سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده

سفرنامه حج یک کشاورز ساده‌ ساکن روستای جرین شهرستان خدابنده

نویسنده: عباس میرزا بیگدلی جرینی (در گذشته 1338ق)

به گزارش سرويس انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، اين سفرنامه به قلم حاج عباس ميرزا فرزند حاج حسن كه كشاورز ساده‌ ساكن روستاي جرين شهرستان خدابنده زنجان بوده قلمي شده است. [factimage()] http://manuscripts.ir/images/aasaf2.jpg [imagetitle()] [factimageend()]
سفر به كعبه در نزد ايرانيان جايگاه ويژه‌اي دارد كه چندان كه بايد به آن پرداخته نشده است. آثار مكتوب سفرنامه‌اي، فرهنگي ارزشمند به نام ادبيات حج را پديد آورده است كه يكي از منابع پژوهش در تاريخ و جغرافيا و ... است. ادبيات حج از نگاه سياسي و اجتماعي و فرهنگي نيز داراي اهميت فراوان است. رهاورد سفر با فرهنگي شيعي و گذر از سرزمين هاي گوناگون با آداب و رسوم ديگر و رويارويي با سختي ها و گرفتاري هاي راه حج اهميت اين سفرنامه ها را دوچندان كرده است. سفر مكه براي نويسنده اين متن كه يك كشاورز ساده و رعيّت حاكمان محلي بوده و در دور افتاده ترين مناطق روستايي بسر مي برده ، يك آرزوي دست نيافتني بشمار آمده و رسيدن به آن نيز با خطرات و دشواري هاي بي‌شمار همراه بوده است. وي اين مطالب را نه به جهت قلم فرسايي و تاريخ نويسي كه براي ياد سپاري نوشته است. اين سفرنامه به قلم حاج عباس ميرزا فرزند حاج حسن كه كشاورز ساده‌ ساكن روستاي جرين شهرستان خدابنده زنجان بوده قلمي شده است. حاج عباس ميرزا، نگارنده اين سفرنامه، متولد روستاي جرين از بخش مركزي شهرستان خدابنده زنجان بوده و زندگاني خود را به كشاورزي و دامداري بسر برده در همين روستا نيز به خاك سپرده شده است.سلسله نسب وي بدين شرح است: عباس ميرزا فرزند حاج ميرزا حسن فرزند قربان قلي فرزند پيغمبر قلي فرزند سعيد محمد. سعيد محمد بيگدلي بنيان گذار روستاي سعيد محمد شهرستان خدابنده است. روستاي جرين در بخش مركزي شهرستان خدابنده واقع شده و از طرف شرق به روستاي اردلان، از غرب به پيرگاوگل و علي آباد، از جنوب به روستاي نورآباد(نوربهار)، از شمال به روستاي شهرستانك منتهي مي شود. اين روستا در حدود سيصد خانوار سكنه دارد و اشتغال اهالي آن كشاورزي و دامداري است. يادداشتي بر نسخه خطي كتاب شرح شمسيّه[1] متعلق به اين خاندان در دست است، كه تاريخ درگذشت حاج عباس ميرزا را دو شنبه چهاردهم شعبان1338 ثبت كرده است. اين يادداشت بدين شرح است: «تاريخ وفات مرحوم المغفور جنت مكان خلد آشيان حاجي عباس ميرزا ابن المرحوم المغفور الجنت مكان خلد آشيان حاجي ميرزا حسن ساكن قريه جرين وقت ميان بهار يوم دوشنبه چهاردهم شعبان المعظم هذه السنه قوي ئيل هزار و سيصد و سي و هشت من هجرة نبوي صلّي الله عليه وآله و سلّم 1338، اقل مشهدي جبارعلي پسر حاجي عباس ميرزا ». وي داري پنج پسر