم حضرت علي (ع) آغاز و به ميداني ختم ميشود كه نام آن «ميدان» است (ساحه الميدان). (ص ۶۳) در عين حال چينش و نزديكي و دوري به حرم، در ميان خود بازارها بر اساس نوع خدمات و ميزان تميزي و كثيفي تنظيم شده است. مثلا بازارچههاي طلا، كتاب و عطر به حرم نزديكند، بازارچه پارچه، خياطي و زيورآلات زنانه در ميانه و بازارچههاي مربوط به اطعمه و گوشت، دورتر از آنها قرار دارند. (ص ۶۵)
«معماري ديني در نجف و كوفه» عنوان سومين فصل كتاب است. اين فصل به طور خاص به معماري حرم حضرت علي (ع) ميپردازد و مراحل تاريخي اين بناي مذهبي را بررسي ميكند و سپس نظام هندسي آن را مورد دقت قرار ميدهد. مساجد كوفه و سهله دو بناي مهم مذهبي ديگر هستند كه با همين رويكرد مورد توجه نگارنده قرار گرفتهاند. بخشهاي اين فصل عبارتند از: «حرم: تسلسل زماني براي تكوين حرم شريف علوي» كه به تاريخچه تأسيس حرم و تغييرات آن اشاره ميكند، «تصوير امروزي حرم» كه وضعيت فعلي ظاهر حرم را شرح ميدهد و متذكر ميشود كه قسمت مركزي حرم امروزي با آنچه كه در قرن نهم ميلادي توسط بيركهارت ثبت شده است تفاوتي ندارد (ص ۸۷). كتيبههاي حرم نيز موضوعي هستند كه مورد توجه قرار ميگيرند. اين كتيبهها در سه بخش بررسي ميگردند: ۱- كتيبههاي حرم و اجزاء آن از خارج حرم به داخل ۲- صحن حرم و ايوان اصلي ۳- تزئينهاي ضريح و كتيبههاي نقشبسته بر عناصر آن. (ص ۸۷)
«بقاع ديني در كوفه» عنوان بخش سوم اين فصل است كه به بررسي ساختار و تاريخ معماري «مسجد كوفه» ميپردازد و پس از آن به «خانه امام علي»، «مسجد سهله» و «مساجد و مقامات ديگر» نيز اشارهاي كوتاه ميشود. آخرين مطلب اين فصل بخشي كوتاه است با عنوان «پايگاههاي ديني شيعي و اهميت عمومي آن» كه به بررسي منابع اصلي مالي اين اماكن ديني ميپردازد و متذكر ميشود كه بر اساس اطلاعات تاريخي، بيشترين كمكها براي تحكيم بناهاي مذهبي شيعي نجف، از ايران، امپراتوري عثماني، عراق و دست آخر هندوستان جذب ميشده است. (ص ۱۰۶)
فصل چهارم كتاب با عنوان «باب العلم» (دروازه علم) به جايگاه حوزه علميه نجف ميپردازد. اين فصل با مقدمهاي درباره وضعيت روحانيون و دروس آنان در نجف آغاز شده و به سير تاريخي حوزه نجف و روند حضور علماي نجف در جريانهاي سياسي و اجتماعي اشارهاي گذرا ميكند. سپس مراحل تحصيل و نظام تحصيلي در حوزه علميه نجف را توضيح ميدهد. اين فصل در عين حال چند بخش مجزا نيز دارد. بخش اول با عنوان «مسافرت و طلب علم» به مشقتهايي كه طلاب علم براي مسافرت به نجف، و در طول تحصيل در اين شهر تحمل ميكردهاند اشاره ميكند و تأكيد ميكند: «هنوز انديشه غالب در حوزه اين است كه طلب اين علم بايد يك فداكاري خالص باشد كه هيچ غرضي جز اكتساب معرفت نداشته باشد». (ص ۱۱۶) اينگونه است كه بحث به مسأله مرجعيت ميرسد. در طول سالهاي طولاني تحصيل و در پي تلاشهاي هر روزه طلاب، برخي از طلاب از ديگران پيشي ميگيرند و مرجع تقليد ميشوند. يكي از شروط مرجعيت در كنار تقوي و عدالت، «اعلميت» است و اعلميت را ميشود از تعداد شاگردان يك استاد فهميد. البته اين تنها راه نيست و آنطور كه نگارنده اشاره ميكند، آيتالله سيستاني امروزه اگرچه درسي برگزار نميكند اما تعداد زيادي به اعلميت او معترفند و او امروزه بيشترين مقلدين شيعه را دارد. (ص ۱۱۹) نگارنده همچنين به اين نكته متذكر ميشود كه نظام متمركز مرجعيت از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم كه تلگراف به عنوان يك وسيله ارتباطي مهم ظهور پيدا كرد، نجف را به مركز دنياي شيعه تبديل نمود. (ص ۱۲۰)
