بررسی تاریخی روابط ایران و عربستان در موضوع حج
این نوشتار با توجه به تعطیلی عمره به دلیل عدم تضمین تامین امنیت زائران ایرانی از سوی دولت عربستان که در موارد مختلف رخ داده است به رشته تحریر در آمده است.
به گزارش خبرنگار سرويس انديشه پايگاه اطلاعرساني حج، نوشتة حاضر، خلاصه و چكيده اي است از يك پژوهش ارزشمند با عنوان «مناسبات ايرانيان با حجاز در ادوار مختلف اسلامي» كه باني و برنامه¬ريزش «پژوهشكدة حج و زيارت» بود و مجري آن، پژوهشگر فرهيخته جناب آقاي سيد محمود ساماني. اكنون به بهانة وقايعي كه ميان ايران و عربستان رخ داده و در روابط اين دو كشور تأثيرگذار بوده، مقاله يادشده را كه از سوي «دفتر نظارت و بازرسي حوزة نمايندگي ولي فقيه» تهيه و تلخيص گرديده، تقديم خوانندگان «ميقات حج» مي كنيم:
مقدمه
با توجه به اهميت و قداست دو شهر مكه و مدينه براي تمامي مسلمين جهان بهويژه مردم ايران و نياز به تبادل فرهنگ اسلامي مردم كشورمان با ساير ملل در اين دو شهر استراتژيك از لحاظ مذهبي و همچنين اهميت حضور تمامي مسلمانان با فرهنگهاي متفاوت در سرزمين حجاز، مروري اجمالي داريم برتاريخ مناسبات ايرانيان با حكام حجاز:
همچنين با توجه به تعطيلي عمره در سال جاري به دليل عدم تضمين تامين امنيت زائران ايراني از سوي دولت عربستان كه در موارد مختلف رخ داده است؛ اعم از حادثة تعرض فرودگاه جده و ربايش اتوبوس زائران در مكه و همچنين رفتارهاي ناشايست مأموران درحرمين شريفين و فرودگاه مدينه و جده با روحانيون و زائران ايراني و نيز قبرستان بقيع و اماكن زيارت دوره و همچنين سخنرانيهاي مغرضانة ائمة جمعه و جماعت حرمين شريفين كه به وقوع پيوست، ما را برآن داشت تا در ذيل مروري اجمالي بر روند مناسبات حاكمان حجاز در دورههاي قبل با ايرانيان مشتاق اين سفر معنوي داشته باشيم و همچنين چگونگي تعامل دولتهاي وقت ايران با اين مسئله را بررسي خواهيم كرد و سپس راهكارهايي عملي جهت احصاي نتيجة مطلوب جهت نقشة راه براي ادامه اين سفر معنوي را به بررسي ميگذاريم.
لازم به توضيح است در هر مقطع زماني، از اعصار گذشته، هرگاه جان و مال زائران ايراني به¬طور جدي به خطر ميافتاد، حكام وقت ايران از اعزام زائران تا حصول اطمينان از راهكار مناسب به منظور ايجاد امنيت براي اتباع خود، جلوگيري مي¬كردند و نيز از طرق گوناگون به دنبال ايجاد روابط با حجاز و كمك به ايجاد تسهيلات به منظور انجام اين سفر براي زائران بودند.
نخست، بررسي چنين مواردي از دورة بنياميه به بعد به¬طور خلاصه اشاره خواهد شد.
با اين يادآوري كه: در دورة خلفا، ايران از سوي عراق اداره ميشد و هنوز اسلام دين غالب مردم اين سرزمين نشده بود:
امويان:
امويان بر خلاف امام علي7 كه نسبت به موالي و غير عرب مهرورزي داشت، سياست تبعيض نژادي را سرلوحة كار خود قرار داده بودند، از اين رو، در اين عصر، ايرانيان در بدنة حكومت سهمي نداشتند تا بتوانند در حرمين نقشي ايفا كنند. آشوب خوارج و تسلط ابوحمزة خارجي در حجاز، در واپسين سالهاي حكومت امويان، (تاريخ طبري (م310ق.)، ج7، ص 374 محمد ابوالفضل، بيتا ؛ مروجالذهب، ج4، صص 305 ـ 303 دوم، 1409ق.) موجب ناامني در حرمين شد و در حج¬گزاري مسلمانان خلل ايجاد گرديد.
عباسيان:
آنان براي نشان دادن قابليت خود براي ادارة امور مسلمانان و جلب نظر و حمايت مردم و استفاده از آن براي اهداف سياسي خود، به امر حج و رسيدگي به حرمين توجه ويژهاي داشتند. كاروان حج، هر سال از بغداد روانة حجاز ميشد كه گاه رياست آن با خود خليفه بود. حجاج ايران نيز با اين كاروان همراه ميشدند. مسئولان اين كاروان، اموالي براي توزيع ميان نيازمندان حرمين همراه داشتند. حاكمان نواحي مختلف نيز هدايايي به كعبه تقديم ميكردند. همچنين پردة كعبه هر سال به دستور خليفه تعويض ميشد. (امل اسين، ترجمة احمد آرام، ص 143، ۱۳۵۸ش.) عباسيان، قسمت قابل توجهي از خزانه را صرف امور حج ميكردند كه علاوه بر مخارج ياد شده، بخشهايي نيز براي كمك به اهل حرم مكه و مدينه و به عنوان صدقات در اين دو شهر مقدس صرف ميشد. مقدار قابل توجهي نيز به قبايل بدوي داده ميشد تا از غارت كاروانهاي حج و ايجاد ناامني چشمپوشي كنند. (جعفريان، رسول، راه حج، ص49 ، ۱۳۸۹ش.) مناسبات ايران با حجاز در اين عصر با سياست عباسيان پيوند داشت، ايرانيان در اين عصر، بر خلاف دورة امويان، با توجه به نقش بزرگي كه در سقوط بني اميه داشتند، در دستگاه عباسي، حضور جدي مي¬يافتند.
ابومسلم خراساني نخستين ايراني در عصر عباسي بود كه به عنوان صاحب منصب در حجاز مطرح گرديد. او در سال 136هجري قمري به حج رفت و اقداماتش در حجاز و مسير حج عبارت بود از:
الف) حفر چاههاي مختلف و رفع كمبود آب؛
ب) كمك به اعراب در منازل مختلف سفر؛
ج) هموار كردن راه حج.
برمكيان:
دربارة ارتباط برمكيان (دانشنامه حج و حرمين شريفين، ج4، صص93 ـ 85 ، 1392ش.) با حجاز، گفتهاند كه آنان سفرهاي متعددي به حرمين داشتند. يحيي به سال 181ق. پس از جلب رضايت هارون، ضمن حج گزاري، به مدت يك سال در مكه اقامت كرد. (الدمشقي، ابن كثير، ج10، صص 177 و 179، 1407ق.) وي سفرهاي ديگري نيز به حرمين داشت. از خدمات يحيي در حرمين به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
الف) قسطبندي ماليات ساكنان حرمين؛ (جهشياري، الوزراء و الكتاب، ص 114، بي¬تا.)
ب) ايجاد بوستاني در ناحية فخ و شكافتن كوه حزنه براي هموار ساختن مسير فخ؛ (ازرقي (م248ق.)،/ رشدي الصالح، ج4، صص 212 و 213، 1415ق.)
ج) ساخت آبشخوري براي حاجيان مشهور به «سقاية ابن برمك» در نزديك يكي از انصاب (نشانههاي) حرم بود. (ازرقي (م248ق.)،/ رشدي الصالح، ، ج2، ص 190 ، 1415ق./ ابن رسته، ص 56 م قرن 3ق. ، 1892م.)
طاهريان (259ـ 206ق.):
منصب «عمل الحرمين» از سوي خلفاي عباسي در زمان حكومت طاهريان به آنان داده شد كه منصبي تشريفاتي ـ سياسي بود (تاريخ طبري (م310ق.)، ج9، ص 258 محمد ابوالفضل، بيتا.) و متصدي آن از ميان اميران با نفوذ انتخاب ميشد و هنگام خواندن خطبه در مكه، نامش همراه خليفه خوانده ميشد. اهم اقدامات طاهريان در مقام عملالحرمين را ميتوان چنين بر شمرد:
الف) توزيع اموال در حرمين.
ب) رفع اختلاف دربارة رؤيت هلال.
ج) اهداي قفل زرين به كعبه.