به نامهاي مشهدي علي اصغر، علي ميرزا، رمضان علي، جبّار، علي داد و دو دختر بوده است. حاج عباس ميرزا از خاندان بزرگ بيگدلي بوده كه از طوايف بزرگ ترك هستند. اين تبار از روزگار صفويه تا كنون خدمات بسياري را به فرهنگ و تمدن ايران تقديم كرده اند و همواره به شجاعت و فضل شهرت داشته اند. اين خاندان در بيشتر مناطق ايران مانند تهران، قم، ساوه، زنجان و ... پراكنده شده اند. [2] پشت برگ 140 نسخۀ خطي كتاب شرح شمـّيه يادداشت مبني بر تاريخ سفر حج در سال 1319 ق است كه عبارت است از « در سال 1319 قمري حاج عباس ميرزا باتفاق پدر مرحومش حاج ميرزا حسن به مكه مشرف شده اند»[factimage()] http://manuscripts.ir/images/images/Binder1_Page_05.jpg [imagetitle()] [factimageend()]
اين سفرنامه از شهر رشت آغاز شده تا انتهاي عمره تمتع پايان يافته است. در آن شهرهاي در مسير ، مخارج سفر شامل كرايه ها، هزينه تذكره ، پول و اقلام خريد اجناس،... ثبت شده است. مسير نويسنده اين سفرنامه از طريق شمال ايران به سمت درياي سياه و از آنجا به استامبول و اسكندريه و كانال سوئز و سپس از جده و باز گشت نيز از همان راه بوده است.او يك ساعت به غروب مانده، روز 27 رمضان 1321 از رشت سفرحج را نگاشته و يك ساعت به غروب مانده با كشتي هاي كوچك به بندر انزلي رفته است. روز 28 رمضان از بادكوبه (باكو) انتقال يافته است.سپس همان روز از بادكوبه به بندر باتوم عزيمت كرده و عيد فطر به آن شهر رسيده است. مسير ماشين رو را كه سي و شش منزل بوده چنين شرح داده است: گنجه، قره باغ، قره داغ، قره اوغلان، تفليس، باتوم. مسير دريايي نيز با گذر از شهر باتوم، طرابزون، گيره سون، اردو، صامسون، استانبول بيست روز به طول انجاميده است. نويسنده 20شوّال گزارشي از ورود خود به شهر استانبول و از آنجا به ازمير و تماشاي برج ساعتي ازمير نگاشته است. راه حج با حركت از شهر ازمير به آتن ادامه يافته و از آتن به مصر؛ شهر اسكندريه رسيده است.وي اين راه را با كشتي به مدت ده روز(تا پايان شوّال) پيموده است. نويسنده هلال ماه ذيقعده را در اين شهر رؤيت نموده است. زمان عبور از كانال سوئز و بندرهاي پورت سعيد، ينبع ، جدّه نيز چهارده روز به طول انجاميده است. آخرين گزارش سفر در اين سند رفتن از جدّه به مكه به مدت دو روز است. مجموع زمان مسير رفت- از رشت تا مكه - مدت پنجاه روز بوده است. متأسفانه گزارش حركت آغازين نويسنده از روستاي جرين تا رشت و همچنين اعمال حج تمتع و منا و عرفات و مشعر و سفر مدينه و بازگشت از مكه نانوشته مانده است. از فهرست اشياء خريداري شده و شهر خريد آن، بدست مي آيد باز گشت نيز از همان شهر صورت پذيرفته است. در سال نگارش اين حج نامه-1319ق- دو سفرنامه ديگر نيز در دست است كه از همين راه انجام شده كه عبارتند از: سفرنامه حج عبدالله امير نظام قراگوزلو كه با شيخ فضل الله نوري 15 شوال آغاز شده و پس از رسيدن