مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری

مشروح بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری

[factimage()] http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33188/C/13950306_4233188.jpg [imagetitle()] [factimageend()] به مناسبت آغاز به کار پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری (۱) بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا

[factimage()] http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33188/C/13950306_4233188.jpg [imagetitle()] [factimageend()]
به مناسبت آغاز به كار پنجمين دوره مجلس خبرگان رهبري (۱)
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين سيّما بقيّةالله في الارضين.
از خداوند متعال با همه‌ي وجود سپاسگزاريم به‌خاطر انتخابات خوبي كه در سراسر كشور با استقبال وسيع مردم عزيزمان انجام گرفت(۲) و مجلس وزين و محترمي بحمدالله تشكيل شد. به همه‌ي برادران عزيز، آقايان محترم، علما و فضلاي گرامي خوشامد عرض ميكنم؛ بخصوص به تازه‌واردان و كساني كه اوّلين‌بار وارد اين مجلس محترم شده‌اند كه در ميان آنها بحمدالله تعدادي جوانان پرنشاط، مجتهدان جوان و فعّال حضور دارند. اميدواريم كه خداوند به همه‌ي شما و به ما توفيق بدهد تا بتوانيم وظايفمان را انجام بدهيم.
ياد درگذشتگان اين مجلس را گرامي ميداريم؛ عزيزاني، بزرگاني سالها در اين مجلس حضور داشتند، كارهايي كردند، خدماتي كردند، خداوند ان‌شاءالله درجات آنها را عالي كند؛ آخرينشان برادر عزيزمان، مرحوم آقاي طبسي (رضوان‌الله تعالي عليه) بود كه ان‌شاءالله خداوند اجر زحمات آن مرد خدوم و زحمت‌كش را در اين مرحله‌ي دشوار و پُرخطر به ايشان عنايت كند و مايه‌ي روشني چشم ايشان بشود.
تشكيل اين جلسه، با ماه شعبان كه ماه اعياد بزرگ و ماه تضرّع و خشوع و استغفار است همراه شد؛ اين را هم به فال نيك ميگيريم. ماه مهمّي بود كه خب، رو به پايان است؛ اميدواريم كه خداوند ما را بي‌بهره نگذاشته باشد از بركات اين ماه كه «اَلَّذي كانَ رَسولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ يَدأَبُ في صيامِهِ وَ قيامِهِ في لَياليهِ وَ اَيّامِه».(۳)
مطلبي كه بنده آماده كرده‌ام كه عرض بكنم، سه نكته است: يك نكته مربوط به هويّت اين مجلس است؛ يك نكته مربوط است به مسير اين مجلس و وظايفي كه متوجّه آن است، [يعني‌] جهت‌گيري و مسير اين مجلس به نظر ميرسد چگونه باشد؛ يك نكته هم كه اگر وقت شد و خيلي مزاحمتْ طول نكشيد و در پايان عرض ميكنم، درباره‌ي وظايف عمومي‌اي كه در اين دوره بر عهده‌ي همه است، از جمله بر عهده‌ي ما و شما و اين مجلس و ديگران.
درباره‌ي هويّت اين مجلس، بنده وقتي فكر ميكنم، ميبينم اين يك موهبت الهي بود كه خداي متعال به نظام جمهوري اسلامي عطا كرد؛ مجلس خبرگان يك موهبت است از طرف پروردگار، چيز عظيمي است. اگرچه اين مجلس براي هدف خاصّي است كه تصريح شده در قانون اساسي لكن با قطع نظر از آن هدف هم، اين مجلس خيلي حادثه‌ي بزرگي است؛ پديده‌اي است.
چرا؟ چون اين يك مجموعه‌اي است از علما و صاحب‌نظران و خبرگان ديني و علمي از سراسر كشور كه هر سال -حالا دو مرتبه، اگر اقتضا كند بيشتر- به‌مناسبت آن مسئوليّت، دُور يكديگر جمع ميشوند و ظرفيّت عظيمي را به وجود مي‌آورند براي تبادل نظر، براي فكر كردن، براي هماهنگ شدن.
ما فراموش نميكنيم اوايل نهضت -سالهاي ۴۱ و ۴۲- امام راحل عظيم‌الشّأن (رضوان‌الله عليه) سفارش ميكردند، پيغام ميفرستادند به علماي شهرستان‌ها كه شما هر چند وقت يك بار دُور هم بنشينيد، ولو يك چايي بخوريد؛ همين‌قدر دُور هم باشيد و همديگر را ببينيد، ولو يك بحث جدّيِ مهمّي هم در بين نباشد؛ يعني اجتماع جمع علما و خبرگان ديني و علمي در كشور اين‌قدر اهمّيّت دارد.