ساجيان و صفاريان دو سلسلة ديگر بعد از طاهريان بودند كه آنان نيز براي به دست آوردن منصب عمل الحرميني تلاش فراوان كردند كه در برخي سالها موفق و در برخي ديگر خلع ميشدند؛ به عنوان نمونه، صفاريان منصب عملالحرمين را از سوي دستگاه عباسي از سال 265 تا 271ق. به دست گرفتند، ولي در سال 271ق. و در پي حملة برخي سادات علوي از مكه و مدينه و كشتار و غارت در آن شهر كه موجب تعطيلي مراسم حج و نيز تعطيلي نماز جمعه و جماعت شد. معتمد خليفة عباسي، در حضور حج گزاران خراساني در بغداد اعلام كرد: عمروليث از منصب عمل الحرميني عزل گرديد و نيز دستور داد عمرو را بالاي منابر لعن كنند. (م310 ق./ ج15، صص6628 ـ 6626 ، بيتا.)
عصر آل بويه (447 ـ 320ق.):
آل بويه پس از تسلط بر بغداد در سال 334ق. با اخشيديان (358 ـ 323ق.) به عنوان فرمانروايان مصر، در راستاي نفوذ حرمين و خوانده شدن خطبه به نامشان رقابت داشتند. معزالدوله بويهي در سال 342ق. كاروان حاجيان عراق را با دو اميرالحاج از علويان به نامهاي ابوالحسن محمد بن عبدالله و ابوعبدالله احمد بن عمربن يحيي به مكه گسيل داشت. آنها در مكه با سپاهيان ابن اخشيد كه براي دفاع از موقعيت وي به همراه كاروان حاجيان مصر آمده بودند، درگير شدند و توانستند با غلبه برآنها به نام معزالدوله خطبه بخوانند. (ابن اثير، ج8 ، ص 506 به كوشش عبدالله قاضي، 1407ق./ ابن فهد، ، ج2، ص 398، (م885ق.) در سال 343ق. نيز ميان كاروان اعزامي معزالدوله و مصريان درگيري رخ داد. اين بار نيز مصريان مغلوب شدند و در كنار خليفه نام امراي آل بويه؛ يعني ركنالدوله، معزالدوله و عزالدوله و سپس اخشيد خطبه خوانده شد، (همان.)
در اين دوره، راهداراني براي مراقبت از راه حج تعيين ميشدند كه وظيفه داشتند افزون برحفاظت راهها، براي تعمير و تسطيح آن¬ها هم بكوشند. (عبدالمجيد البكر، صص 18 و 19، 1401ق.)
عصر غزنويان (582 ـ 351ق.):
از رويدادهاي مرتبط با حج و حرمين و غزنويان، مي¬توان به ماجراي حج گزاردن حسنك وزير (ابوعلي حسن بن محمد نايب سلطان محمود غزنوي) اشاره كرد. وي به عنوان اميرالحاج و آخرين وزير سلطان محمود غزنوي(421ـ 387ق.) در سال 414ق. به همراه كاروان بزرگ حج خراسان (دويست هزار نفر حاجي و شصت هزار شتر) (ابن فهد (م885 ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج2، ص453، 1408ق.) راهي مكه شد. حسنك در مسير رفت به حجاز، قبايل كوچك عرب را با پرداختهاي نقدي و قبايل بزرگ را با وعدة پرداخت در مسير بازگشت از هرگونه گزندي بر كاروان بازداشت.
عصر سلجوقيان (552 ـ 429ق.):
از اقدامات ملك شاه سلجوقي در حرمين، ميتوان موارد ذيل را برشمرد:
* بازداشتن اعراب باديه از غارت كاروانهاي حجاج در مقابل پرداخت پول به آنها و همچنين تعهد پرداخت مالهاي از حجاج گرفته شده از اموال شخصي. (ابن جوزي (م597)، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبد القادر عطا، ج9، صص72 ـ70 ، اول، 1412ق./1992م.)
* لغو گرفتن ماليات از حجاج در مسير حج، كه با عناويني چون «مكس» و «خفار» دريافت ميشد. (مؤلف ؟، به كوشش: جلالي، ص228، 1377ش.)
* دادن اقطاعات به امير حرمين و نيز هدايا و پيشكشها به او، در حالي كه تا آن زمان، امير حرمين موظف بود مبلغي به دستگاه خلافت بپردازد.
* اختصاص دادن اموال و اقطاعات به اهل حرمين و مجاوران. (راوندي، ص131، 1356ش. ؛ (ابن خلكان (م681 ق.)، به¬كوشش: احسان عباس، ج5، صص284و285، بيتا.)
* تعمير منازل و راههاي حج و ايجاد امكانات رفاهي براي حجاج؛ مانند انتقال آب از عرفات به مكه و بازسازي قنات زبيده. (فاسي (م832 ق.)، به كوشش: محمد عبدالقادر، ج3، صص261و 262 ، 1419ق. ؛ ابن فهد (م885 ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج2، ص 398، 1408ق.).
* همچنين ساخت نخستين گنبد بر حرم امامان بقيع در دورة سلجوقيان بود. (ابن اثير، به كوشش عبدالله قاضي، ج8 ، ص214، 1407ق.) ؛ اعيانالشيعه، محسنالامين، ج3، ص299؛ نجمي، ص 193، 1386ش.)
روابط رسمي و عملي سلجوقيان با اشراف حجاز پس از مرگ طغرل و از زمان حكومت آلب ارسلان آغاز شد. اين سلطان سلجوقي با توجه به اقتدار و شهرت نظامي خويش كه پس از نبرد ملاذگرد و شكست امپراتوري بيزانس به دست آورده بود، تلاش بيشتري براي اعمال نفوذ سلجوقيان بر حجاز انجام داد. وي دومين پادشاه قدرتمند سلجوقي بود كه براي احياي خطبهخواني براي عباسيان در مكه تلاش كرد.
ايلخانان مغول:
ازهجوم مغول به ايران كه از سال616 ق. آغاز شد تا تشكيل حكومت ايلخاني (654 ـ736ق.) و حتي تا اواخر قرن هفتم كه حاكمان مغول در ايران مسلمان شدند، حجاز از سياستهاي دولت مماليك مصر متأثر بود. اين دولت براي تثبيت جايگاه خود در حجاز تلاشهاي بسياري كردند. در اين زمان، مغولان حاضر در ايران هنوز مسلمان نشده بودند؛ برخي از آنها شمنپرست، برخي بودايي و ديگران مسيحي بودند. (آژند، (756- 6۱۶ق.)، صص69-61، ۱۳۲۸ش.) طبيعي بود كه آنان به حج اعتقادي نداشتند و حتي چنگيزخان مغول با اين اعتقاد كه سراسر جهان خانة خداست، مانع حجگزاري مسلمانان در قلمرو خود ميشد.
بدين ترتيب، ايرانيان تا زماني كه مغولان تحت تأثير فرهنگ اسلام و ايران، مسلمان نشده بودند، نتوانستند با حجاز ارتباط قابل توجهي داشته باشند.
به مدت 34 سال بين دو موج حمله مغولان كه از سال 614ق. آغاز گرديد، ارتباط ايران با حجاز قطع بود و حتي از اعزام كاروان حج خبري نبود. از اين دوره، تنها گزارشهايي از حج در سالهاي 640 و 650ق. وجود دارد و حج در بقية سالها تعطيل بوده است. (ابن اثير، به كوشش عبدالله قاضي، ج4، ص373، 1407ق.) ؛ تغري بردي (م874ق.)، به كوشش: شلتوت و ديگران، ج7، ص25، 1392ق.) در اين مقطع زماني، بسياري از ايرانيان به قتل رسيدند و جمعيت ايران كاهش جدي يافت. ناامني و غارت اموال، ايرانيان را با بحران اقتصادي حاد روبه¬رو ساخت. (حمد الله مستوفي قزويني، به كوشش: ليسترنج، ص27، 1362ش.)
زمان حكومت جانشين گيخاتو، محمود غازان خان، نقطه عطفي در روابط ايران با حجاز محسوب ميشود؛ زيرا با مسلمان شدن او در همان سال آغاز حكومتش و اعلام رسمي دين اسلام، مغولان در ايران مسلمان شدند. در واقع تبديل شدن حكومت ايلخانيان به دولتي اسلامي، آنان را مقيد ساخت تا نسبت به فريضة حج و حرمين بياعتنا نباشند.