به استامبول در 27 شوال و نه روز اقامت در اين شهر در پنجم ذي حجّه به مكه رسيده است. امير نظام اين مسير را در چهل و دو روز پيموده كه منصب حكومتي او و همراهي شيخ فضل الله نوري _ از علماي طراز اوّل پايتخت _ دليل سرعت و عدم تأخير او در اين سفر است. ديگري سفرنامه رئيس الذاكرين كه در26 رجب آغازشده و گزارشي در تاريخ هشتم شوّال از اسكندريه در آن ثبت شده است. خروج وي در 27 رجب از ايران و ورود به شهر استامبول در 21 شعبان و اقامت بيش از يكماه در اين شهر داشته است. اين زمان با سفر حج حاج عباس ميرزا از رشت تا استامبول _ 27 رمضان تا 20 شوال _ همخواني دارد.[3] سعادت مندانه تفصيل مسافرت و بسياري از حوادث حج سال 1319 در اين دو سفرنامه ثبت شده است. رويدادهاي اين سفر كه حاج عباس ميرزا از آن به ايجاز و اشاره سخن گفته شرح داده شده و منزل به منزل راه حج و شرايط وصف گرديده است. مسيرانتخابي براي حج كه از راه انزلي _ اسلامبول به جده راهي است كه به نوشته يكي از سفرنامه نويسان« هم خوف اتلاف مال، هم خوف تلف جان و هم از دست رفتن وظايف و عبادات يوميّه فريضه...»[4] اين مسير با سختي هاي طبيعي مانند راه ، زمين، آب و هوا و مشكلات ديگر، چنان پر خطر و آسيب بوده كه سلامت و زنده برگشتن حاجي دشوار بوده است. آن گونه كه در سفرنامه امير نظام آمده يكي از خطرات خطر قونسول بوده كه اموال مسافران به ويژه حجّاج را به غارت برده و دار و ندارشان را مصادره مي‌كردند.[5] قرنطينه براي سلامت كه در اين متن بارها تكرار شده در سفرنامه امير نظام قراگوزلو چنين آمده است«...اگر نا خوشي در كشتي نباشد مسافرين آن سه روز قرنطينه دارند و اگر ناخوشي باشد دوازده روز قرنطينه خواهد بود. چنانكه در بين دوازده روز در ميان قرانطين يك نفر از طاعون و يا وبا تلف شود دوازده روز ديگر از ساعت ناخوشي تمـديد قرنطينه مي شود تلف شود»[6] اين ناخوشي براي مسافرين حج، ناشي از رنج و خستگي راه و تغيير آب و هوا و تغذيه و كمبود امكانات اوليه بهداشت و ... بسيارطبيعي بوده است. مهمترين حادثه در حج اين سال و همچنين سالهاي ديگر بيماري فراگير وبا از مكه تا مدينه بوده است. به گفته اميرنظام قراگوزلو :«.. نا خوشي وبا از مكه تا مدينه در ميان حاجّ بوده يك ثلث از حاجّ تلف شدند و آنچه رسيده اند نيمه جان،از گرمي هوا و بد رفتاري اعراب و تاخت و تاراج هاي از ينبع به مدينه حكايت ها مي كنند كه عقل بشر متحيّر مي ماند»[7] «... روز وانفسا است. يو يفرّ المرء من اخيه[سوره عبس : 34] ... خداوند حفظ كند كه آيا روزگار اين مردم چه خواهد شد! ... سالي ده هزار الي پنجاه – شصت هزار نفوس در اين راه تلف مي شود و يك نفر نيست به حال علاج اين كار باشد يا حرفي بگويد يا چيزي بنويسد[8]» گرفتاري رايج ديگر حجّاج در سفر غارت اعراب در بين راه جده تا مكه است و چنانكه آمده تمام حاجيان را برهنه كرده و دارايي شان را به يغما برمي بردند.