«حوزه و چالشهاي دوره معاصر: سياست و نوگرايي» عنوان سرفصل ديگري از اين بخش است كه به تحولات سياسي عراق و اوجگيري و افول حركتهاي سياسي در حوزه نجف ميپردازد. روندي كه با اشغال عراق توسط انگليس آغاز و در انقلاب ۱۹۲۰ به اوج رسيد، اما چندي بعد در سال ۱۹۲۳ با تبعيد مراجع ثلاث نجف به ايران به طور ناگهاني، سركوب شد و پس از بازگشت اين مراجع نيز ديگر به حالت قبل برنگشت. (ص ۱۲۱) از اواخر نيمه اول قرن بيستم با تقويت گرايشهاي ماركسيستي در عراق، حوزه نجف نيز تحت تأثير قرار گرفت و برخي علما در مقابل اين جريان ايستادگي كردند. اما تقويت حزب بعث در عراق مشكلات جديدي را براي حوزه نجف به دنيال داشت. در ادامه اين بحث، نگارنده به مسأله اصلاحات نظام آموزشي حوزه ميپردازد و حركتهايي همچون «منتدي النشر»، «كليه الفقه» را مورد توجه قرار ميدهد و اشارهاي نيز به وضعيت حيات دوباره حوزه نجف پس از سقوط صدام ميكند. نگارنده ضمن اشارهاي به وضعيت مرجعيت ديني فعلي در نجف، اين فصل را با ذكر برخي خاندانهاي بزرگ نجفي به پايان ميرساند. (ص ۱۳۱)
عنوان فصل پنجم «زيارت نجف اشرف و شعائر شيعي» است. اين فصل همانطور كه از نامش پيداست، به وضعيت عزاداري شيعيان و مسأله زيارت ميپردازد و و سعي ميكند پا را از ظاهر احساسي اين شعائر كه توجه خبرگزاريها را نيز به خود جلب كرده است فراتر گذارده و به وجهه عقلاني آن نيز توجه نمايد. (ص ۱۳۷) البته اين مسأله به اشارههايي كوتاه محدود است. ادامه اين فصل به گزارشي از برخي جلوههاي عزاداري همچون پذيرايي از عزاداران در شهرهاي مذهبي و در راههايي كه به نجف و كربلا ميرسد و علاقهاي كه زائران براي استفاده از اين غذا از خود نشان ميدهند، مناسبتهاي مختلف و زياد براي اقامه مراسمات ديني، و زمينه تاريخي عزاداريهاي شيعه پرداخته و متذكر ميشود كه آنطور كه برخي محققين معتقدند، تغيير در شكل عزاداري شيعي، از نيمه دوم قرن ۱۸ آغاز شده است. نگارنده با اشاره به برخي دلايل اين مسأله همچون هجوم وهابيها به نجف، سكونت قبايل تازه شيعه شده در اطراف شهرهاي مذهبي و تساهل مذهبي كه سلطان عثماني عبدالحميد دوم براي شيعيان قائل شد اشاره ميكند. (ص ۱۴۴) با اين مقدمات، بحث به مجموعهاي از شعائر و جلوههاي عزاداري كشيده ميشود. نگارنده درباره اختلاف ادبيات عزاداري عراقي با ادبيات عزاداري ايراني مينويسد: «تأكيد تشبيههاي عراقي بر وقايعي است كه نمادي از فضائل بدوي مرسوم يا به طور عام عربي محسوب ميشود و توجه چنداني به عبارتهاي تكنيكي و شعري نميكند، در حاليكه شعائر ايراني توجه زيادي براي به تصوير كشيدن وقايعي كه سمبل شهامت است از خود نشان نميدهد، بلكه بر جوانب شعري و روحي شعائر متمركز است.» (ص ۱۵۷) اين فصل با اشاره مؤلف به منحصر نبودن كاركرد شعائر مذهبي و عزاداري به جنبه مذهبي، به برخي كاركردهاي سياسي آن در انقلاب ايران در سال ۱۹۷۹م. (۱۳۵۷ش.) و در انتفاضه مردم عراق عليه صدام در سال ۱۹۹۱م. به پايان ميرسد.