امروز شما نگاه كنيد به دنيا، مي‌بينيد به بهانه‌هاي مختلف افرادي را كه داراي مشتركاتي هستند زير نامهاي مختلف جمع ميكنند -به نام اتّحاديه، به نام انجمن، به نام سنديكا- و اين مجموعه‌ها، كارهاي بزرگي را انجام ميدهند كه گاهي خيلي ارتباط با حرفه‌ي آنها هم ندارد. فرض كنيد اتّحاديه‌ي اقتصاددانان، اتّحاديه‌ي حقوقدانان بين‌المللي، اتّحاديه‌ي هنرمندان بين‌المللي مي‌بينيد درباره‌ي فلان مسئله‌ي سياسي در كشور يا در دنيا، در سطح بين‌المللي اظهار نظر ميكنند. يعني اتّحاديه‌ها را به وجود مي‌آورند براي اينكه افرادي كه داراي يك وجه مشتركي هستند -حالا به هر صورت- ولو سلايق مختلف و آهنگهاي مختلفي دارند امّا دُور هم جمع بشوند؛ نفْس اين اجتماع يك فرصتي به آنها ميدهد كه بتوانند كارهاي بزرگي را انجام بدهند و در مسير حركت كشور خودشان، يا حتّي در مسير حركتهاي بين‌المللي، اثرگذاري كنند؛ اين در دنيا معمول است.
ما حالا اين را داريم؛ اين را خداي متعال هديه كرده است به اين كشور. جمعي از علماي دين و روحانيّون معتبر و محترم كه مورد اعتماد ملّت قرار دارند دُور هم جمع ميشوند و اين يك ظرفيّت عظيمي را به وجود مي‌آورد؛ اين كار بزرگي را ميتواند انجام بدهد. نميشود انتظار داشت كه بنشينند منتظرْ كه آن مسئوليّت مصرّح در قانون اساسي پيش بيايد آن را عمل كنند؛ نه، خيلي كارهاي ديگر ميتوانند انجام بدهند.
اين اجتماعات و مجموعه‌ها و اتّحاديه‌هايي كه در دنيا گفتيم به وجود مي‌آيد، هيچ پشتوانه و عقبه‌ي مردمي ندارند؛ اقتصاددان يا حقوقدان [هستند]؛ در رشته‌ي خودشان كساني به اينها توجّه دارند، امّا در داخل جوامع، عقبه‌ي مردمي ندارند؛ برخلاف اين مجلس. افرادي كه در اين مجلس هستند همه‌شان داراي عقبه‌ي مردمي هستند، يا كم يا زياد؛ بعضي‌ها دايره‌ي عقبه‌ي مردمي‌شان خيلي هم وسيع است. برجستگان روحاني يك استان يا يك شهر يا حوزه‌ي علميّه كه ميتوانند تأثيرگذاري كنند، دُور هم جمع ميشوند؛ ميتوانند در مسائل گوناگون هم‌انديشي كنند؛ ميتوانند نسبت به يك نقطه از مسائل كشور متمركز بشوند و آن را دنبال كنند.
نبايد گفت آقا اجرا كه دست ما نيست؛ بله، اجرا دست اين مجلس نيست، دست مسئولين است؛ لكن يك چيزي بالاتر از اجرا دست شما است و آن، افكار عمومي است. شما يا امام‌جمعه‌ايد يا نماينده‌ي وليّ‌فقيه‌ايد يا مدرّس عالي‌رتبه‌ي حوزه‌ايد يا روحاني سرشناس و محترميد؛ شما ميتوانيد روي افكار عمومي اثر بگذاريد؛ وقتي افكار عمومي شكل گرفت، يك گفتماني در جامعه نسبت به يك مسئله‌اي به وجود آمد، اين به‌طور طبيعي مجريان و قانون‌گذاران و دست‌اندركاران را به دنبال خود خواهد كشاند؛ اين يك چيز طبيعي است. بنابراين به نظر من اين مجلس از اين جهت يك چيز فوق‌العاده‌اي است؛ يك پديده‌اي است؛ ما بايد به اين اهمّيّت توجّه بكنيم.
بنابراين نتيجه‌گيري ميكنيم كه با توجّه به اين هويّت برجسته و متعالي، اين مجلس ميتواند در جهت هدفهاي انقلاب كارهاي بزرگي را انجام بدهد. بنده در چند سال قبل از اين -شايد در يكي دو دوره‌ي قبل از اين- در همين مجلس گفتم(۴) كه شما ميتوانيد درباره‌ي مسائل گوناگون قطعنامه صادر كنيد؛ درباره‌ي يك مسئله‌ي خاص متمركز بشويد، [بگوييد] اين خواستِ مجلس خبرگان است؛ مجلس خبرگان هم منتخب مردمند، خودشان هم آدمهاي معمولي و متعارف نيستند، با مردم مرتبطند، مردم به اينها اعتماد دارند، خودشان اهل خبره‌اند، اهل نظرند، اهل تشخيصند؛ در مسئله‌اي كه تشخيص ميدهند، ميتوانند يك درخواستي داشته باشند، يك خواسته‌اي داشته باشند؛ يا از رهبري يا از دولت يا از قوه‌ي قضائيه يا از مجلس يا از دستگاه‌هاي مختلف. اين راجع به اين نكته‌ي اوّل كه هويّت اين مجلس است و اين به نظر من بسيار نكته‌ي مهمّي است. قدر اين مجلس را بايد همه بدانيم، هم شما بايد بدانيد، هم ماها بايد بدانيم، هم مسئولين بايد بدانند؛ اين مجلس ميتواند منشأ آثار بزرگي باشد.
و امّا نكته‌ي دوّم كه بحث مسير و جهت‌گيري اين مجلس است. در يك جمله به اعتقاد حقير، مسير انقلاب و هدفهاي انقلاب، مسير اين مجلس است؛ يعني اين مجلس بايستي در مسير انقلاب و هدفهاي انقلاب حركت كند.