[9] چپاول اعراب بيابان‌نشين و غارتگر چنان مرسوم بوده كه در اكثر قريب به اتفاق سفرنامه‌ها ازآن سخن گفته شده است. متن اين اثر در اوراق پيوست يك كيف جيبي چرمي، به قلم مؤلف كتابت شده است. اين كيف دو بخش دارد نخست سي برگ كاغذ براي يادداشت و پنج قطعه براي گذاشتن پول. متن در 19 سطر در قطع 9 × 18 به خط تحريري نسخ و ارقام به سياق تحرير شده است. نشان آبديدگي و آسيب موريانه در اوراق ديده مي شود. اين نسخه متعلق به حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ غفارعلي بيگدلي فرزند مرحوم مشهدي جبار، نوه عباس ميرزا است و در تاريخ 5تيرماه 1394 وقف كتابخانه آيت الله العظمي مرعشي نجفي گرديده است. واقف اين اثر حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ غفار علي بيگدلي از نوادگان حاج عباس ميرزا است. ايشان در سال 1351ق/1311ش در روستاي جرين متولد شد. تحصيلات خود را در مقدمات و تجويد و احكام شرعي در زادگاهش نزد پدر بزرگوارش مرحوم مشهدي جبار فراگرفت. تا بيست و دو سالگي به كشاورزي در روستا پرداخت و در كنار آن به مكتب داري و آموزش قرآن و احكام اشتغال داشت. در سال 1333 به حوزه علميه قم آمد وتحصيلات خود را پي گرفت. از جمله اساتيد وي در درسهاي شرح لمعه، حاج شيخ فياض حيدري اندآبادي، حاشيه ملاعبدالله نزد شيخ غلامحسين فخيمي ابهري، مكاسب، ميرزاعلي مشكيني و سيد محمد جواد خطيب تبريزي، رسائل، ميرزا مصطفي اعتمادي، كفايه از درس سيد محمدباقر سلطاني طباطبايي مي توان نام برد. ايشان در درس خارج فقه آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني و آيت الله سيد كاظم شريعتمداري و درس خارج اصول آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و آيت الله سيد محمد محقق داماد شركت كرد. و همزمان به تدريس صرف و نحو و منطق و فقه(شرح لمعه) در حوزه علميه قم پرداخت. ايشان در اوايل انقلاب به مسئوليت كميته انقلاب اسلامي شهرستان خدابنده و از سال 1363 به قضاوت در دادگاه‌هاي مدني خاص و دادگاه خانواده قم و مستشاري عالي دادگاه تجديدنظر دادگستري قم پرداخت. اكنون در سالهاي بازنشستگي به اقامه نماز جماعت و تبليغ درشهر قم اشتغال دارد. نگارنده سطور از لطف و بزرگواري ايشان براي در اختيار نهادن اين نسخه، كمال تقدير و تشكر داشته واز خداوند قادر و متعال برايشان آرزوي سلامتي و توفيق روزافزون دارد . اميد اينكه اسناد ومدارك ارزشمند و نسخه هاي خطي كه در اختياربرخي خانواده ها و كتابخانه هاي خصوصي است، منتشر شود و منابعي نو از حقايق ناگفته تاريخي و علمي در اختيار پژوهشگران قرار گيرد. **** متن سفرنامه
خداوندا! اميد به تو [27 رمضان1319: حركت از رشت] حركت از رشت بيست و هفتم ماه مبارك دو ساعت از روز گذشته، وارد پيله بازار[پير بازار] شديم. كرجي نشسته دو فرسخ از روي آب رفته باركس[10] آمد. از كرجي بيرون شده داخل كز شده روي آب رفته يك ساعت به غروب مانده رسيديم انزلي توي شهر سراي يك سر بيك؟