غازان خان توجه شاياني به امر حج كرد. از اقدامات غازانخان در راستاي حج و حرمين و ارتباط با حجاز، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف)اصلاح راه مكه از طرف بغداد كه سالها متروك مانده بود؛ اين راه همان راه جبل يا زبيده بود.
ب) اعزام كاروان حج.
ج) تعيين اميرالحاج؛ غازان خان، يكي از فرماندهان بزرگ خود به نام قتلغشاه را به اين منصب گمارد و هزار سوار مسلح براي حفاظت و تأمين امنيت كاروان در اختيار او قرار داد و محملي با شكوه ترتيب داد. (فضل الله شيرازي، ص390 ، 1383ش).
د) كمك مالي به اشراف و اميران مكه و مدينه.
هـ) تهية پردة كعبه؛ به دستور غازانخان، محمل با شكوهي به نام همايوني كه مخصوص او بود، ترتيب دادند تا پردة كعبه را به مكه مكرمه حمل كنند.
ابو سعيد بهادرخان (736 ـ 716ق.):
آخرين حاكم ايلخانيان، فرزند و جانشين سلطان محمد خدابنده (اولجايتو)، ابوسعيد بهادر خان ( 716- 736ق.) در ايران و عراق بود. (محمد شبانكارهاي (م733ق.)، ص 273، 1364ش.) وي براي نفوذ در حرمين، به ويژه مكه و رفع مشكلات كاروانهاي حج و انجام شكوهمند مراسم حج، بسيار كوشيد. بيشترين خبرها دربارة حجگزاري مسلمانان قلمرو ايلخانيان، به دورة حكومت او مربوط ميشود. ابوسعيد كه سني مذهب بود، توانست با ايجاد روابط دوستانه با مماليك مصر، مناسبات خود را با حجاز در ساية جلب رضايت آنان توسعه دهد. (مقريزي (م845 ق.)، به كوشش: محمد عبدالقادر، ج2، ص211، 1418ق.) وي اقدمات شايستهاي براي كسب اعتبار و نفوذ در حرمين شريفين انجام داد كه برخي از آنها عبارت¬اند از:
* اعزام كاروان به مكه؛ حكومت همه ساله، كاروان حج را با هدايا و صدقات بسيار و با شكوه فراوان روانة حجاز ميكرد. (ابن فهد (م885 ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج3، صص160، 161 و 171، 1408ق.). حجاج ايراني و عراقي در اين زمان به سبب مناسبات حسنه با دولت مماليك مصر، كمتر با مشكل روبه¬رو ميشدند؛ زيرا سلطان مصر در نامههايي به شريف مكه و رؤساي قبايل عرب كه در مسير كاروان بودند، برخورد مناسب با آنان و رسيدگي به امورشان را سفارش كرده بودند. (مقريزي (م845 ق.)، به كوشش: محمد عبدالقادر، ج2، ص211، 1418ق.)
* تأمين امنيت راه حج؛ ابوسعيد براي برقراري امنيت حاجيان در مسير حج دستور داده بود تا براي رفع نياز قبايل عرب بيابانگرد جهت پيشگيري از حمله آنها به كاروانهاي حج اقدام شود. (العسقلاني (م852ق.)، ج2، ص211) ابوسعيد از دولت مماليك درخواست كرد تا امنيت راههاي حج تامين گردد و حاجيان دو پرچم به نام مماليك و ايلخانيان با خود حمل كنند. سلطان مملوكي با پذيرش تقاضاي ابوسعيد، در پاسخ وي هيئتي روانه ايران كرد و در نامهاي به شريف مكه دستور داد تا به حاجيان ايراني احترام بگذارند. (مقريزي (م845ق.)، به كوشش: محمد عبدالقادر، ج2، ص211، 1418ق.)
* انتخاب اميرالحاج از ميان اهل فتوت؛ منصب اميرالحاجي در اواخر عصر حكومت ايلخانان تقريباً به انحصار پهلوانان و اهل فتوت درآمد.
* ارسال كمك به حرمين؛ به نقل از بطوطه، سلطان ابوسعيد آن قدر صدقات و هدايا براي مجاوران و فقيران مكه اختصاص داده بود كه نرخ طلا در بازار مكه پايين آمد.
* ساختن حمام و مدرسه در مدينه (عمربن الوردي (م749ق.)، ج2، ص274، 1417ق.).
* آب رساني به مكه؛ (العسقلاني (م852ق.)، ج1، ص541).
ارتباط تيموريان با حجاز:
تيموريان براي بهرهبرداري سياسي، اجتماعي و اقتصادي از ظرفيت بالاي حج، به آن توجه نشان دادند. مؤسس اين سلسله، مدعي خلافت بر مسلمانان بود. او خود را احيا كنندة اسلام در سدة هشتم ميدانست (نظامالدين شامي، اول، صص180 ـ 178، 1363ش.). و نبردهايش را با عنوان جهاد انجام ميداد. (نظامالدين شامي، اول، صص180 ـ 178، 1363ش.). تيمور كه سلاطين مماليك مصر را غلام و غلامزادهاي بيش نميدانست، آنان را شايسته تسلط بر حرمين نميشمرد.
تيمور پس از فتح دمشق، رسولاني به دربار مصر فرستاد و خواستار بندگي ملك ناصر شد. ملك ناصر اظهار انقياد و اطاعت كرد و سكه و خطبه را در قلمرو خود به نام تيمور كرد و قرار شد باج و خراج ساليانه به خزانة تيمور ارسال كند.
از روابط و اقدامات تيمور با حجاز به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
اول: وقف «اندخوي» در نزديكي بلخ به حرمين.
دوم: تبعيد راهزنان مسير حج به بلخ.
سوم: تجهيز كاروان حج از بغداد.
از ميان اميران تيموري، شاهرخ فرزند تيمور به مدت 43 سال (850 ـ 807 ق.) از سرحد چين تا مرز روم و از اقصاي تركستان تا مرز هند فرمان راند (حمد الله مستوفي قزويني، به كوشش: ليسترنج، صص320 و 321، 1362ش.) و تنها او در اين ميان توجه بيشتري به حرمين و حجاج داشت كه از دلايل آن ميتوان به آرامش نسبي در حكومت وي، قدرتمندي و مناسبات حسنه با دولت مماليك مصر در برهه اي از آن اشاره كرد. اهم اقدامات شاهرخ در حرمين عبارت¬اند از:
1. مكاتبه با سلطان مصر براي مجازات راهزنان حج.
2. تهيه و فرستادن جامة كعبه.
3. ارسال صدقات به اهل حرمين.
4. درخواست جاري كردن آب براي مردم مكه.
لازم به توضيح است كه در برخي سالهاي حكومت شاهرخ كه او در شمال غرب ايران به نبرد با تركمانان مشغول بود، حج تعطيل شد. (الجزيري، ص321، 1384ق.).
همچنين در سال 847 ق. به دستور او جامة كعبه را ـ كه در شهر يزد تهيه شده بود ـ به دست هيئتي از بزرگان دولت تيموري به مصر فرستاد. سپس نمايندگان شاهرخ از مصر به حجاز رفتند و ضمن به جا آوردن حج، جامة كعبه را بر قامت آن پوشاندند و به خراسان برگشتند. بدين ترتيب براي نخستين بار، جامهاي بافته شده در ايران بر خانة خدا پوشانده شد. (ميرخواند، محمد بن خواند، به تصحيح: عباس زرياب خويي، ج6، صص1169 و 1170 وصص725-721 و ج2ص632، 1339ش. ؛ عبدالرزاق السمرقندي (م887 ق. ، به كوشش: نوايي، ج2، صص793-791 و صص 837-834 ، 1353ش.). اين اقدام شاهرخ كه در سال 848 ق. و در شب عيد قربان انجام و جامه بر قامت كعبه پوشانده شد، (ابن فهد (م885 .ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج2، ص 398، 1408ق.). در تاريخ بازتاب زيادي داشت.
تركمانان قراقويونلو (873 ـ 810ق.):
نبرد قرا يوسف با شاهرخ تيموري و نيز حاكم شام سبب شد حج دو سال(823 ـ 821ق.) تعطيل شود. (فاسي (م832 ق.)، به كوشش: گروهي از علما، ج2، صص434 و 435، 1421ق. (الجزيري، ص321، 1384ق.). پس از آن با درگذشت قرايوسف در سال 823 ق. حج ايرانيان تا 831 ق. تعطيل شد.
