پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات

پاسخ به شبهات توحید در موسوعه رد شبهات

پژوهشکده حج و زیارت وابسته به حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت مجموعه آثار «موسوعه رد شبهات» را به قلم جمعی از نویسندگان تدوین کرده است.

به گزارش سرويس انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، گروه كلام و معارف پژوهشكده حج و زيارت وابسته به حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، مجموعه آثار «موسوعه رد شبهات» را به قلم جمعي از نويسندگان آماده و مؤسسه فرهنگي هنري مشعر آن را منتشر كرده است.
اين مجموعه با توجه به تغيير هجمه ها و شبهات دشمنان اسلام عليه مذهب اهل بيت عليهم السلام در سال هاي اخير و با هدف انجام اين وظيفه خطير و دفاع از مذهب اهل بيت عليهم السلام، تنظيم و در آن توجهي ويژه به مسأله «پاسخگويي به شبهات» شده است.
موسوعه رد شبهات شامل موضوع هاي توحيد، قرآن، اهل بيت (1)، امام علي (1)، امام علي (2)، مهدويت، شيعه (1) و شيعه (2) مي شود كه سرويس كتاب و نشر خبرگزاري رسا براساس وظيفه خود در بررسي آثار منتشر شده حوزوي و نشر مكتب اهل بيت عليهم السلام، هر يك از اين آثار را به ترتيب معرفي مي كند.
در نخستين جلد موسوعه رد شبهات با عنوان «توحيد»، شبهات استغاثه به غير خدا، افعال بندگان از منظر كلام اماميه، حلول خدا در ائمه، واسطه بين خالق و مخلوق و شدّالرحال به قلم پژوهشگران اين عرصه، بررسي و پاسخ هاي علمي و دقيق به آنها داده شده است.
استغاثه به غير خدا/ حسن علي محمودي
شفاعت‏‌خواهي، توسل و استغاثه، در اصطلاح، معاني نزديكي دارند. شفاعت‏‌خواهي از پيامبر صلي الله عليه و آله، به معناي طلب وساطت و دعاي آن حضرت جهت آمرزش گناهان است. توسل به اولياي خدا، به معناي وسيله قراردادن آنان براي تقرب به درگاه خداوند است و استغاثه از آنان، يعني مدد گرفتن از ارواح طيبه آنها كه از ديدگاه عقل و نقل، جوازش ثابت و روشن است.
از بزرگان اهل سنت مواردي نقل شده است كه آنان براي حل گرفتاري خود، با درخواست كمك از ارواح اولياءالله، به آنان استغاثه مي‌كردند. بنابراين ادعاي وهابيون بر اينكه استغاثه از غير خدا به اجماع علما شركي بزرگ است، بي‌اساس و باطل مي‌باشد.
استمداد از اوليا در حال حيات و ياري خواستن از ارواح آنها در حال ممات، هيچ‌گونه شباهتي با عمل بت‌پرستان ندارد و آيات مورد استناد وهابيون، متناسب با اين بحث نيست.
همچنين اينكه رسول خدا مي‌فرمايد: «به من استغاثه نكنيد، به خدا استغاثه كنيد» سندش ضعيف است و بر فرض صحت سند، پيامبر مي‌فرمايد: «اگر من هم كمك كنم، به واسطه اذن او و استمداد از خداي تعالي است»، نه اينكه استغاثه شرك باشد. بنابراين استغاثه از اولياءالله، چه در حيات باشند و چه در ممات (استمداد از ارواح مقدس)، جايز است.
افعال بندگان از منظر كلام اماميه/ محمدظاهر نصيري
چنانكه از عنوان نوشتار پيداست، موضوع آن بررسي باور كلامي مكتب تشيع، درباره خلق افعال و خالق آن و تعيين نقش انسان در فرايند تكوين آنهاست. ديدگاه رسمي مذهب اماميه درباره خلق افعال و رابطه‌اش با قضا و قدر، نظريه امر بين الأمرين است كه مبتني بر كتاب خدا و سنت اهل بيت عليهم السلام مي‌باشد. اين نظريه مورد وفاق همه متكلمان و انديشه‌وران مذهب قرار گرفته و هيچ كسي از آنان در صحت و اتقان آن ترديد نكرده است. آنچه از تفاوت ديدگاه‌ها ميان متكلمان اماميه ديده مي‌شود، بر خلاف ادعاي وهابيت، ناشي از تقليد و پيروي از معتزله نيست، بلكه به قرائت‌ها و تفسيرهاي متفاوتي مربوط مي‌شود كه همه بر مدار نظريه بين الامرين به وجود آمده‌اند. همچنين سبب پديد آمدن اين قرائت‌هاي متفاوت، «ظرفيت وسيع اين نظريه» و «روش‌هاي كلامي متفاوت» بوده كه البته در حوزه مباحث علمي، امري طبيعي و پسنديده است.
حلول خدا در ائمه/ رحمت الله ضيايي
بنابر آنچه در اين مقاله مطرح شده، نتايج زير به دست آمده است:
1. طبق انديشه اسلامي، خداوند والامرتبه منزه از هرگونه حلول به غير است؛ زيرا اگر خداوند در چيزي حلول كند، حلولش به اعتباري دو صورت دارد: يا همچون حلول عرض در جوهر است كه لازمه‌اش اين است كه خداوند عرض و محتاج به جوهر باشد كه محال است؛ يا تحيّز و مكان‌مندي خداوند را در پي دارد كه باز هم باطل و محال است.