در آنجا منزل نموده، فردا كرجي نشسته به قرار دو ساعت روي آب رفته به كشتي مباركه نشسته شب و روز رفته، رسيد بادكوبه. شب ميان درياي قلزم مانده. دوساعت از روز رفته از كشتي مباركه بيرون شده، رفته توي بادكوبه، سراي منزل نموديم. دوروز در آنجا مانده، تذكره ها قول كشيده بيست و هشتم دوساعت غروب مانده از بادكوبه حركت كرده رفتيم ماشين خانه. [28رمضان:حركت از بادكوبه(باكو)] در آنجا مانده شش ساعت از شب گذشته سوار ماشين شده راه افتاده شب و روز رفته دو ساعت از عيد فطر گذشته ، وارد باطوم شده[11]. در ماشين به قرار يك ساعت سر كوه رفته، درياي عمان[كذا، صحيح سياه] باطوم در لب او واقع شده است قره دنگيز[12] مي گويند. [30رمضان: باتوم] از باطوم روز چهارشنبه شش ساعت به غروب مانده آمديم. لب درياي سياه كه قره دنگيز مي گويند. در سرپول[پُل] مانده، نيم ساعت به غروب مانده، شب پنجشنبه وارد كشتي شده در آنجا منزل گرفتيم. شب راه افتاده، دو ساعت از شب پنجشنبه رفته كشتي نزديك شهر رسيد. اسم آن شهر رزه بود. دو ساعت كشتي را نگه داشته بار آمده، به كشتي گذاشته بعد از آنجا حركت كرده چهار ساعت به غروب، شب جمعه مانده، كشتي آمد. برابر درّۀ بزان [طرابزون] چهار ساعت الد؟ دوساعت از شب گذشته در برابر درّۀ بزان ايستاده، بار آورده به كشتي گذاشته، بعد از آن راه افتاده طلوع اول صبح در برابر شهر كرسون رسيده، كرسون نگه داشتند، بار آورده حمل كرده ، چهار ساعت نگه داشته اند. بعداً كشتي راه افتاده، از باطوم تا اسلامبول چندين منزل معطل نموده، بار داده گرفته. از آن جهت معطل كرد. روز جمعه چهار ساعت به غروب مانده كشتي در برابر اردوباد رسيد. دو ساعت به غروب مانده حركت داده، صبح اول روز شنبه در برابر سامسون رسيد. نگه داشته به قرار هشت ساعت در برابر سامسون معطل شده. دو ساعت به غروب مانده. كشتي از برابر سامسون حركت كرد. شش ساعت از روز دوشنبه اسلامبول نمايان شد. چهار ساعت از روي دريا در ميان كشتي طرف يمين طرف يسار اسانبول بود. دامنۀ كوه لب دريا از دو طرف دريا، كوه آمده به هم نزديك شده، دهنه اسلامبول مي گويند. [20شوال: حركت از استانبول] روز دوشنبه ميان اسلامبول آمده، كرجي آمده، خرده ريز را كرجي گذاشته ، نشسته، آمديم به پل. چون دريا ميان اسلامبول است.داخل شديم توي اسلامبول سراي [؟] منزل گرفته. بيستم شوال سه ساعت غروب مانده حركت نموده، آمديم لب دريا كرجي نشسته آمده كشتي نشسته، شب در آنجا مانده. چهار ساعت از روز گذشته راه افتاد قلعۀ چاناق [چاناق قلعه] رسيده. يمين و يسار كوه بود ،رسيديم كور اضمير [ازمير] با همراهي حاجي دين محمد رفتيم تماشا نموديم يك ساعت قديمي[13]. بعد يك ساعت آمده حركت نموده آمديم شهر يونان قورخانه. توي توپخانه عسكر،سرباز مزقان [؟] شيپور حذر ميدادند. حكيم آمده به زوار نگاه كرده كه الحمدلله صحيح و سالم بودند. بعد حركت كرده آمديم اسكندريه. يك ساعت به غروب مانده از كشتي آمده، آمديم قرين تو[قرنطينه] گذاشته گمرك گرفته، شش ساعت از شب گذشته آمديم توي شهر، منزل گرفته سه روز آنجا مانده، ماشين سوار شده آمديم سوئز از اسكندريه تا سوئز سه منزل دو روز شد. از اسكندريه يك روز در آنجا مانده تذكره ها را قول كشيده آمديم. لب دريا به كشتي سوار شديم، جا نشد. در آنجا معطل شده. ماه ذي قعده را ديده. خداوند عالم سلامتي دهد. ان شاءالله تعالي مي‌نويسم. [2 ذيقعده: طور سينا و جده] دويّم ماه ذي قعده حركت نموده، روز سه شنبه آمديم طور سينا قرين تو بعد ازچهل ساعت آمديم كشتي حركت داده آمديم ينبوع. در آنجا حركت كرده چهار ساعت از شب جمعه رفته اخبار نموده احرام بستيم، آمديم جدّه دو شب در كشتي خوابيده بعد از دو روز بردند قرين تو آن هم جزيره اي بود به اسم ابو سعيد. در آنجا چهار شب خوابيده تذكره گرفته. دهم ذي قعده حركت كرده آمديم جدّه. از جدّه چهاردهم ذي قعده حركت نموده آمديم جدّه منزل نموديم. شب در آنجا مانده صبح حركت نموده دوساعت غروب مانده وارد مكّه معظّمه شديم. [16 ذيقعده: مكه] شب شانزدهم ذي قعده در منزل خوابيده صبح رفتيم حمّام. بعد از باب سلام آمديم حرم شريف دعا خوانده، هفت شوط نموده، دو ركعت مقام ابراهيم عليه السلام را خوانده از باب رحمت بيرون شده آمديم هفت طواف، صفا و مروه نموده و تقصير كرده آمديم، دو ركعت نمازخوانده آمديم از احرام بيرون شديم. بعد از دو روز رفتيم قبور بني هاشم. اول: خديجه كبري؛ دوم: آمنه، سيم: ابو طالب، چهارم: عبدالمطلب و عبدالمناف اين دو در يك خانه است. بعد آمديم رفتيم مولد فاطمۀ زهرا عليها السلام(خانه حضرت خديجه)، دوم: وضوگاه محمد مصطفي. سيّم: مولد حيدر كرار، چهارم: مولد محمد مصطفي صلوات الله عليه و آله. بعد آمديم. هرروز كار ما بود. مي رفتيم حرم طواف نموده بعد نماز. خداوند ذوالجلال سلامتي دهد ان شاء لله. از رشت تا انزلي يك روز.از انزلي تا بادكوبه دو روز. از بادكوبه تا باطوم، با ماشين دو روز. عيد فطر رسيديم باطوم. ار باطوم حركت كرده آمديم اسلامبول. از اسلامبول حركت نموده آمديم اسكندريه. از آنجا حركت نموده آمديم ينبوع. بعد رفتيم جزيره ابوسعيد. چهار روز آنجا مانده رفتيم جدّه. تا مكّه هشت فرسخ هست دو منزل شتر مي شود. تذكره ايران سه تومان و يك قران تذكره قونسول روس يك تومان و شش قران و ده شاهي تذكره بادكوبه پول روس دو مناط و يك عباسي
تذكره باطوم يك مناط و يك عباسي
تذكره اسلامبول شصت و هفت قروش
سوئز نه قروش
جزيره جدّه سي وهفت قروش و نيم با قرين تو[قرنطينه] كرايه كرجي پانزده قروش در جدّه دفعه دو قروش و نيم
تذكره دو مجيدي
كرايه از رشت تا پيله بازاردو قران و ده شاهي
از پيله بازاررشت تا انزلي يك قران
از انزلي تا بادكوبه دو مناط
از بادكوبه تا باطوم كرايه ماشين هفت مناط و دو عباسي