تركمانان آق قويونلو(920ـ 872 ق.):
مهم¬ترين اقدامات آنان در مناسبات با حجاز، به شرح ذيل است:
اول، امن سازي راه حج؛ آق قويونلوها بر بخش حساسي از راه حج تسلط داشتند و بر خلاف ميل مماليك مصر و در راستاي سياست برخي دولتهاي پيش، تلاش داشتند راه حج را در اختيار داشته باشند. (خنجي، به كوشش: رياحي، ص22، 1374ش. محمدكاظم مروي، به كوشش: رياحي، ص22، 1374ش. بدين منظور، اوزون حسن، راهزناني را كه مزاحم حجاج ميشدند، تا آسياي صغير از ميان برداشت و همين امر موجب شد در مكه به نام وي خطبه بخوانند. (ايمن ابراهيم الشريده، ص146، اول، تهران، ۱۳۸۳ش.)
دوم، اعزام محمل؛ آق قويونلوها در سال 871 ق. پس از دو دهه توقف در اعزام محمل، محمل عراق را به راه انداختند. در دورة حكومت اوزون حسن (882 ـ 872 ق.)، تجهيز محمل و كاروان عراق، هر ساله بدون وقفه ادامه داشت. (الجزيري، صص 332-344 ، 1384ق. ؛ حسن پيرنيا و عباس اقبال، صص 655-660 ، 1380ش. ) چون مناسبات مماليك مصر با آق قويونلوها در اين زمان تيره و تار بود، تجهيز محملگاه موجب درگيري صاحبمنصبان حج دو دولت حجاز ميشد؛ چنانكه نزاعها و رقابتهاي آنها را، از برخورد اميرالحاج مصر با محمل عراق ميتوان به دست آورد. تيرگي روابط اميرالحاج مصريان در سالهاي 880 و 881 ق. موجب شد تا از ورود محمل همراه كاروان عراق به مكه جلوگيري شود و تنها حاجيان اجازه دخول به آن شهر را داشته باشند. (ابن فهد (م885 ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج4، صص604 و 605 ، 1408ق. ؛ الجزيري، ص338، 1384ق.).
اختلاف و رقابت آققويونلوها با مماليك در اين دوره، بارها براي حاجيان ايراني مشكلساز شد؛ چنانكه در سال 876 ق. به اين دليل كه محمل عراق ميخواست بر محمل مصر پيشي بگيرد، اختلافهايي روي داد و به حاجيان عراقي توهين شد. (الجزيري، ص337، 1384ق.).
سوم، ارسال جامه كعبه؛ به دستور اوزون حسن در سال 877 ق. جامهاي براي كعبه دوختند كه با كاروان عراقي و به اميرالحاجي فردي به نام رستم به حجاز حمل شد. اميرالحاج در مدينه با سختگيري خود موفق شد خطبه را به نام اوزون حسن بخواند. اين كار با واكنش سخت قايتباي، سلطان مملوكي مصر مواجه شد. (محمد الدقن، ترجمه: هادي انصاري، صص 115 و 116، 1384ش.)
هنگاميكه اين خبر در مدينه به آگاهي امير مكه، محمد بن بركات رسيد، وي اميرالحاج عراق و برخي ديگر از بزرگان همراه كاروان عراقي را دستگير و زنداني كرد تا آنها را نزد سلطان مصر بفرستد. تا ششم ذيالحجه نيز به كاروان عراق اجازة ورود به مكه داده نشد. (ابن فهد (م885 ق.)، به كوشش: عبدالكريم، ج4، ص 558 ، 1408ق.) ؛ (الجزيري، ص337، 1384ق. ؛ محمد بن احمد الصباغ (م1321ق.)، به كوشش بن دهيش، ج2، صص765 و 766، 1424ق.) جامة ارسالي نيز بر قامت كعبه پوشانده نشد. با رسيدن كاروان مصر، امير مكه زندانيان را به اميرالحاج مصر تسليم كرد. با پايان يافتن موسم حج، آنان به همراه امير مكه و قاضي مكه به مصر برده و زنداني شدند. در پي آن، اوزون حسن تصميم به لشكركشي به مصر گرفت، اما سلطان اشرف قايتباي براي نشان دادن حسن نيت خود، زندانيان ايراني را كه حدود دو ماه از حبس آنان سپري نشده بود، آزاد كرد. (ابن اياس، بدايعالزهور، ج3، صص90 و 91، بي¬تا).
مناسبات ايرانيان با حجاز در عصر صفويه
الف) كمّيت روابط به عوامل زير وابسته بود:
1. مشكلات داخلي صفويان؛ اختلاف ميان تركان قزلباش با اهل ديوان فارس تبار، تقريباً از آغاز تشكيل دولت صفوي تا دورة ضعف و انحطاط صفويه ادامه داشت.
2. مشكلات خارجي صفويان؛ دو همسايه قدرتمند سني مذهب، يكي به نام ازبكان در شرق و ديگري به نام امپراتوري عثماني در غرب وجود داشتند كه از همان آغاز روي كار آمدن صفوي آنان را به دشمني با اين دولت واداشت و بارها به سرزمين ايران تعرض كردند.
3. عدم استقلال تام حكومت اشراف در حجاز؛ بي ترديد، مناسبات صفويان با حجاز و اشراف حاكم بر آن، تابعي از مناسبات آنان با عثماني بود؛ همانگونه كه روابط ايران با عثماني خصمانه بود، روابط صفويه با اشراف نيز چندان دوستانه و پايدار نبود.
4. اتهام همدستي ايران با روسيه بر ضد عثماني.
5 . كشتن شيعيان به جرم تلويث؛ سباعي از مورخان معاصر نيز كه محققي منصف است، دربارة توهمهاي متعصبانة آن عهد در ميان عامه مينويسد:
آنچه سبب تأسف من است، اين كه عامة مردم حتي تا به امروز تصور ميكنند كه شيعيان عجم بر اين باورند كه حج آنان قبول نميشود مگر آن كه كعبه را آلوده سازند! اگر ما عقل سليم را حكم قرار دهيم، بايد بگوييم كه ساليانه بايد هزاران بار؛ يعني به عدد شيعياني كه به حج ميآيند، كعبه آلوده شود؛ اين چيزي است كه واقعيت ملموس آن را تكذيب ميكند. اما مشكل آن است كه وقتي به مخالفان ميرسيم، عقل خود را كنار ميگذاريم. (احمد السباعي (م1404ق.)، ترجمه: رسول جعفريان، ص 459، 1385ش.)6 . قتل علما و صاحب منصبان ايراني.
7 . سنگيني ماليات.
8 . ناامني مسير حج.
9 . مصادرة اموال حجاج و زائران ايراني.
10. رفتار ناشايست اغوات با ايرانيان؛ اغوات به عنوان خادمان حرمين رفتار و برخورد نامناسب با ايرانيان داشتند.
ب) عوامل راهگشا در روابط:
1. مسألة حجگزاري ايرانيان.
2. علماي مقيم.
3. استقلال نسبي اشراف.
4. گرايش مشترك مذهبي.
5 . نسب مشترك.
دوران افشاريه: (1209ـ 1148ق.):
دوران افشاريه بيشتر به دليل مذاكرة نادر شاه(1160ـ 1148ق.) با حكمرانان عثماني براي به رسميت شناختن مذهب جعفري و برگزاري نماز شيعيان در مسجدالحرام، در تاريخ حجگزاري ايرانيان شهرت دارد.
ناديده گرفته شدن توافقهاي عثماني و ايران و بدرفتاري با حجاج ايراني و اخراج اميرالحاج آنان بهانهاي به دست نادر داد تا او در سال 1156ق. با لشكركشي به عراق، آنجا را از عثمانيها باز پس گيرد. آنان حدود يك قرن پيش آنجا را از صفويه گرفته بودند.
نادر در پي فتح عراق، كنگرهاي در نجف اشرف، مركب از علماي مشهور شهرهاي مختلف ايران، ماوراءالنهر، علماي شاخص ساكن عراق در شهرهاي نجف، كربلا و نمايندة عثماني شيخ عبدالله افندي بن حسين بغدادي مشهور به سويدي(1246ـ 1180 ق.) تشكيل داد. در اين كنگره توافقنامهاي به امضاي علماي حاضر رسيد كه برخي از بندها و نكات درج شده در آن عبارت بودند از:
1. به رسميت شناخته شدن مذهب جعفري از سوي قضات، علما و افنديان اهل سنت.