2. متكلمان اسلامي، اعم از شيعه و اهل سنت، حلول خداوند در غير را به تمام معاني متصور براي حلول، محال و باطل مي‌دانند. برخي متون كلامي، افزون بر آنكه حلول خدا را در غير، ناممكن شمرده‌اند، حلول حوادث در خدا را نيز محال دانسته‌اند. خدا محل حوادث نيست؛ زيرا اگر چنين باشد، لازمه‌اش انفعال و تغير خداست و اين با وجوب وجودش ناسازگار است.
3. آنچه نويسنده وهابي به شيعه نسبت داده و ادعا نموده كه به اعتقاد شيعيان، خداوند در ائمه حلول كرده است، جز تهمت و افترا نيست. روايت‌هايي كه وي به آنها تمسك كرده، از نظر سندي ضعيف و از نگاه دلالت، بي‌مورد و خدشه‌پذير است و هيچ ارتباطي به ادعاي نويسنده ندارد.
4. اما احاديثي كه دلالت دارد بر آنكه امام علي عليه السلام مرده‌اي را زنده كرد و نويسنده وهابي آنها را دليلي بر اعتقاد شيعيان به حلول و غلو ذكر كرده است، از نگاه سندي ضعيف است و نمي‌تواند مستند مسئله مهم حلول قرار گيرد. وي حديث‌هايي كه از كتاب بحار الانوار آورده است كه بر فرض صحت سند، دليل مدعاي نويسنده نيست؛ زيرا علامه مجلسي اين حديث‌ها را در باب «استجابة دعواته في إحياء الموتى و شفاء المرضى» آورده و مفادش اين است كه امام علي عليه السلام دعا كرده مرده‌اي زنده شود، نه آنكه حضرت مستقيماً مرده‌اي را زنده كند.
واسطه بين خالق و مخلوق/ رحمت الله ضيايي
آفرينش عالم، بر اساس نظام علّي و معلولي بنا شده است و ارتباط خداوند با بندگانش در دو نظام تكوين و تشريع، مبتني بر واسطه‌هاي فيض است. خداوند براي هدايت انسان‌ها پيامبراني از سنخ خودشان مبعوث مي‌كند و انسان‌ها براي ادامه زندگي علمي و عملي خود به همديگر محتاج‌اند. كودك از ابتداي پيدايش، براي رفع گرسنگي‌اش، به طور فطري به سوي سينه مادر حركت مي‌كند و مادر، براي رفع تشنگي و گرسنگي‌اش، به آب و غذا روي مي‌آورد و صدها مورد ديگر زنجيره‌وار به هم متصل و در ارتباط‌اند. واسطه قرار دادن اوليا و انبيا براي برآورده شدن حاجات، در همين راستاست. خداوند بزرگ و والامرتبه، همان‌گونه كه در گل محمدي، درمان عارضه تنفس را قرار داده، در تربت امام حسين عليه السلام نيز شفاي امراض را به وديعت گذاشته است. البته چنانكه اشاره شد، همه چيز از خداوند است: «لا مُؤثّرَ في الوجود إلا الله» و همه در طول خاليقيت خداوند در حركت‌اند، نه در عرض آن كه سبب شرك شود.
بنابراين، شبهات نويسنده وهابي بي‌اساس است و آنچه در اتهام به شيعه بافته، توهمي بيش نبوده و بيشتر شبهه‌ها به خودش برگشته است. او بايد پاسخ دهد كه چرا وهابيت، خداوند والامرتبه را در مكاني خاص، داراي حركت و با اعضا و جوارح مي‌داند و آيا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، چنين توحيدي را از سوي خدا براي هدايت بشر از شرك و بت‌پرستي آورده است؟
شدّالرحال/ حميدالله رفيعي زابلي
نويسنده در اين مقاله نتيجه گرفته است كه نه حديث «لا تشدّ الرحال»، نه عملكرد مالك بن انس، نه فهم صحابه از حديث، هيچ‌كدام ربطي به سفرهاي زيارتي ندارند، چه رسد به آنكه حرام و بدعت باشند. همچنين روشن شد كه ادعاي اجماع و وحدت نظر ائمه چهارگانه و ظهور كلام علما بر حرمت داشتن سفر براي زيارت و بدعت بودن آن، بي‌اساس است و علما و بزرگان وهابيت در اين امر اتفاق‌نظر دارند و پيروان و علماي ساير مذاهب، اعم از حنبلي، مالكي، شافعي و حنفي و شيعه اماميه، اين نظر را مردود شمرده‌اند و نه‌تنها سفر براي زيارت را حرام ندانسته‌اند، بلكه آن را امري نيكو و مستحب مي‌دانند. ازاين‌رو به دليل عبرت گرفتن، يادآوري مرگ و قيامت، و زهد در دنيا، بر آن ترغيب شده است. لذا اين عمل، سيره مسلمانان بوده است و خلفا و حكام به زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و قبور اوليا و صالحان مي‌رفتند و تا امروز اين سنت حسنه ميان مسلمانان ادامه دارد. در نتيجه هيچ دليلي بر حرمت سفر براي مزار انبيا، اوليا و ساير قبرها نيست.
مؤسسه فرهنگي هنري مشعر، نخستين جلد موسوعه رد شبهات را با موضوع «توحيد» در قطع رقعي و 172 صفحه با شمارگان 1000 نسخه منتشر كرده است.
تمامي آثار و كتابهاي حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت را مي توان آنلاين و رايگان از كتابخانه تخصصي پايگاه حج دريافت كرد.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران