استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌ استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌

استدلال اهل سنت علیه آل سعود‌ پس از تخریب بقیع‬‌

در جلسه علمای دیوبند و پادشاه سعودی پس از تخریب قبور ائمه بقیع(ع) صحبت‌های جالبی شده و استدلال اهل‌سنت علیه این اقدام آل‌سعود مطرح شده است.

‫ [factimage()] http://hajj.ir/_Shared/_Sites/Site(22)/13920510000202_PhotoL.jpg [imagetitle()] اين عكس در كتاب مصور في الحج: رحلات محمد افندي السعودي (1904-1908) منتشر شده است [factimageend()] به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از فارس، هشتم شوال هر سال، سالگرد تخريب قبور ائمه بقيع(ع) است و بسياري در اين روز سخنان بسياري از سوي حوزوات علميه و ... مراسماتي برگزار مي‌شود.
در اين بين بسياري بر اين ظن هستند كه تنها شيعيان بودند كه با اين اتفاق مخالفت كردند در حالي كه اهل‌سنت نيز با اين امر مخالفت كردند.
آنچه در زير مي‌آيد گفت‌وگوي برخي از بزرگان فرقه سني مذهب ديوبنديه با پادشاه آل‌سعود پس از تخريب قبور ائمه بقيع(ع) است كه توسط مجله الكترونيكي اخوت منتشر شده است.
يكي از مواردي كه علماي ديوبند به صورت رسمي و شفاف در برابر انديشه هاي وهابيت ظهور شكوهمندي داشته اند، در كنگره اي است كه به وسيله سلطان براي همراه كردن علماي اسلام در مكه برگزار شد. وي در ايام حج، علماي بزرگ را دعوت كرد تا آنها را با خود همراه سازد. ماهنامه انوار مدينه گزارش كاملي از اين ماجرا با عنوان «حق گويي علماي ديوبند در دربار سلطان ابن سعود» آورده است:
«در سال ۱۳۴۳ ق سلطان بن سعود بر حجاز مقدس قابض شد و قبه هاي قبور جنت المعلي و جنت البقيع در حرمين شريفين را منهدم ساخت كه بنا بر آن مسلمانان عالم شديدا ناراحت شدند، لذا سلطان نجد در ايام حج ۱۳۴۴ ق موتمري منعقد ساخت كه از جانب علماي هندوستان حضرت علامه مفتي كفايت الله صدر جمعيت علماي هند و دهلي و حضرت علامه شبير احمد عثماني، علامه سيد سليمان ندوي و مولانا شوكت علي جوهر و تعداد ديگري از علما در آن شركت كردند.
سلطان ابن سعود به ايراد سخن پرداخت و گفت:
الف) ما در فروع اختلافي ائمه اربعه، سخت گيري نمي كنيم، لكن از اصل توحيد و تمسك بالكتاب و السنه هيچ قدرتي نمي تواند ما را جدا سازد، چه مردم دنيا راضي شوند يا ناراضي.
ب) يهود و نصارا را ما چرا كافر مي گوييم؟ زيرا آنها غيرالله را پرستش مي كنند و با اين همه چنين مي گويند كه «ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي» پس كساني كه قبور بزرگان را مي پرستند و به سوي آنها سجده مي كنند، همانند بت پرستان كافر و مشرك اند.
ج) چون حضرت عمر «رض» اطلاع پيدا كرد كه عده اي در وادي حديبيه رفته در كنار شجره الرضوان نماز مي خوانند، حضرت عمر «رض» دستور داد كه آن درخت را ببرند، تا بعدها مردم خداي نكرده عبادت و پرستش آن درخت را آغاز نكنند؛ منظور سلطان از استدلال به اين واقعه اين بود كه منهدم كردن قبه ها نيز همانند بريدن درخت رضوان است.
وفد علماي هندوستان پس از شور مقرر نمودند كه شيخ الاسلام حضرت علامه شبير احمد عثماني ديوبندي به نمايندگي آنها در پاسخ سخنان سلطان بن سعود به ايراد سخن پردازد. آنگاه مولانا عثماني به ايراد سخن پرداخت و در آغاز از نحوه پذيرايي و مهمان نوازي گرم سلطان تشكر نمود و سپس اشاره فرمود:
الف) علما اهل سنت هندوستان با بصيرت تامه تصريح نموده به اتباع كتاب الله و سنت رسول الله «ص» همه نيروي خود را به كار مي بندند و واضع مي سازند كه هرگونه كاميابي، در پيروي كامل رسول خدا «ص» منحصر است و لكن درك و فهم مواضع استعمال كتاب الله و سنت رسول الله «ص» كاري در خور هركس و ناكس نيست، بلكه براي رسيدن به آن به راي صائب و اجتهاد صحيح به شدت نياز پيدا مي شود.
۱ – رسول الله «ص» حضرت زينب بنت جحش را به نكاح خود درآورد و به اين مطلب كه مردم از آن، چه برداشتي خواهند كرد، هيچ التفات نمود اما از اينكه كعبه مشرفه را منهدم نموده، مطابق نقشه ابراهيمي از نو بنا فرمايد، جذبات و برداشت هاي مردم جديدالاسلام را مود توجه قرار داده، امتناع ورزد، تا مردمان مغرض نگويند كه ببينيد محمد كعبه را منهدم كرد. بديهي است ملاحظه تفاوت در اين دو قضيه، بر اجتهاد مبارك آن حضرت «ص» موقوف است.
۲ – خداوند متعال دستور فرموده: «با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سختگير باش»(۱)
از يك سو مقتضاي اين فرمان الهي آن است كه بر كفار و منافقان، سختي معمول داششته شود، ولي رسول خدا «ص» بر جنازه رييس منافقين، عبدالله بن ابي، نماز خواند. هنگامي كه صحابه كرام پيشنهاد نمودند كه بايد منافقين كشته شوند، پيامبر خدا قبول نفرمود ... از بيم آنكه مبادا مردم بگويند محمد يارانش را مي كشد، در حالي كه اين هر دو موضوع به ظاهر با مفهوم «واغلظ عليهم» مطابقت ندارد. پس براي فهميدن اين تفاوت نيز به نظر مجتهدانه نياز پيدا مي شود كه كاري در خور من و شما نيست، براي اظهار نظر در چنين موارد، تفقه عميق و بصيرت مجتهدانه مورد نياز است، تا دانسته شود كه به مقتضاي چه نصي، كجا عمل مي شود و چگونه عمل مي شود. اين امري است مربوط به تفقه و اجتهاد.
ب) در ضمن بيان فرق ميان سجده عبادت و سجه تعظيمي مولان عثماني چنين فرمود:
اگر شخصي قبر يا هر چيزي غير الله را سجده عبادت كند، به طور قطع كافر مي شود، اما ضروري نيست كه هر سجده اي به طور حتم سجده بعادت باشد كه شرك حقيقي و شرك جلي است، زير اين امكان هم وجود دارد كه آن سجده، سجده تحيت باشد كه مقصود از آن رعايت تعظيم فرد ديگري است و اين نوع سجده تعظيمي در حكم شرك جلي نيست؛ البته در شريعت ما به طور قطع نارواست و مي توان مرتكبش را مجازات نمود، اما نمي توان چنين شخصي را مشرك قطعي و مباح الدم و المال قرار داد.(۲)
در خود قرآن كريم جريان سجده كردن فرشتگان بر حضرت آدم «ع» را و سجده كردن برادران و والدين حضرت يوسف «ع» ذكر شده است و اكثريت قاطع مفسران از اين سجده، سجده معروف، يعني پيشاني را بر زمين نهادن مراد گرفته اند و آن را سجده تعظيمي قرار داده اند، خلاصه اينكه اگر شخصي يك چيزي غير الله را سجده تعظيمي كند، در شريعت ما به طور حتم مجرم و گنهكار مي شود، اما نمي توان او را مشرك، كافر و مهدور الدم و المال قرار داد و مقصود من از اين توضيح، طرفداري كساني كه سجده تعظيمي را جايز مي دانند نيست؛ بلكه مقصود من بيان امتياز و فرق ميان اين دو نوع سجده است.
مسئله ديگري كه بايد بيان شود، موضوع هدم قبه هاست كه ما هدم قباب را هم كاري صحيح نمي دانيم. امير مومنان وليد بن عبدالملك عبشمي (اموي) به حاكم مدينه حضرت عمر بن عبدالعزيز دستور داد كه حجره هاي امهات المومنين را منهدم ساخته، مسجد نبوي را توسعه دهد، حضرت عمر بن عبدالعزيز عبشمي در ضمن منهدم كردن حجره ها، چون حجره ام المومنين حضرت عايشه صديقه «رض» را نيز منهدم ساخت، بر اثر آن قبرهاي مقدس حضرت رسول خدا «ص» و حضرت صديق اكبر و حضرت فاروق اعظم ظاهر و منكشف شدند و در آن موقع عمر بن عبدالعزيز چنان به گريه درآمد كه هرگز با چنين وضعي گريه نكرده بود، با اينكه دستور هدم حجره ها را نيز خودش داده بود، پس از آن دستور داد تا حجره سيده عايشه دوباره ساخته شد.