2. شريك شدن شيعيان در مقام شافعي در مسجدالحرام؛ به موجب اين بند از توافقنامه، شيعيان ميتوانستند پس از اقامة نماز شافعيان، طبق آيين خود نماز بگزارند.
3. انتخاب اميرالحاج از سوي ايران در هر سال و لزوم برخورد يكسان با او، همانند رفتار با ديگر اميران حاج مصر و شام.
4. اكرام حجاج ايراني در سفر حج. (مهديخان استرآبادي، صص394-389، 1386ش.)
در پي اين توافقنامه دولت عثماني تعهد كرد تا با كنترل رفتار مأموران و كارگزاران خود؛ اعم از كشتيبانان، راهداران، باجگيران و سرشمارگيران، حجاج ايراني را اكرام كند و رفتار شايستهاي با آنان داشته باشد. (محمدكاظم مروي، به كوشش: رياحي، ج3، ص887 ـ 885 ، 1374ش.)
دولت عثماني از برآوردن اين خواستها سرباز زد و تعيين اميرالحاج ايراني را تنها در راه نجف پذيرفت. (مهديخان استرآبادي، ص 397، 1386ش.) اين مذاكرات چند بار ديگر نيز تكرار شد و سرانجام بي نتيجه ماند. در عهدنامهاي كه ميان دو دولت به سال 1159ق. بسته شد، بر حفظ سلامت و امنيت حاجيان ايراني، خواه در راه بغداد و خواه در راه شام تأكيد شده است. (مهديخان استرآبادي، ص496، 530، 1386ش. ؛ محمدكاظم مروي، به كوشش: رياحي، ج3، ص887 ـ 885 ، 1374ش.)
از وقايع مهم ديگر گردن زدن سيد نصرالله حائري در نهم رجب 1158ق. توسط دولت عثماني در استانبول به اتهام فساد مذهب بود. دولت ايران وي را در سال 1157ق. به حج فرستاده بود تا بر اجرايي شدن كنگرة نجف نظارت كند.
روابط قاجاريه با حجاز(1209-1343 ق.)
عوامل مؤثر بر روابط قاجارها با حجاز:
الف) حجگزاري ايرانيان؛ حجگزاري هر ساله بسياري از ايرانيان، داشتن روابط با حجاز را ضروري ميساخت. كنگرة عظيم حج ذهن تمام دولتهاي مسلمان را متوجه حجاز ميساخت تا در پرتو مناسبات حسنه با حاكمان و صاحبمنصبان در حرمين شريفين، مراسم حج را بهتر برگزار كنند و اسباب راحتي حجاج را فراهم سازند.
ب) حكومت اشراف بر حجاز و قرابت مذهبي آنان با ايرانيان
ج) كمك هاي مالي ايرانيان به اشراف
مناسبات شاهان قاجار با حجاز: مهمترين وقايع:
فتح علي شاه قاجار (1250ـ 1212ق.)؛ در حكومت فتحعلي شاه، عهدنامههايي ميان ايران و عثماني بسته شد كه در آنها تأمين امنيت حاجيان ايراني، رفتار مناسب با آنان و نگرفتن ماليات راه از حجاج به دست دولت عثماني تأكيد ميشد. (محمد حسنخان معتمد السلطنه، به كوشش: رضواني، ج3، صص 1560 و 1561 و 1682، 1367ه.ش.).
با وجود محدوديتها، حج¬گزاري ايرانيان و ارتباط با حجاز و حرمين شريفين در بيشتر سال¬هاي حكومت فتحعلي شاه و ديگر شاهان قاجار برقرار بود. (جعفريان، رسول، مقالات تاريخي، دفتر 8 ، ص180، 1387ـ 1388ش.)
از مواردي كه موجب چالش و تنش در مناسبات ايران و حجاز در اين زمان شد، ميتوان به مورد زير اشاره كرد:
گسترش قلمروي آل سعود بر حجاز
ظهور خاندان سعود نجد جزيرةالعرب و دستاندازي به شهرهاي مقدس مكه و مدينه، به سال 1217ق. و در سالهاي بعد، از مواردي بود كه در دوران حكومت فتحعلي شاه رخ داد و منجر به تعطيلي واختلال در مراسم حج شد. اين موضوع، دولت ايران را به واكنش بر ضد آل سعود واداشت. (اسرا دوغان، ص 221، 1389ش.)
همچنين فتحعليشاه در پي حملة وهابيان به عتبات عاليات در سال 1216ق. ـ كه منجر به كشته شدن بسياري از شيعيان و وارد آمدن خسارت فراوان شد ـ نامهاي كه به امير سعودي نوشت و از وي خواست اموال ربوده شده از مكانهاي مقدس عتبات عاليات را بازگرداند و دية كشته شدگان را بپردازد. فتحعلي شاه در اين نامه اميرِ سعودي را تهديد كرد اگر به موارد اشاره شده اعتنا نكند، دولت قاجار به درعيه در نجد حمله خواهد كرد. (ملك الشعراي بهار، ص 151، 1318ش. ؛ لسان الملك سپهر، به كوشش: كيانفر، ج1، صص 118 و 119، 1386ش. ؛ حسن بن حسيني فسايي، به كوشش: رستگار، ج1، صص 682-684 ، 1382ش. ؛ دانشنامه حج و حرمين شريفين، ج3، ص546 ، 1392ش.) شاه ايران به سليمان پاشا، حكمران منصوب دولت عثماني در بغداد نيز نامهاي نوشت و از او خواستار برخورد با وهابيان شد. سليمان پاشا در پاسخ، قول مساعد داد كه مسئوليت جبران خسارتهاي وارد شده بر عتبات و زائران را بر عهده ميگيرد. (محمد حسنخان معتمد السلطنه، به كوشش: رضواني، ج3، ص1465، 1367ش.).
وهابيها با حملات متعدد خود به حجاز توانستند حدود هفت سال بر حرمين تسلط داشته باشند. (احمد السباعي (م1404ق.)، ترجمه: رسول جعفريان، صص 583-595، 1385ش.) در اين مرحله از حكومت وهابيها، اوضاع حجاز بحراني بود. پس از آن نيز چند سالي اوضاع حجاز به دليل حملات نيروهاي اعزامي از سوي محمدعليپاشا، حاكم مصر براي سركوب آل سعود و وهابيها متشنج بود و برقراري مناسبات دولت قاجار در ايران با حجاز ميسر نبود.
از موارد مرتبط با حجاز در اين زمان، مكاتبة حكومت ايران با محمدعلي پاشا ميتوان اشاره نمود. چنين تصميمي در پي آن گرفته شد كه با استمرار حكومت خاندان سعود و اقدامات و برخوردهاي نامناسب آنان، عباس ميرزا فرزند و وليعهد فتحعلي شاه در سال 1235ق. به دستور پدرش، نامهاي به محمدعلي پاشا، حاكم مصر(1264ـ 1220ق.) نوشت و در آن، بر لزوم برخورد سخت با وهابيها، حمله به حجاز، بازپسگيري مكه و مدينه و تصرف درعيه تأكيد كرد. حامل نامة يادشده، حيدر علي خان شيرازي بود كه تا شكست كامل وهابيها به دست محمد علي پاشا در مصر ماند. سپس به مكه رفت و از آنجا به ايران بازگشت. (لسان الملك سپهر، به كوشش: كيانفر، ج1، ص319 ، 1386ش. ؛ ميرزا فضلالله شيرازي خاوري، به كوشش: افشارفر، صص 523 و 524، 1390ش.).
ناصرالدين شاه (1313ـ 1264ق.): در اين دوره، به دليل دوستي با عثماني، با حجاز نيز مناسبات خوبي داشت. در اين عصر، مكاتبات بسياري ميان دو دولت ايران و عثماني رد و بدل شد كه بيشتر دربارة رعايت حال حجاج و لزوم برخورد با قطّاع الطريق است. سرقت اموال حجاج در اين دوره، بيشتر در قلمرو عثماني و حدود شامات و در جاهايي مانند حلب صورت ميگرفت؛ از جمله اقداماتي كه دولت عثماني در اين زمان انجام داد، اين بود كه در سال 1261ق. حكومت عثماني به امير مكه، شريف محمد بن عون دستور داد با حجاج ايراني رفتار مناسبي داشته باشند. در حكومت ناصرالدين شاه بسياري از شاهزادههاي قاجار و برخي صاحب منصبان به سفر حج رفتند كه عبدالكريم ميرزا از آن جمله بود.
در سال 1263ق. به دولت عثماني اطلاع داده شد كه مادر شاه ايران، مهد عليا و آصفالدولة قاجار قصد عزيمت به سفر حج دارند.
بنا به گزارشي، هنگامي كه دولت عثماني براي ساخت راهآهن حجاز كه دمشق را به مدينه متصل ميكرد، از كشورهاي اسلامي درخواست كمك كرد، مظفرالدين شاه قاجار 50 هزار ليره عثماني براي انجام اين طرح اختصاص داد. (عبدالباسط بدر، ج3، ص13، بينا، 1414ق.)
اتفاقاتي كه در اين برهه از تاريخ رخ داد:
يك) وقوع جنگ جهاني اول؛ در اين دوره ايران به دليل جنگ، جولانگاه متّفقين و درگير جنگي شد كه از 1918ـ 1914م. /1336ـ1333ق. به طول كشيد. اين نبرد، خاورميانه؛ از جمله عراق را نيز كه مسير حج ايرانيان بود درگير كرد و موجب تعطيلي حج ايرانيان به مدت چند سال شد.
دو) تسلط ال سعود بر حجاز؛ در اين دوره آل سعود براي بار دوم بر حجاز مسلط شدند و اين امر موجب شد تا استقرار دولت جديد، مرحلة جديدي از تعطيلي در حج ايرانيان روي دهد. (دانشنامه حج و حرمين شريفين، ج3، ص 548، 1392ش.)
سه) مشكلات داخلي؛ دخالت بيگانگان در امور داخلي ايران از يك سو و فقر و ركود اقتصادي از سوي ديگر، اجازة توجه به حجاز را به دولت نميداد. ضمن آنكه اوضاع حجاز نيز در اين زمان بحراني بود.
غصب، مصادره و فروختن اموال حجاج و زائران ايراني در حرمين، گاهي موجب تيرگي روابط دو دولت ميشد كه ضرب و جرح و كور كردن برخي ايرانيان و بياعتنايي نسبت به دادخواهي آنان، از آن جمله است.
مناسبات در دوران پهلوي (1399ـ1343ق./1357ـ1304ش.):
* روابط رضا شاه پهلوي؛ آل سعود براي بار دوم با تسخير مكه و مدينه در سال 1344ق. بر حجاز تسلط يافتند.
مهمترين اقدامات دولت ايران:
الف) ممنوع كردن سفر حج؛ دولت پهلوي با توجه به ناآرامي اوضاع حجاز و انعكاس اخبار تخريب اماكن مذهبي و مقدس در مكه و مدينه، همانند كشورهاي ديگر، (علي محقق، ص60 ، 1379ش.) سفر حج شهروندان خود به سرزمين وحي را ممنوع كرد. اين ممنوعيت به مدت چهار سال بود.
ب) محكوميت آل سعود؛ دولت ايران در سال 1304ش. انهدام بقاع متبركة بقيع را كه از سوي آل سعود انجام شد، به طور رسمي محكوم كرد. (احمدي، حميد، ص67 ، 1386ش.) چهارده شهريور همان سال از سوي دولت، تعطيل عمومي اعلام شد و مردم تهران در محكوميت ويران سازي قبور بقيع راهپيمايي كردند. (مجله خواندنيها، سال4، ش27، صص15-17)
ج) تشكيل كميسيون حرمين شريفين؛ مجلس شوراي ملي، در سال 1305ش. تصويب كرد كميسيوني از نمايندگان مجلس با نام كميسيون حرمين شريفين تشكيل شود تا با همكاري دولت اوضاع حرمين را بررسي كند.
شروع مناسبات: دولت آل سعود در سال 1307ش. با ارسال نامهاي به كشورهاي اسلامي؛ از جمله دولت ايران، ضمن تأكيد بر امنيت كامل حجاز و بر عهده گرفتن مسئوليت حفظ امنيت حاجيان، از دولتمردان كشورهاي اسلامي خواست تا نمايندگاني را براي بررسي اوضاع امنيتي حجاز مأمور كنند.
نحستين معاهدة دو كشور كه سرآغاز روابط محسوب ميشود، در دوم شهريور 1308ش./1348ق. به امضا رسيد و حبيبالله هويدا به عنوان سفير ايران به حجاز اعزام شد. تعهد عربستان براي تأمين امنيت و فراهم ساختن وسايل آسايش حاجيان ايراني از مفاد اين عهدنامه بود.
در اين سالها، از گلاب ايران براي شستوشوي كعبه استفاده ميشد.
* روابط ايران و حجاز در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوي
به دليل مشكلات داخلي و ناامني راههاي منتهي به حج؛ مانند راه عراق كه بسيار ناامن و خطرناك شده بود، دولت ايران صدور گذرنامة حج را در سال 1321ش. ممنوع كرد. كساني هم كه به طور غير قانوني رهسپار سفر حج ميشدند، به مشكلات متعددي برميخوردند.
روابط محدود ايران وحجاز در سال 1323ش. و در پي اعدام يك زائر ايراني براي چهار سال قطع شد. اين زائر كه ابوطالب يزدي نام داشت، در گرماگرم طواف دچار مشكل مزاجي شد و استفراغ كرد. مأموران سعودي او را به بياحترامي به خانة خدا متهم كرده، نزد قاضي بردند. قاضي نيز حكم اعدام او را به اتهام تنجيس كعبه صادر كرد و ابوطالب بلافاصله گردن زده شد. اين حادثه منجر به قطع روابط ايران و عربستان از سال 1323 تا 1327ش. شد. (سيد علي قاضي عسكر، صص13-14، 1384ش.)
دولت ايران اجراي اين حكم را محكوم كرد و به شدت نسبت به آن واكنش نشان داد و خواستار عذرخواهي عربستان شد. دولت سعودي با اين استدلال كه اجراي حكم اعدام، قانوني و با پشتوانة گواهي شاهدان و اعترافات مقتول همراه بوده است، بر موضع خود پافشاري كرد. مكاتبات و ميانجيگري مصر نيز براي حل اختلاف مؤثر واقع نشد و بدين ترتيب، دولت ايران در سال 1323ش. روابط خود با آل سعود را قطع و مانع حجگزاري ايرانيان شد. (روزنامه خاطرات عينالسلطنه، ج10، صص8017 ).
از سرگيري روابط ايران و عربستان در پي نامة ملك عبدالعزيز سعودي به محمد رضا شاه عملي شد كه در آن، خواستار از سرگيري روابط ايران و عربستان و فرستادن وزير مختار به دربار يكديگر شد. حجاج ايراني در قالب كاروانهاي حج به حجاز اعزام شدند. (اسناد روابط ايران و عربستان سعودي، به كوشش: علي محقق، ص 39، «مقدمه»، صص130-131)
* مناسبات انقلاب اسلامي با حجاز
اين بخش، با توجه به معاصر بودن تا قبل از حكومت ملك سلمان براي خوانندگان مشهود است.
شرح حال مناسبات ايرانيان با سرزمين حجاز در دوره هاي گذشته، تنها به عنوان مقدمهاي به منظور اين بود كه يادآوري شود بعضي از عوامل در تمام دورههاي تاريخي وجود داشتهاند كه عبارت¬اند از:
1. مشكلات و مصائب براي زائران ايراني به شكلهاي مختلف همواره وجود داشته است ولي به دليل وجود مصائب و مشكلات، زائران از اين سفر معنوي امتناع ننمودند.
2. دولتمردان ايراني براي رفع مشكلات در همة دوره¬ها بي¬تفاوت نبودند و سعي در مرتفع نمودن آنها داشتند.
3. اختصاص بودجه جهت تسهيلات اين سفر براي اكثر دولتها امري مهم بود.
4. اعزام با شكوه هرچه بيشتر كاروانهاي حج، در همه دورهها امري قابل توجه بود.
5 . نياز هر دو سرزمين به برقراري ارتباط از طريق اين سفر، همواره وجود داشته است.
6 . اهم دغدغة همة حاكمان ايران براي انجام اين سفر، حفظ امنيت زائران ايراني، احترام به آنها، ارائة خدمات بيشتر و بهتر به آن¬ها در طول اين سفرمعنوي بوده است.