فصل ششم كتاب كه آخرين فصل نيز هست، به قبرستان وادي السلام اختصاص دارد كه يكي از بزرگترين قبرستانهاي دنيا محسوب ميشود. عنوان اين فصل «سفر آخر؛ تدفين در وادي السلام و زيارت قبور» است. نگارنده مينويسد: «مقبره وادي السلام سومين محل مقدس در نجف-كوفه محسوب ميشود، يعني پس از حرم شريف علوي و مسجد كوفه… بر اساس شواهد دقيق تاريخي از دوره ساساني اين مقبره وجود داشته است؛ هر چند تواريخ مقدس، تاريخ آن را به دوره انبياء اول بازميگردانند… غير از سابقه تاريخي، دو عامل مهم نيز در توسعه مقابر اطراف نجف و خصوصا وادي السلام مؤثر بوده است: اولا رويكرد متساهلتر شيعه نسبت به اهل سنت در موضوع دفن اموات…» (ص ۱۶۲) دليل دوم نيز به اعتقاد شيعيان به بخشيده شدن گناهان امواتي كه در وادي السلام و در مجاورت امام علي (ع) دفن شدهاند بازميگردد. نگارنده در اين فصل با اين مقدمه، به وضعيت تاريخي دفن و همچنين نقل نمونههايي از آمارهاي شگفتانگيز اموات كه از سالهاي نيمه اول قرن بيستم به جاي مانده است اشاره ميكند و گزارش ميدهد كه چندي قبل نزديك به ۱۰۰ هزار ميت در سال در اين قبرستان دفن ميشد. (ص ۱۶۳) اگرچه وادي السلام در نجف قرار دارد، اما مقبرههاي نجف تنها به وادي السلام كه در سال ۲۰۱۳م. مساحتش به ۹۸۰ هكتار (۳۵ كيلومتر مربع) رسيده است، محدود نيست و علاوه بر صحن حرم علوي، در شمال شرقي نجف نيز مقبره وجود دارد. (ص ۱۷۱)
در ادامه بحث، گزارشي درباره راههاي ورودي به وادي السلام و وضعيت چينش قبور، مقبرههاي خانوادگي در واديالسلام، شعائر اسلامي دفن نزد شيعيان، و شعائر پس از دفن از جمله زيارت قبور و قرائت قرآن ذكر ميشود. اين فصل در ادامه ضمن اشاره به وجود مقامات انبياء و ائمه در وادي السلام، با اشارهاي به پرزائرترين قبر در وادي السلام يعني مقبره شهيد «سيد محمد صادق صدر» متفكر و عالم ديني سرشناس كه در سال ۱۹۹۹م. توسط صدام به شهادت رسيد و گزارشي از وضعيت ظاهري مقبره وي، با اين جملات به پايان ميرسد: «اين مقبره نمونهاي از رويكرد جديدي را شكل ميدهد كه رنگ بيشتر امروزي بر وادي السلام ميزند و از لحاظ سياسي آن را با حوادث تأسفباري كه در اواخر قرن بيستم اتفاق افتاد مرتبط ميكند.»