هدفهاي انقلاب چيست؟ در درجه‌ي اوّل حاكميّت اسلام است؛ اصلاً انقلاب براي اين به‌وجود آمد؛ براي اينكه اسلام حكومت كند؛ حاكميّت داشته باشد با معناي خاصّ خودش. اهداف انقلاب [عبارتند از]: حاكميّت دين خدا، آزادي، عدالت اجتماعي، رفاه عمومي، ريشه‌كني فقر و جهل، مقاومت در برابر سيل بنيان‌كنِ فساد اخلاقي‌اي كه از غرب به همه‌ي دنيا سرازير شده كه شما امروز داريد خصوصيّاتش را مي‌بينيد. در كشورها همجنس‌بازي را قانوني ميكنند، نه فقط قانوني ميكنند بلكه كساني كه معترض به اين باشند را بشدّت هُو ميكنند؛ ديگر از اين فساد بالاتر! يك عدّه‌اي خيال ميكردند -در سالهاي قبل- در غرب كه آزادي زن‌ومرد و ارتباط زن‌ومرد هست، هوسها كمتر است و انگيزه‌ها كمتر است؛ اينجايي كه محدوديّت هست، الاِنسانُ حَريصٌ عَلي ما مُنِع! حالا معلوم شد كه نخير بعكس است؛ آنجا كه آزادي هست، آنجا كه هيچ‌گونه حدّومرزي براي ارتباط زن‌ومرد وجود ندارد، روزبه‌روز شهوات جنسي در آنها قوي‌تر، فعّال‌تر، خشونت‌آميزتر، مهاجم‌تر دارد بُروز و ظهور پيدا ميكند. و در اين حد هم متوقّف نخواهد ماند؛ در آينده‌اي كه ما نميدانيم كِي خواهد بود، بحث به ازدواج محارم خواهد رسيد! بحث به كارهاي حسّاس‌تر خواهد رسيد؛ يعني دنياي فساد اخلاقي به اين سمت دارد ميرود؛ اينها بحث مسائل اخلاقي‌اش بود.
بحث مسائل اقتصادي [هم همين‌طور است‌]. پول‌شويي؛ حالا اسم پول‌شويي را مي‌آورند و اين را به‌عنوان يك جرم تلقّي ميكنند امّا مهم‌ترين كمپاني‌ها و شركتهاي بزرگ دنيا كارشان عبارت است از همين بازي‌هاي پولي و مالي و انبوه كردن ثروتهايي كه در اختيار دارند؛ و طبعاً تبعيض، طبعاً فاصله‌ي طبقاتيِ روزافزون. اين سيل بنيان‌كني است، اين به‌سمت همه‌ي كشورها و همه‌ي جوامع سرازير است؛ يكي از اهداف انقلاب، مقاومت در مقابل اين سيل بنيان‌كن است.
مقاومت در مقابل سلطه‌ي استكبار، يكي از اهداف انقلاب است. طبيعت استكبار سلطه است، دنبال سلطه است، دنبال فراگير كردن سلطه است؛ هر ملّتي و هر نظامي كه مقاومت نكند اسير خواهد شد و در كمند آنها خواهد افتاد. اينها جزو اهداف انقلاب است. مسير حركت اين مجلس، مسير اهداف انقلاب است.
و اين كار دشواري است؛ اين يكي از آن دشوارترين كارها است. توجّه بفرماييد كه شيئي كه مورد رقابت است يا مورد تخاصم است، به دست آوردنش دشوار است امّا نگه داشتنش دشوارتر است. فرض كنيد يك جنس قيمتي، يك گوهر گران‌قيمتي كه طالبانِ زيادي دارد، شما در اين مسابقه وارد ميشويد و با زحمت زياد اين را به دست مي‌آوريد؛ نگه داشتنش از به دست آوردنش مشكل‌تر است. علّت هم معلوم است؛ چون شما در وقتي‌كه وارد ميدان مبارزه ميشويد، مهاجميد؛ با روح تهاجم وارد ميشويد، با انگيزه وارد ميشويد، ميدانيد هدفتان چيست، دنبال هدف مشخّصي حركت ميكنيد؛ امّا وقتي‌كه آن را به دست آورديد، طرف مقابلي كه ميخواهد آن را از شما بربايد، او داراي روح تهاجم است، او مهاجم است، او انگيزه دارد؛ شما نميدانيد از كدام طرف حركت خواهد كرد، از كدام طرف حمله خواهد كرد امّا او برنامه‌ريزي ميكند، نقشه‌كشي ميكند و به شما حمله ميكند. انقلاب كار دشواري بود؛ پديد آوردن انقلاب كار آساني نبود؛ ابتكار عمل ميخواست، تلاش ميخواست و خون دل ميخواست؛ خب، امام بزرگوار اين ملّت را و اين مجموعه‌هاي فعّالِ مبارز را با شعار خود، با روحيّه‌ي خود، با تقواي خود، با ايمان خود، با صدقي كه نشان داد، حركت داد و اين كار دشوار انجام گرفت و اين انقلاب، نظام‌سازي كرد و موفّق شد و پيروز شد؛ امّا نگه داشتنش مشكل‌تر است؛ نگه داشتنش مشكل‌تر است. دشمنها، آنهايي كه با آنها در واقع مبارزه ميشد براي ايجاد اين انقلاب، آنها كه بيكار ننشسته‌اند، آنها كه دست برنداشته‌اند؛ آنها دنبال اين هستند كه اين انقلاب را از دست شما بربايند؛ همچنان كه ديديد در بعضي از كشورها -در همين چند سال اخير- مردم حركتهاي بزرگي انجام دادند، [امّا دشمنان‌] آمدند از دست اينها ربودند، بردند، اينها را به خاك سياه نشاندند.