با اين توضيح نيز هدفم ترغيب براي ساختن گنبد بر قبرها نيست، بلكه مقصودم بيان اين مطلب است كه موضوع قبور اعاظم در قلوب الناس تاثير و ارتباط دارد، چنان كه از گريه بي اختيارانه حضرت عمر بن عبدالعزيز در آن موقع و از ناراضي بودن مردم جهان اسلام از جناب عالي در اين موقع، اين مطلب ظاهر است.
ج) حضرت عمر براي قطع آن درخت به علت احساس اين خطر دستور داد كه مبادا در زمان هاي بعد جاهلان پرستش آن را شروع كنند. بيعت رضوان در سال ۶ ق واقع شده بود و رحلت جانگداز پيامبر در سال ۱۱ ق به وقوع پيوست، بعد از آن حضرت دو سال نيم زمان خلافت خليفه اول «رض» گذشت، اما تصور بريدن آن درخت نه براي پيامبر «ص» پيدا شد و نه براي صديق اكبر؛ سپس خلافت راشده حضرت عمر آغاز شد، اما اين نيز متعين نيست كه حضرت عمر، در چندمين سال خلافت ده ساله خود، اراده بريدن آن درخت را فرمود. گرچه اين صواب ديد حضرت عمر يقينا صحيح بود، اما اين گنبدها از قرن ها پيش بوده و در اين قرن چهاردهم نيز هيچ كسي ديده نشده كه آنها را پرستش كند.
اما اداي نماز در آنجا پس در حديث معراج آمده است كه جبرئيل «ع» در چهار موضع به آن حضرت «ع» پيشنهاد كرد كه از براق پياده شود و نماز بخواند، اول در مدينه و گفت كه اين محل، جاي هجرت تو است. دوم: بر جبل طور و گفت اين موضعي است كه حضرت عيسي كلام فرموده است. سوم بر مسكن حضرت شعيب. چهارم در بيت اللحم جايي كه حضرت عيسي «ع» متولد شده بود.
۱ – پس اگر از رسول خدا «ص» خواسته شد كه بر جبل طور نماز بخواند، زيرا آن جايي است كه خداوند متعال با حضرت موسي «ع» كلام فرموده بود، چرا ما بايد از اداي نماز بر جبل نور كه در آنجا اولين وحي الهي بر پيامبر ما نازل شده بود، بازداشته شويم؟
۲ – اگر بر مسكن شعيب «ع» از پيامبر خواسته شد كه نماز بگذارد، پس اگر ما در مسكن حضرت خديجه كبري «ع» و پيامبر «ص» كه ۲۸ سال حيات طيبه خود را در آنجا گذرانيده است دو ركعت نماز نافله بگذاريم، چه اشكالي دارد؟
۳ – وقتي كه در بيت اللحم در مورد حضرت عيسي «ع» از پيامبر «ص» ما خواسته شود كه دو ركعت نماز بخواند، چرا امت محمديه از خواندن دو ركعت نماز در مولد حضرت نبي اكرم «ص» منع كرده شوند؟
۴ – در حالي كه طبراني مقام مولد النبي «ص» را انفس البقاع بعد از مسجدالحرام در مكه قرار داده است، يعني در مكه مكرمه بعد از مسجد الحرام، مقام ولادت نبي اكرم «ص» نفيس ترين بقعه كائنات ارضي مي باشد.
۵ – چون در مسكن شعيب «ع» حضرت موسي «ع» پناه گزين شده بود، از پيامبر «ص» تقاضا شد، آنجا دو ركعت نماز نفل بخواند، پس اگر ما در غار ثور جايي كه رسول خدا «ص» به مدت سه روز آنجا پناه برده بود، دو ركعت نماز نفل بخوانيم، آيا قيامت برپا مي شود؟
با اين پاسخ با صواب و مفصل مولانا عثماني بر دربارشاهي سلطان ابن سعود، سكوت مطلق طاري شده بود. در آخر سلطان بن سعود با اين سخن، خود را نجات داد كه « من بي حد ممنون شما هستم و در سخنان و نظرهاي جناب عالي رفعت زياد و بلندي علمي وجود دارد، لذا من قدرت جواب اين سخنان را ندارم، بهترين جواب اين تفاصيل را تنها علماي ما مي توانند بدهند و با آنها مي توان اين مسائل را حل كرد.»
پانوشت:
۱ - «واغلظ عليهم» توبه / ۷۳ ۲ – بر اين اساس به هرگونه سجده و بالتبع هر توسلي نمي توان مهر شرك زد، چنان كه از گفته هاي قبلي برخي علماي ديوبند استفاده مي شود، بلكه بايد به دقت نيت و همچنين مشروعيت عمل در آموزه هاي ديني مورد مداقه قرار گيرد.


| شناسه مطلب: 54586




بقيع اهل سنت



نظرات کاربران