در خاتمه كتاب، گزارشي با عنوان «گشتي در كتابخانههاي نجف و مجموعههاي نسخ خطي» از ماركو ديبيلا كارشناس يونسكو در نگهداري كتب و نسخ خطي آمده است. نگارنده كه از ابتداي گزارش، بهتزده شدن خود را از حجم بالاي نسخ خطي پنهان نميكند، با استناد به سخن يكي از متخصصان كتابخانههاي نجف يعني دكتر محمد زوين ميگويد: «به عنوان نمونه، حدود يكصد نسخه خطي از قرآن كريم در دنيا موجود است كه قدمت آن به پنج قرن نخست اسلام ميرسد كه ۱۸ نسخه از اين نسخ در عراق و ۹ نسخه آن در نجف است.» (ص ۱۸۴) بهعلاوه تعداد ۶۰ هزار نسخه خطي در كتابخانههاي نجف فهرست شده است، اما اين تمام نسخ خطي نيست؛ زيرا بخشي جزء اموال شخصي محسوب ميشود، دست در دست ميگردد و فهرستي از آن موجود نيست. وضعيت كتابخانهها و صنعت نشر البته هميشه گرم نبوده است. در دوران صدام حسين برخي كتابخانهها بسته شده و برخي از آنها نيز به آتش كشيده شد اما با رفتن صدام و از سال ۲۰۰۳م. به بعد، وضعيت تغيير كرد و در حال حاضر بيش از ۴۰ كتابخانه در نجف داير است. (ص ۱۸۷)
اين گزارش به برخي از كتابخانههاي معروف نجف نيز اشاره ميكند. كتابخانههايي همچون: «المكتبه العلويّه» يا همان كتابخانه حرم امام علي (ع) كه از قرن دهم تأسيس شده است، كتابخانه «امام اميرالمؤمنين» كه توسط علامه اميني تأسيس شده و تعداد كتب آن از ۱۵ هزار عنوان در هنگام تأسيس، به بيش از يكصد هزار عنوان در حال حاضر رسيده است، كتابخانه عمومي «امام كاشفالغطا»، كتابخانه عمومي «امام حكيم»، كتابخانه «ابوسعيده» كه در سال ۱۹۷۳م. تأسيس شده و كتابخانه مركزي نجف. در خاتمه گزارش نيز به فعاليتهاي يونسكو براي حفظ كتابخانهها و مجموعههاي خطي نجف اشاره شده است.
نقد كتاب:
در مجموع تلاش براي تنظيم اين كتاب، تلاشي مثبت است. واقعيت آن است كه وضعيت نجف نهتنها براي تحصيلكردگان غربي پنهان مانده، بلكه براي محققان ايراني نيز هنوز بسياري از مطالب ناگفته مانده است و بيشتر مردم و حتي قشر تحصيلكرده نيز از نجف چيزي بيش از وجهه زيارتي آن نميدانند. اين مسأله عليرغم آن است كه نجف دستكم براي ايران، صرفا جنبه زيارتي نداشته و جايگاه معنوي حوزه نجف نيز مهم بوده است.
طبعا هر نويسنده روش خود را دارد و هيچ كتابي آخرين كتاب در يك زمينه علمي محسوب نميشود اما به نظر ميرسد با توجه به هدف كتاب، اين كتاب به صورت موجز به اصول جذابترين بخشهاي نجف اشاره كرده است. مباحث فصول كتاب نيز مهمترين مطالب مربوط به نجف را كه براي يك خواننده غربي ميتواند جالب باشد دربرميگيرد و البته نبايد از حق گذشت كه اگر خاتمه كتاب (درباره نسخههاي خطي و كتابخانههاي نجف) نبود، يك بخش مهم از مباحث نجف باقي ميماند.