اسلام بلاشك قلع‌وقمع‌كننده‌ي ظلم و استكبار است؛ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّه.(۵) يقيناً اسلام ميتواند كفر را، جبهه‌ي مقابل را شكست بدهد؛ امّا كدام اسلام قادر به اين كار است؟ آن اسلامي ميتواند كفر را و استكبار را و ظلم را قلع‌وقمع كند يا او را محدود كند يا از تجاوز و تعدّي او جلوگيري كند كه داراي نظام باشد، داراي دولت باشد، داراي نيروي نظامي باشد، داراي رسانه باشد، داراي سياست باشد، داراي اقتصاد باشد، ابزارهاي فراوان در اختيار او باشد؛ اسلامي كه توانسته نظام‌سازي كند و حكومت‌سازي كند، اين اسلام ميتواند مقاومت كند، وَالّا يك شخص ولو مسلمان برجسته‌اي باشد، يا جريان اسلامي مثل جريانهايي كه در دنيا هستند، اگر به سمت هدف حكومت پيش نروند، هيچ خطري براي استكبار ندارند؛ چون هيچ كاري از دست آنها به اين صورت برنمي‌آيد؛ نميتوانند قلع‌وقمع كنند كفر و ظلم و استكبار را. شما اين اسلامي را كه قادر بر مقابله است، قادر بر مقاومت است، قادر بر سينه سپر كردن در مقابل جبهه‌ي كفر است، اين اسلام را به دست آورده‌ايد، با زحمت هم به دست آورده‌ايد، امّا چه جوري ميخواهيد حفظش كنيد؟ در مقابل دشمن، اين را بايد نگه داشت، اين را بايد حفظ كرد؛ اين چيزي نيست كه [اگر] رهايش كنيم خودش بماند؛ دشمن حمله ميكند.
دشمن چند جور حمله ميكند: يك جور حمله‌هاي سخت است؛ جنگ سخت؛ اين را دشمن تجربه كرد و شكست خورد؛ جنگ هشت‌ساله‌اي كه عليه ما به راه افتاد، ازاين‌قبيل بود؛ جنگ بين‌المللي بود؛ يكي به صدّام ابزار شيميايي داد، يكي هواپيماي ميگ داد، يكي هواپيماي ميراژ داد، يكي امكانات ضدّ هوايي داد، يكي نقشه‌هاي جنگي داد؛ حتّي نقشه‌هاي جنگي و ساخت سنگرها هم با كمك ديگران بود. اينها همه كمكش كردند كه بلكه اين جنگ را او ببرد؛ و نتوانست.
حمله‌ي سخت يك نمونه‌اش جنگ هشت‌ساله است. يك نمونه، شورشهاي قومي است كه در كشور -در همه‌ي مرزهاي كشور- راه انداختند كه يادتان هست كه همه‌جا جنگ راه انداختند و شورش راه انداختند؛ [دشمن‌] نتوانست فائق بيايد؛ اينها جنگ سخت بود. كارهاي تروريستي را، جريانهاي تروريستي را يا فعّال كردند يا به وجود آوردند؛ آمريكا به سكّوي نفتي حمله كرد؛ آمريكا هواپيماي مسافري را ساقط كرد؛ هرچه توانستند كردند؛ اينها جنگ سخت است. در همه‌ي اينها شكست خوردند؛ در مقابل ملّت ايران و در مقابل امام بزرگوار شكست خوردند و بيشتر مرعوب شدند. امام بزرگوار با آن قدرتي كه خداي متعال به او داده بود، به‌خاطر توكّل و تقوايي كه داشت، به‌خاطر بصيرتي كه داشت، به خاطر دلدادگي به هدف كه در آن بزرگوار بارز و آشكار بود، خداي متعال در او هيبت قرار داد، به‌طوري‌كه ديگران ميترسيدند، دشمنان از امام به‌معناي واقعي كلمه مرعوب بودند؛ كَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ * فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ؛(۶) مثل فرياد شيري كه ميترسانَد حيوانها را، فرياد امام و نواي امام اينها را ميترساند، مرعوب ميشدند. خب، اينها در اين مرحله شكست خوردند.
مرحله‌ي ديگري از مقابله و معارضه‌ي آنها، عبارت بود از حمله‌ي نرم. حمله‌ي نرم يك نوعش همين چيزهايي است كه مشاهده كرديد: تحريم اقتصادي، تبليغات اغواگر و امثال اينها. اينها كارهايي است كه دشمن از روز اوّل شروع كرد و ادامه داد؛ به خيال خودشان تحريمهاي فلج‌كننده‌اي را نسبت به جمهوري اسلامي اعمال كردند؛ اين هم اثر نكرد؛ اين هم نتوانست؛ آنها ميخواستند جمهوري اسلامي را با اين تحريمها و با اين محاصره‌ي اقتصادي فلج كنند، [ولي‌] جمهوري اسلامي فلج نشد. در همان دوران تحريم، كارهاي بزرگي انجام گرفت؛ بنده در يك گزارشي خواندم از قول يك ژنرال وابسته به رژيم صهيونيستي كه همان وقت در مجلّات خارجي منتشر شده بود؛ گفته بود من با ايران دشمنم، ايران را دوست نميدارم امّا تحسين ميكنم؛ اينها توانستند در عين تحريم فلان موشك را -يك موشكي آن‌وقت تازه آزمايش شده بود و اينها با ماهواره و امثال آن ردگيري كرده بودند و فهميده بودند- به وجود بياورند؛ من تحسين ميكنم! در عين تحريم، در حال تحريم، بدون كمك ديگران و با فشارهاي اقتصادي [اين كارها شد]. يكي از [موارد] جنگ نرمي كه انجام دادند، زدن عقبه‌هاي جمهوري اسلامي در برخي از كشورهاي ديگر بود؛ كه مجموعه‌هايي را كه جزو عقبه‌هاي جمهوري اسلامي محسوب ميشدند و عمق راهبردي جمهوري اسلامي محسوب ميشدند، تارومار كردند و در خيلي از كشورها زدند؛ يا تارومار كردند يا بالاخره به آنها ضربه زدند؛ اين هم اثري نكرد و نتوانست؛ اينها هيچ‌كدام راه به جايي نبرد. پس هم جنگ سختشان شكست خورد، هم جنگ نرمشان.
آنچه در مرحله‌ي سوّم دارد انجام ميگيرد -كه مال امروز هم نيست، چند سال است كه شروع شده، سالها است كه شروع شده منتها روزبه‌روز توسعه پيدا كرده- جنگ نرم از نوع ديگر است؛ اين است كه خيلي خطرناك است، اين آن چيزي است كه بنده مكرّر در مكرّر تذكّر ميدهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراكز تصميم‌سازي و تصميم‌گيري؛ آن عبارت است از نفوذ براي تغيير باورهاي مردم؛ آن عبارت است از نفوذ براي تغيير محاسبات. ما كه مسئول هستيم و نشسته‌ايم اينجا، يك محاسبه‌اي داريم براي كارهاي خودمان، يك محاسبه‌اي ميكنيم؛ اين محاسبه نتيجه‌اش اين ميشود كه اين‌جور موضع بگيريم؛ اگر محاسبه‌ي ما را توانستند تغيير بدهند، موضع‌گيري ما تغيير پيدا خواهد كرد. يكي از كارهاي اساسي آنها اين است: تغيير محاسبه‌ها در مسئولين؛ تغيير باورها در مردم؛ تغيير در مراكز تصميم‌سازي و تصميم‌گيري، مجموعه‌هايي كه تصميم‌سازي ميكنند و تصميم‌گيري ميكنند. اين آن كار خطرناكي است كه تهاجم به مباني انقلاب در آن هست، تهاجم به بنيانهاي حافظ و محافظ هست؛ به سپاه حمله ميكنند، حمله‌ي تبليغاتي؛ به شوراي نگهبان حمله ميكنند؛ به نيروهاي مؤمن و جوانهاي مؤمنِ حزب‌اللّهي حمله ميكنند؛ الان راديوهاي بيگانه و تلويزيون‌هاي بيگانه و تبليغات بيگانه پُر است از اين حرفها؛ من نميدانم شما آقايان محترم چقدر دسترسي داريد، چقدر مي‌بينيد؛ بخصوص با اين ابزارهاي جديد ارتباطاتي كه به وجود آمده، دائم دارند روي اين زمينه‌ها كار ميكنند براي اينكه مخاطبين خودشان را به اين نتيجه برسانند. به روحانيّون انقلابي حمله ميكنند؛ روحاني انقلابي را با عناوين گوناگون، [مثل] آخوند حاكميّتي و امثال آن، ميكوبند. در يك كلمه: تلاش در اين جنگ نرم، زمينه‌سازي براي تهي شدن نظام از عناصر قدرت است؛ ميخواهند كاري كنند كه نظام اسلامي از عناصري كه در درون او است و مايه‌ي اقتدار او است، تهي بشود و خالي بشود. وقتي ضعيف شد، وقتي عناصر قدرت در او نبود، وقتي اقتدار نبود، ديگر از بين بردنش و كشاندنش به اين سَمت و به آن سَمت، كار مشكلي براي ابرقدرت‌ها نخواهد بود؛ ميخواهند او را وادار كنند به تبعيّت.
اينجا جاي همان جهاد كبيري است كه من چند روز قبل از اين مطرح كردم؛(۷) فَلا تُطِعِ الكٰفِرينَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا كَبيرًا؛(۸) در تفاسير گفته‌اند مراد از اين ضمير «بِه‌»، قرآن است، با اينكه حالا كلمه‌ي قرآن در عبارت نيامده است كه ضمير به آن برگردد لكن، هم مرحوم طبرسي در «مجمع‌البيان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ي طباطبائي؛ مرحوم علاّمه‌ي طباطبائي ميگويند سياق كلام نشان ميدهد كه مراد از «بِه‌» يعني «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همين را در سخنراني گفتم؛ بعد كه آمدم، به ذهنم رسيد كه يك وجه اوضحي در اينجا وجود دارد كه «فَلا تُطِعِ الكٰفِرينَ وَ جٰهِدهُم بِه‌»، يعني «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة يعني آن مصدري كه فعل از آن انشقاق پيدا [ميكند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الكٰفِرينَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، يعني به اين عدم‌الاطاعة، جِهادًا كَبيرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد كبير؛ اين معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نكردم ببينم در بين مفسّرين كساني اين احتمال را داده‌اند يا نه، لكن به‌هرحال اين احتمال، احتمال مهمّي است. جهاد كبير يعني اين؛ جهاد براي عدم تبعيّت، براي عدم دنباله‌روي از دشمن. پس مسير و جهت‌گيري اين مجلس اين است؛ مسير انقلابي، مسير انقلابيگري، تعقيب راه انقلاب، تحكيم اسلام، تحكيم دين خدا.
ما اگرچنانچه دنبال اقامه‌ي حكم الهي و دين الهي نباشيم، چرا اينجا هستيم؟ چرا بنده اينجا باشم؟ خب همانهايي كه بودند -يا آنها يا امثال آنها- بيايند اداره كنند حكومت را. ما هستيم براي اينكه ميخواهيم دين خدا را تحكيم كنيم؛ حاكميّت دين خدا بايد تحقّق پيدا كند؛ ما دنبال اين هستيم؛ اين است كه اگرچنانچه كسي در راهش كشته شد، شهيد در راه خدا است؛ اين است كه مردم ما جوانهايشان را اين‌جور سخاوتمندانه دادند و هنوز هم دارند ميدهند؛ وَالّا اگر اين نبود، خب رونق اقتصادي را ديگران و ديگران [انجام ميدهند]؛ چرا بنده‌ي آخوند يا روحاني بيايم مشغول اين كارها بشوم؟ ميروم دنبال درس و بحث خودم؛ خب ديگران اين كارها را ميتوانند بكنند و انجام ميدهند؛ در دنيا هم دارند انجام ميدهند. اگر بحث دين خدا و تحكيم دين خدا و حاكميّت الهي نباشد، بودن من و شما در اينجا اصلاً ضرورتي ندارد. پس اين است: تحكيم اسلام.
[و همچنين‌] نوآوري؛ آنچه من تأكيد ميكنم، نوآوري است؛ منتها نوآوري منضبط، نوآوري آدمهاي باسواد، نه آدمهاي بي‌سواد يا نيمه‌سواد؛ نوآوري در مسائل دين. دين قابل اتّساع(۹) است، چون براي همه‌ي زمانها است، چون براي همه‌ي شرايط است. بنابراين دين خدا، به‌وسيله‌ي مجتهدِ داراي خبره‌ي استنباط و اجتهاد، در يك مواردي ميتواند اتّساع پيدا كند؛ همچنان‌كه امام بزرگوار نمونه‌هايش را نشان دادند و بعضي عمل شد و بعضي لااقل در زمان خود ايشان گفته شد.
[و] التيام بخشيدن به زخمهايي كه دشمن وارد ميكند؛ يكي از كارها اين است. دشمن دارد زخمهايي را بر پيكر اين انقلاب ميزند و وارد ميكند، ما بايد به اين زخمها التيام ببخشيم؛ يكي مسئله‌ي تفرّق مذهبي و طائفي است -شيعه و سنّي- يكي مسئله‌ي اختلافات جناحي است؛ يكي مسئله‌ي دوقطبي كردن‌هاي مصنوعيِ جامعه است؛ اينها زخمهايي است كه دارند وارد ميكنند؛ بايد اينها را التيام بخشيد.
به‌هرحال، آنچه من رويش زياد تكيه ميكنم، [اين است كه‌] اصل تحوّل و پيشرفت را هميشه بايد مقابل چشم داشته باشيم. ايستايي جايز نيست؛ بايد دائم پيش برويم و پيشرفت بكنيم، منتها در جهت اهداف انقلاب و اهداف دين. اين هم بخش دوّم كه درباره‌ي مسير اين مجلس محترم و به‌معناي واقعي كلمه معظّم، عرض كرديم.
امّا وظايف عمومي‌اي وجود دارد كه حالا من مختصراً عرض ميكنم كه صحبتمان خيلي طولاني نشود. در يك جمله، ما بايد كشور را از اقتدار برخوردار كنيم؛ كشور بايد قوي بشود. راه بقاي انقلاب، راه پيشرفت انقلاب و راه تحقّق هدفهاي انقلاب، به‌معناي وسيع كلمه، عبارت است از اينكه ما كشور را مقتدر كنيم. اگر توانستيم اين وظيفه را انجام بدهيم -يعني دولت توانست، مجلس توانست، قوّه‌ي قضائيّه توانست، نيروهاي مسلّح توانستند، نهادهاي انقلابي توانستند، اين مجلس توانست در اين زمينه‌ها كاري بكند و كمكي بكند- آن‌وقت، ما مطمئن خواهيم شد كه خواهيم توانست انقلاب را به‌معناي واقعي كلمه، حفظ كنيم. اگر كشور قوي شد، از استكبار هم ميشود امتياز گرفت؛ اين را من به شما عرض بكنم. اگر كشور ضعيف بود، استكبار كه هيچ، ابرقدرت‌ها كه هيچ، دولتهاي بي‌عُرضه و ضعيف و حقير هم از آدم طلبكاري ميكنند؛ اگر ضعيف شديم، اين‌جوري خواهد شد، [امّا] اگر قوي شديم، نه.
قدرت هم يك امر نسبي است؛ در هر مرحله‌اي از قدرت، انسان ميتواند يك فعّاليّتي انجام بدهد. حالا مثلاً فرض بفرماييد در همين قضاياي مذاكرات هسته‌اي -كه البتّه من حالا نميخواهم وارد آن مقوله بشوم- دوستان عزيز ما گفتند ما امتياز گرفته‌ايم و دشمناني كه تا امروز قبول نميكردند كه ما صنعت هسته‌اي داشته باشيم، حالا پاي كاغذ امضا كرده‌اند كه ما ميتوانيم صنعت هسته‌اي داشته باشيم. خب اين چه‌جوري به دست آمد؟ اين بعد از آن به دست آمد كه ما اقتدار خودمان را نشان داديم و ما توانستيم كاري را انجام بدهيم كه آنها تصوّر نميكردند بتوانيم انجام بدهيم؛ يعني توليدِ غني‌سازيِ بيست درصد. خود آنها هم ميدانند، اصحاب فنّ اين كار [هم‌] ميدانند كه مشكل كار [غني‌سازي‌] تا ۹۹ درصد، عبارت است از مسير [غني‌سازي‌] تا ۲۰ درصد؛ اگر يك كشوري توانست خودش را تا ۲۰ درصد پيش ببرد، از آنجا تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد كار آساني است، راه زيادي نيست؛ اين را اينها ميدانند. اين مسير را جمهوري اسلامي پيش رفت؛ يعني توانست غني‌سازي ۲۰ درصد را به دست بياورد، توانست نوزده هزار سانتريفيوژ نسل اوّل توليد كند، توانست حدود ده هزار سانتريفيوژ نسل اوّل را به راه بيندازد، توانست سانتريفيوژهاي نسل دوّم و سوّم و چهارم را توليد كند؛ توانست آن دستگاهِ رآكتورِ آبِ سنگينِ اراك را به وجود بياورد؛ توانست كارخانه‌ي توليدِ آبِ سنگين را -كه امروز از ما ميخرند- به وجود بياورد. اين كارها را توانستيم بكنيم كه دشمن آن حدّاقل را قبول كرد كه ما صنعت هسته‌اي داشته باشيم؛ اگر اين كارها را نكرده بوديم [قبول نميكردند]. من يادم هست و دوستان همه يادشان هست كه در آن ده دوازده سال پيش از اين، كه مذاكرات دوره‌ي قبل را داشتيم، بحث ما اين بود كه مثلاً اجازه بدهند پنج سانتريفيوژ كار كند، آنها ميگفتند نميشود؛ ما اوّل ميگفتيم بيست سانتريفيوژ، بعد گفتند نميشود؛ كوتاه آمديم گفتيم پنج سانتريفيوژ، گفتند نميشود؛ گفتيم يكي، گفتند نميشود! وقتي‌كه نميتوانيم، وقتي نداريم، وقتي قدرت نيست، دشمن اين‌جوري وارد ميشود؛ [امّا] وقتي شما نوزده هزار سانتريفيوژ را علي‌رغم دشمن به وجود آورديد، به راه انداختيد، نسل دوّم و سوّم و چهارمش را توليد كرديد، كارهاي جنبيِ فراوانِ ديگري را انجام داديد، خب [دشمن‌] مجبور است قبول بكند؛ اقتدار اين است. اگر اقتدار بود، انسان ميتواند حتّي از استكبار امتياز بگيرد. اين امتيازي نبود كه آمريكايي‌ها به ما دادند، اين امتيازي بود كه ما با قدرتمان گرفتيم، نه اينكه كسي به ما امتياز داد.
در همه‌ي زمينه‌ها همين‌جور است؛ در زمينه‌ي اقتصاد همين‌جور است. اين اقتصاد مقاومتي كه بنده دائماً تكرار ميكنم و تأكيد ميكنم و خب بحمدالله دوستان، ستاد عمليّات و فرماندهي تشكيل داده‌اند و كارهايي دارد انجام ميگيرد كه اميدواريم ان‌شاءالله نتايجش را ببينيم روي زمين، همين است. در اقتصاد، اگر ما قوي شديم و قدرتمند شديم، ديگر تحريم معني ندارد و تحريم يك كار زائدي ميشود؛ اگر ما در داخل توانستيم اقتدار اقتصادي به دست بياوريم، آنها خودشان مي‌آيند به دريوزگي، مي‌آيند دنبال ارتباط اقتصادي؛ نه [فقط] تحريم نميكنند، بلكه اگر ما تحريم كنيم، آنها مي‌آيند ميگويند تحريم نكنيد؛ طبيعت كار اين است. در زمينه‌ي سياست هم همين است، در زمينه‌هاي گوناگون هم همين است.
عناصر اقتدار را بايستي دولت و مجلس و ديگران دنبال باشند و اين مجلس ميتواند اينها را مطالبه كند. شما ميتوانيد از اين بنده‌ي حقير مطالبه كنيد، از آقاي دكتر روحاني عزيزمان مطالبه كنيد، از آقايان مجلس ميتوانيد مطالبه كنيد، از قوّه‌ي قضائيّه ميتوانيد مطالبه كنيد؛ ميتوانيد مطالبه كنيد اين عناصر را. اين جمع باعظمت و اين جمع استثنائي، كه گفتيم يك پديده و يك موهبت الهي است، اين كارها را ميتواند انجام بدهد. روي يك نقطه متمركز بشويد، آن نقطه را دنبال بكنيد، افكار عمومي را همراه كنيد؛ اين ميشود آن چيزي كه حقيقتاً شايسته است.
حالا البتّه اگرچنانچه بخواهيم جسارت كنيم و عرض بكنيم ملاك انقلابي بودن در اين مجموعه‌ها چيست، بنده به نظرم ميرسد ملاك انقلابي بودن، تقوا است، شجاعت است، بصيرت است، صراحت است، نترسيدن از «لَومَةَ لآئِم»(۱۰) است؛ اينها ملاك انقلابي بودن است. اگرچنانچه ما تقوا داشته باشيم، شجاعت لازم را هم داشته باشيم، صراحت لازم را هم -[البتّه‌] در جايي كه صراحت لازم است؛ آنجايي كه تَكنيه(۱۱) لازم است، نه؛ آنجا صراحت مضر است- داشته باشيم، اگر توانستيم اينها را انجام بدهيم [انقلابي هستيم‌]. شناخت درست از دشمن داشته باشيم. دشمن يك جبهه است؛ دشمن يك فرد كه نيست، يك دولت خاص كه نيست، يك جبهه است؛ ما بايد اين جبهه را بشناسيم و ببينيم چه كسي وابسته‌ي به اين جبهه است و از كجا اين جبهه، جوري حركت ميكند كه ميتواند ما را نسبت به خودش مشتبه كند. جبهه‌ي دشمن را بشناسيم، شيوه‌هاي دشمني را هم بشناسيم؛ بدانيم [دشمن‌] چه جوري دشمني ميكند. گاهي هست كه دشمن وارد ميشود، يك كاري را شروع ميكند به قصد يك هدف خباثت‌آميز و ما درست نميدانيم آن هدف چيست؛ ظاهر كار را نگاه ميكنيم مي‌بينيم كار خوبي است و از آن استقبال ميكنيم؛ درحالي‌كه او دارد آن هدف [خودش‌] را دنبال ميكند. داشته‌ايم؛ از اين قبيل در كشور داشته‌ايم و داريم مواردي را كه آنها يك كاري را شروع كردند با يك هدفي، ما هم ظواهر كار را نگاه كرديم گفتيم عجب! خب اينكه كار خوبي است، اينكه اشكالي ندارد؛ درحالي‌كه اگر بصيرت داشته باشيم، اگر اهداف دشمن را بشناسيم، اين‌جوري گول نميخوريم.
در مقابل دشمن هم نبايد دچار انهزام(۱۲) روحي شد؛ اصل قضيّه، يكي هم اين است. انهزام روحي ضرر دارد؛ هر كسي كه در درون خود منهزم شد، در صحنه، قطعاً منهزم خواهد شد. اوّلين شكست هر انساني، شكست در درون خودش است كه احساس كند نميتواند، احساس كند فايده‌اي ندارد، احساس كند طرفْ خيلي قوي‌تر از او است، احساس كند من كه از دستم كاري برنمي‌آيد؛ اين انهزام روحي است. اگر اين انهزام پيدا شد، آن‌وقت در صحنه، قطعاً شكست خواهيم خورد. اين نبايد به وجود بيايد؛ مراقب باشيم كه اين به وجود نيايد.
رحمت خدا بر امام بزرگوارمان، بر شهيدانمان، و صلوات بر محمّد و آل محمّد.
۱) در ابتداي اين ديدار -كه به مناسبت آغاز به كار پنجمين دوره‌ي مجلس خبرگان رهبري برگزار شد- آيت‌الله احمد جنّتي (رئيس مجلس خبرگان رهبري) مطالبي بيان كرد. ۲) انتخابات پنجمين دوره‌ي مجلس خبرگان رهبري در تاريخ ۱۳۹۴/۱۲/۷ برگزار شد. ۳) مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۲۹
۴) بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري (۱۳۸۳/۱۲/۲۷) ۵) سوره‌ي توبه، بخشي از آيه‌ي ۳۳؛ «... تا آن را بر هرچه دين است پيروز گرداند...»
۶) سوره‌ي مدّثّر، آيات ۴۹ و ۵۰؛ «به خرانِ رمنده‌اي مانند: كه از پيش شيري گريزان شده‌اند»
۷) بيانات در مراسم دانش‌آموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين (عليه‌السّلام) (۱۳۹۵/۳/۳) ۸) سوره‌ي فرقان، آيه‌ي ۵۲؛ «پس، از كافران اطاعت مكن، و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادي بزرگ بپرداز.»
۹) گسترش‌
۱۰) سوره‌ي مائده، بخشي از آيه‌ي ۵۴؛ «... سرزنش هيچ ملامتگري ...»
۱۱) كنايه زدن، مبهم گفتن‌
۱۲) شكست خوردن، از هم پاشيده شدن‌


| شناسه مطلب: 61591




رهبر انقلاب



مطالب مرتبط

نظرات کاربران