كرايه باقي ماشين پنج مناط دو عباسي
كرايه كشتي از باطوم تا اسلامبول نه مناط و نيم
كرايه كرجي اسلامبول كشتي نه صنّار
كرايه كشتي بانتوق؟سه ليره
تذكره سوئز چهارقران و ده شاهي
تذكره جده سي و هفت قروش
از جدّه تا مكه معظمه كرايه شتر نه مجيدي
ششلول نمره نه تومان،ساعت دو عدد نه تومان جانمازسه عدد يك تومان و پنج قران ماهوت[14] چهل زرع و نيم چهار تومان و پنج قران
بانكه دو زرع و يك تومان و پنج قران
پتو؟ دو تومان؛ ايضا جور ديگر دو تومان، احرام چهار تومان
كلاه پنج قران، خورده ريز يك تومان
سرچپوق هفت عدد، زنجير[بدون قيمت]، قبله نما[بدون قيمت]،
از كورازميز: پنج لول هفت تومان، ساعت دو تومان و پنج قران
از اسكندريه تفنگ ده تومان، دوربين سه تومان و پنج قران
تسبيح يسر يك تومان، تسبيح سفيد پانزده تومان، تسبيح زرد ده تومان
قرآن دو قران و ده شاهي،سي جزء پنج تومان، جاسرمه اي شش قران
سرمه سفيد و سياه دوازده تومان، موم خالص [بدون قيمت]،
خلفه مكه دو قران و ده شاهي، چاقو دوازده تومان
او كح دو قران و ده شاهي، سناي مكه دو قران و ده شاهي
زاج سفيد تنطور (داروي زخم) [ بدون قيمت] سنگ چخماق[بدون قيمت]،جوز مكه [بدون قيمت]، خيك[بدون قيمت] [1]. اين نسخه داراي ترقيمه 21 شعبان المعظم 1234 به كتابت محمد قاسم بن ملاعسكر رشتي در260 برگ به خط نسخ تحريري است. [2]. براي آشنايي بيشتر نگاه كنيد به كتاب پنج جلدي، تاريخ بيگدلي: تاريخ بيگدلي- شاملو، غلامحسين بيگدلي، (تهران، نشر فتحي، 1372، 1354ص) ج1و 2 تاريخ بيگدلي- شاملو، غلامحسين بيگدلي و محمدرضا بيگدلي (تهران، نشر آفرينش، 1374، 824 ص) ج3 تاريخ بيگدلي- شاملو(مدارك و اسناد)، غلامحسين بيگدلي و محمدرضا بيگدلي (تهران، نشر فتحي، 1367، 1072ص) ج4 تاريخ بيگدلي - شاملو "شاعران, خوشنويسان و نويسندگان" ،غلامحسين بيگدلي و محمدرضا بيگدلي ضيغمي (زنجان، نشردانش زنجان، 516ص، 1390) ج 5. [3]. اين دو سفرنامه همراه با چهل و هشت سفرنامه ديگردر هشت جلدبا عنوان« پنجاه سفرنامه حج قاجاري» به كوشش جناب آقاي دكتر رسول جعفريان در سال 1389 توسط انتشارات علم تهران به چاپ رسيده است. جلد نهم اين مجموعه با نام « چهارده سفرنامه حج قاجاري ديگر»از همان ناشر در سال 1392 منتشر شده است. [4]. پنجاه سفرنامه حج قاجاري ج 1ص 42 [5]. همان، ص 172 _ 173. [6] همان، ج 7 ص 249 [7]. همان ج 7 ص 272 [8]. همان ج 7 ص 274 [9]. همان ج 7 ص 267-269 [10]. باركس: كشتي كوچك [11]. در حاشيه نسخه« راه ماشين سي و شش منزل است. اول گنجه، قره داغ، قره باغ، قره اوغلان، تفليس، باتوم» [12]. صحيح قره دنيز به معني درياي سياه [13]. منظور برج ساعت ازمير كه از مكان هاي ديدني تركيه است. [14]. ماهوت يك نوع پارچه پشمينهٔ كلفت پرزدار نفيس است كه از آن لباس و پرده و غيره مي‌دوزند. علي اكبر صفري
ميراث شهاب 79-80


| شناسه مطلب: 61006




حج تمتع سفرنامه



مطالب مرتبط

نظرات کاربران