همانطور كه پيشتر گفته شد، هدف اين كتاب آشنايي اجمالي خواننده تحصيلكرده غربي با جاذبههاي نجف بوده است و با اين نگاه، خلاصه بودن كتاب نيز توجيهپذير است. به نظر ميرسد دقيقا به همين دليل، ادعاي نگارنده در مقدمه كتاب مبني بر اشاره به مطالب جديد كه حتي از ديد نويسندگان عراقي مخفي مانده، ادعايي اغراقآميز به نظر ميرسد. البته در مقدمه اشاره ميشود كه مسائلي مثل ساختمان و شهرسازي نجف منظور است (ص ۱۰) كه اين مسأله نيز مورد توجه محققان عراقي بوده، ولي چون دقيقا مشخص نيست كه نگارنده چه نوآوريهايي را منظور نظر داشته است، نميتوان درباره صحت و سقم ادعاي وي قضاوت كرد.
در تنظيم مطالب كتاب، از منابع خوبي استفاده شده، اما عليرغم آنكه براي رجوع به منابع و ارتباط بهتر با موضوع، تحقيقات ميداني نيز صورت گرفته است، در عين حال در برخي موارد بيدقتيهايي صورت گرفته است. به عنوان نمونه در صفحه ۱۰۵ آمده است كه مسجد سهله محلي است كه امام زمان در روز قيامت در آن ظاهر ميشود. در صورتي كه بر اساس روايات، اولا امام زمان پيش از قيامت ظهور خواهند كرد و محل ظهورشان هم كنار خانه كعبه است. البته در روايات، محل سكونت ايشان در مسجد سهله ذكر شده است. در همان صفحه ذكر شده است كه «امام صادق (ع) كان مرجعا دينيا كبيرا»، در صورتي كه نه به لحاظ تاريخي و نه به لحاظ مذهبي، امام صرفا يك مرجع ديني بزرگ نبوده است و اين تعبير، تعبير دقيقي به نظر نميرسد. در صفحه ۱۴۲ نيز متن از حالت گزارشي خارج و به موعظه براي عموم زائران تبديل ميشود. نگارنده درخواستهاي دنيوي را منافي با شئونات زيارت ميداند و ميگويد كه همين دعاهاي دنيوي است كه غالبا باعث ميشود بهره كافي از زيارت نبرند. جاي اين سؤال هست كه نگارنده بر اساس چه مبناي علمي چنين ادعايي را مطرح ميكند؟ و آيا اساسا چنين ادعايي از لحاظ علمي اثباتپذير است؟ آيا ميتوان نيات و درخواستهاي قلبي تمام يا بخشي از زائران را گردآوري كرد و درباره آن سخن علمي گفت؟ در حقيقت در اين قسمت، كتاب از حالت گزارشي خارج شده و بيشتر وارد عرصه روشنفكران ديني شده است و نويسنده رسالت اصلي خود را مبني بر آشنا كردن تحصيلكردههاي غربي با نجف فراموش كرده است.
درباره عكسها بهتر است يك عكاس حرفهاي نظر بدهد اما از نگاه نگارنده اين سطور، بيشتر عكسها، عكسهاي جذابي بودند و رغبت ادامه دادن كتاب را بيشتر ميكنند. بهعلاوه قلم روان و نگاه تاريخمحور كتاب به جذب مخاطب كمك ميكند. ترجمه به عربي نيز ترجمه رواني است ولي در بعضي موارد بيدقتيهايي صورت گرفته است. مثلا در صفحه ۱۱ در متن انگليسي اشاره شده است كه از منابع دست دوم و سوم انگليسي استفاده شده، كه در متن عربي تنها منابع دست دوم ذكر شده است. برخي غلطهاي ظاهرا تايپي نيز در متن عربي به چشم ميخورد. مثلا در صفحه ۱۰۴، سالهاي خلافت حضرت علي (ع) به اشتباه «۶۶۱-۶۶۵ه. ) درج شده است. در صورتي كه اين اعداد مربوط به تاريخ ميلادي است. در صفحه ۱۸۹ كلمه MUNICIPAL به معناي وابسته به شهرداري (بلديه)، به اشتباه «بدليه» نوشته شده كه ظاهرا اشتباه تايپي است.
دسترسي به متن انگليسي كتاب: دانلود: ۲۳ مگابايت
دسترسي به متن عربي كتاب: دانلود: ۲۳۰ مگابايت