در عصر كنوني با تغييرات اساسي كه در انجام اين سفر، با توجه به وجود وسايل حمل و نقل هوايي و امنيت راه¬ها براي زائران ايجاد گرديده است و همچنين قوانين بينالمللي حقوق بشر كه حفظ امنيت جان و مال اتباع خارجي پس از صدور ويزا به عهدة كشور ميزبان ميباشد، مشكلات و موانع سر راه زائران ايراني به شكل و شمايل ديگري خود را نمايان كرده است كه تمامي دستاندركاران حج ميبايست در جهت رفع آنها برنامهريزيهاي لازم را انجام دهند و آن¬ها را به حداقل برسانند. در ذيل به بخشي از اين مشكلات كه بيشتر آنها جنبه بدرفتاري از طرف عوامل سعودي دارد اشاره ميگردد:
ـ بدرفتاري در فرودگاههاي جده و مدينه؛ معطل كردن زائران ايراني به بهانه¬هاي مختلف در اين فرودگاهها و همچنين رفتارهاي ناشايست مأمورين سعودي كه هيچ نظارتي بر آن نيست.
ـ بد رفتاري در قبرستان بقيع با زائران و روحانيون ايراني.
ـ بد رفتاري در حرمين شريفين.
ـ انجام سخنرانيهاي تفرقه انگيز توسط ائمة جمعة دو شهر مكه و مدينه.
ـ جلوگيري از ارائة خدمات پزشكي توسط پزشكان ايراني به زائران كشور عزيزمان.
ـ ممانعت از ساماندهي خدمات رساني به زائران توسط دست اندركاران حج و زيارت ايران.
ـ نبود مكانيزم شكايت فوري از برخوردهاي خارج از عرف و قانون در كشور عربستان با زائران.
همچنين در موارد زير بهنظر ميرسد كه بايد بررسيهاي كارشناسي صورت پذيرد:
1. جايگاه سازمان حج و زيارت و بعثة مقام معظم رهبري در راهبردهاي آتي حج، چگونه جايگاهي و با چه اختياراتي بايد باشد؟
2. جايگاه اجرايي و فرهنگي تشكيلات حج كشورمان، در قياس با ديگر كشورها چگونه است؟
3. براي بدست آوردن جايگاه واقعي و كاربردي سازمان حج و بعثه مقام معظم رهبري چه پيشنهادهايي ميتوان داد؟
و نيز لازم است در اعزام زائران توجهي خاص و بازنگري ويژهاي داشته باشيم كه به ترتيب عبارت¬اند از:
الف) مديران و معاونان و روحانيون كاروانها:
1. انتخاب مديران و معاونان و روحانيون كاروان آموزش ديده و هوشيار و داراي توانايي جسمي براي اين سفر.
2. اصلاح ساختار آموزش.
3. سختگيري بيشتر در انتخاب عوامل كاروانها.
4. تقويت سيستم نظارتي بر عملكرد صحيح نامبردگان در حين سفر بدون هيچ اغماضي.
5 . اعمال نظارت كارشناسي دقيقتر سيستم در روند اعزام نامبردگان براي دفعات بعد.
6 . امتياز كارايي مديران و معاونان در امتياز دهي آژانسها نيز اعمال گردد، تا دقت كافي در انتخاب آنها از طرف آژانس مربوطه صورت پذيرد.
7. برگزاري كلاسهاي آموزشي برابر انتظارات سازمان حج و بعثه.
ب) مديران ثابت:
1. بازنگري در شرح وظايف و تغيير ديدگاههاي مديران ثابت و تبديل آن¬ها به نيروهاي چند منظوره كه نظارت بر ارائة خدمات هتلي، بخشي از كار آن¬ها باشد و كارهاي فرهنگي نيز جزو ارزشيابي آنها قرار گيرد.
2. بازنگري در نحوة انتخاب و گزينش مديران ثابت.
3. تعريف شاخصهاي ارزشيابي متناسب با نيازهاي سازمان و بعثه، جهت امتيازدهي به مديران ثابت.
4. انتخاب مديران كارآمد از سوي سازمان حج و تهيه فرايند و سيستم شايسته سالاري
ج) بازنگري در چيدمان زائران در كاروانها:
1. كاروانها بر اساس سطح سواد، سن، ميزان توانايي جسمي زائرين، تعداد مشخص معذورين، رصد توانايي جسمي همراهان معذورين، غربالگري قبل از سفر بيماران خاص و معتادان برنامهريزي شوند.
2. افزايش تعداد جلسات آموزشي و بيان مسائل حراستي كشور ميزبان
3. شناخت توانمنديهاي زائرين قبل از سفر و استفاده بهينه از زائرين مورد نياز در طول سفر به عنوان افراد داوطلب كمك رساني به ديگر زائرين.
4 . آشنا نمودن زائرين با قوانين كشور ميزبان
د) نيروهاي ستادي:
1. بازآموزي و آموزش بر حسب مقتضيات زمان و مكان.
2. به¬كار گيري نيروهاي توانمند.
موارد ديگري كه ميتوان در مورد آنها تحقيق و تفحص نمود و نحوه بكارگيري از ظرفيت آنها را مورد بررسي قرار داد:
1. صدا وسيما: در دو سال اخير، صورت مسألة پاك شده است و در موسم عمره هيچ استفادهاي از عوامل آن نميشود. در سالهاي قبل، در قالب دو گروه 5 نفره در مدينه و مكه مشغول فعاليت بودند و همچنين دو مأمور ثابت در اين دو شهر براي مديريت گروههاي اعزامي پست داشتند. سال گذشته فقط يك نفر نماينده در مكه و يك نفر در مدينه و در سال جاري جايگاه اين بخش كاملاً خالي بود. از پتانسيل اين بخش جهت اطلاع رساني و آموزش و ديگر موضوعات استفادههاي بهينهاي ميتوان كرد.
2. وزارت ارشاد:
3. بعثه؛ در ايران، قبل و بعد از سفر، برنامههاي فرهنگي گستردهاي را ميتواند براي زائران حج و عمره برنامه ريزي و تهيه كند تا اثر پايداري بر روح و روان رهروان اين سفر معنوي داشته باشد.
4. شوراي عالي امنيت ملي؛ در تصميمات حساس، تاريخچة حج و عمره را در نظر بگيرند.
5 . شوراي عالي حج؛ اين بخش عملاً تا كنون فعاليت خاصي نداشته است و بايد فعال شود.
6 . وزارت خارجه:
* پيگيريها و واكنشهاي سريع كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در عربستان براي هر واقعه و حادثة غير مترقبهاي كه به وجود ميآيد.
* در صورت تناقض در برخوردهاي مأموران سعودي با زائران ايراني، فرايند پيگيري و رسيدگي از طرف دولت سعودي ميبايست مشخص باشد و كلية زائران از آن مطلع باشند.
* در صورت تبعيض تناقض در برخوردها، وزارت خارجه به دنبال راهحلهاي مشترك بين كشورهاي اسلامي، جهت حل اين ناتواني دولت سعودي باشد.
7 . رسانه¬ها؛ بايد در راستاي اهداف ارتقاي فرهنگ اسلامي گام بردارند.
8 . نمايندة ايران در كشورهاي كنفرانس اسلامي؛ در اين حوزه نيز نمايندة كشور ما ميتواند برنامههاي مشتركي با ديگر كشورهاي اسلامي به عنوان پيشنهاد جهت يكسانسازي برخوردها و رفتارهاي مأموران سعودي با زائران مسلمان كشورهاي اسلامي ارائه كند.
9. حقوق بينالملل: در اين بخش دولت عربستان موظف است تدابيري در نظر بگيرد كه امنيت و عدم دوگانگي در برخوردها و رفتارهاي مأمورين براي همه زائرين حرمين شريف وجود داشته باشد.
متأسفانه موارد متعددي در عدم اجراي آن، در مورد زائران ايراني در عمرة سال جاري مشاهده گرديد كه مغاير با قانون بينالملل و قوانين مصوب عربستان ميباشد كه تعدادي از موارد تبعيضآميز در ذيل به عنوان نمونه بيان ميشود:
الف) برخورد بد در مبادي فرودگاههاي جده و مدينه با زائران ايراني؛ اعم از بدرفتاري و معطل كردن زائران براي مهر گذرنامه تا برهنه كردن روحانيون در فرودگاه مدينه به شكل توهينآميز.
ب) بد رفتاري مأموران امر به معروف با زائران ايراني در قبرستان بقيع، فقط به صرف ايراني و شيعه بودن!
ج) عدم اجازة ورود روحانيون ايراني به داخل قبرستان بقيع به دفعات مختلف.
د) برداشتن عمامة روحانيون در حرم مسجد نبوي توسط اشخاص تندرو و عدم برخورد پليس با عاملان آن.
هـ) اقدام به زير گرفتن روحانيون در مكه توسط خودروهاي ناشناس سعودي.
و) دستگيري زائر 14 سالة ايراني به جرم تلصيق در مورخه 10/10/93 كه براي ديگركشورها اينگونه برخورد نميكنند.
ز) ارائة خطبههاي تند و مغرضانه عليه ايران و مذهب شيعه در نمازهاي جمعة حرمين شريفين توسط امامان جمعه كه اين كار خلاف وحدت بين مسلمانان است.
ح) ربايش اتوبوس توسط فردي افراطي كه در آن حادثه جان تعدادي از زائران ايراني به خطر افتاد، ولي هنوز سيستم قضايي عربستان با عامل حادثه برخوردي ننموده است.
ط) شكستن شيشه اتوبوس حامل زائران ايراني در شهر مكه توسط افراد ناشناس.
* 11وزارت خانه و 7 نهاد عمومي در ارتباط مسقيم با حج هستند كه ميتوان در راستاي اهداف بعثه و سازمان حج، از نقش مؤثر آنها بهره برد:
وزارتخانه ها؛
1. اطلاعات 2. وزارت كشور شامل چهار ركن: گذرنامه، مبادي ورودي وخروجي، نيروي انتظامي 3. وزارت امور خارجه 4. بهداشت ودرمان 5 . ارشاد 6 . اقتصاد و دارايي 7. وزارت علوم 8 . بازرگاني 9. آموزش و پرورش 10. وزارت راه و ترابري 11. وزارت رفاه وتأمين اجتماعي.
نهادهاي عمومي:
1. هلال احمر 2. هواپيمايي 3. بنياد جانبازا ن 4. بنياد شهيد 5 . صدا وسيما
همچنين شركتهاي خصوصي نيز در آن مشاركت دارند.
و نيز بخش حقوقي كه مربوط به قوة قضاييه ميشود نيز با سازمان ارتباط دارد.
كتابنامه
1. ابوطالب يزدي شهيد مروه، سيدعلي قاضي¬عسكر، تهران، مشعر، 1384ش.
2. اتحاف الوري، عمربن محمد بن فهد (م885 ق.)، به¬ كوشش: عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق.
3. اخبار مكه، ازرقي (م248ق.)، به كوشش: رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، 1415ق.
4. اخبار مكه، فاكهي (م279ق.)، به كوشش: ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق.
5 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي، به كوشش: علي محقق، تهران، مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي، 1379
6 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي، حميد احمدي.
7. الاعلاق النفيسه، ابن رسته (م قرن3 ق.)، بيروت، دار صادر، 1892م.
8 . ايران قديم، حسن پيرنيا، تهران، اساطير. 1373ق.
9. آژند، يعقوب، مغولان و ايلخانان (۶۱۶ - ۷۵۶ق.)، تهران، ۱۳۲۸ش.
10. بدائع الزهور، محمد بن أياس (م930ق.)، به كوشش: محمد مصطفي، قاهره، الهيئة المصريه، 1402ق.
11. البداية و النهاية، ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407ق.
12. پنجاه سفرنامه حج قاجاري، به كوشش: رسول جعفريان، تهران، نشر علم، 1389ش.
13. تاريخ ابن الوردي، عمر بن الوردي (م749ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق.
14. تاريخ اجتماعي ايران، مرتضي راوندي، تهران، اميركبير، 1356ش.
15. التاريخ الشامل للمدينة المنوره، عبدالباسط بدر، مدينه، بينا، 1414ق.
16. تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، حسن پيرنيا و عباس اقبال، تهران، خيام، 1380ش.
17. تاريخ جهانگشاي نادري، مهديخان استرآبادي، تهران، دنياي كتاب، 1386ش.
18. تاريخ حجگزاري ايرانيان، اسرا دوغان، تهران، مشعر، 1389ش.
19. تاريخ حرم ائمة بقيع، محمدصادق نجمي، تهران، مشعر، 1386ش.
20. تاريخ ذوالقرنين، ميرزا فضلالله شيرازي خاوري، به كوشش: افشارفر، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1390ش.
21. تاريخ مكه از آغاز تا پايان دولت شرفاي مكه، احمد السباعي (م1404ق.)، ترجمه: رسول جعفريان، تهران، مشعر، 1385ش.
22. تاريخ منتظم ناصري، محمد حسنخان معتمد السلطنه، به كوشش: رضواني، تهران، دنياي كتاب، 1367ش.
23. تحصيل المرام، محمد بن احمد الصباغ (م1321ق.)، به كوشش ابن دهيش، 1424ق.
24. تخريب و بازسازي بقيع به روايت اسناد، سيد علي قاضي عسكر،تهران، مشعر، 1384ش.
25. الخطط، تقيالدين مقريزي، مكتبه احياء العلوم، بيروت، 1959ق.
26. الدر الكمين بذيل العقد الثمين، عمر بن فهد المكي (م558ق.)، به كوشش: ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1425ق.
27. درر الفوائد المنظم، عبدالقادربنمحمدبنالجزيري، قاهره، المطبعة السلفيه، 1384ق.
28. الدرر الكامنة في اعيان المأة الثامنه، ابن حجر العسقلاني (م852 ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
29. دره نادره تاريخ عصر نادرشاه، مهدي خان استرابادي، به كوشش شهيدي، تهران، علمي و فرهنگي، 1384ش.
30. روابط سياسي ايران و عربستان در سده بيستم، حميد احمدي، تهران، وزارت امور خارجه، 1386ش.
31. روضة الصفا، ميرخواند، محمد بن خواند، ج6، به تصحيح: عباس زرياب خويي، تهران، كتابفروشي خيام، 1339ش.
32. رياض العلماء و حياض الفضلاء، عبدالله افندي اصفهاني، به كوشش: حسيني و مرعشي، قم، خيام، 1401ق.
33. سفرنامه ابن بطوطه (رحلة ابن بطوطه)، ترجمه: موحد، تهران، علمي و فرهنگي، 1361ش.
34. السلوك لمعرفة دول الملوك، المقريزي (م845 ق.)، به كوشش: محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.
35. الطبقات الكبري، محمدبنسعد، تحقيق محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دارالكتب العلميه، 1410ق.
36. ظفرنامه تيموري، نظامالدين شامي، 1جلد، چاپ اول، تهران، سازمان نشر كتاب انتشارات بامداد، 1363ش.
37. ظفرنامه، شرفالدين علي يزدي (م858 ق.)، به كوشش: مير محمدصادق و نوايي، تهران، مجلس شوراي اسلامي، 1387ش.
38. عالمآراي نادري، محمدكاظم مروي، به كوشش: رياحي، تهران، نشر علمي، 1374ش.
39. فارسنامه ناصري، حسن بن حسيني فسايي، به كوشش: رستگار، تهران، امير كبير، 1382ش.
40. الكامل في التاريخ، ابن اثير، به كوشش عبدالله قاضي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1407ق.
41. كعبه و جامه آن از آغاز تا كنون، محمد الدقن، ترجمه: انصاري، تهران، مشعر، 1384ش.
42. مجمع الانساب، محمد بن علي بن محمد شبانكارهاي (م733 ق.)، تهران، نشر اميركبير، 1364ش.
43. مجمع التواريخ و القصص، به كوشش: ملك الشعراي بهار، تهران، خاور، 1318ش.
44. مطلع السعدين و مجمع البحرين، عبدالرزاق السمرقندي (م887 ق.)، به كوشش: نوايي، تهران، كتابخانه طهوري، 1353ش.
45. مقالات تاريخي، رسول جعفريان، قم، دليل ما، 1388ـ 1387ش.
46. الملامح الجغرافية لدروب الحجيج، عبدالمجيد البكر، جده، تهامه، 1401ق.
47. المنتظم في تاريخ الأمم و الملوك، أبوالفرج عبدالرحمن بن علي بن محمد ابن الجوزي (م597)، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبد القادر عطا، طبع الأولي، بيروت، دار الكتب العلمية، 1412/1992.
48. ناسخ التواريخ، محمدتقي خان لسان الملك سپهر، به كوشش: كيانفر، تهران، اساطير، 1386ش.
49. النجوم الزاهره، يوسف بن تغري بردي (م874 ق.)، به كوشش: شلتوت و ديگران، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، 1392ق.