گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه 

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان
گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی حج از حال و هوای مدینه

حرم رسول الله ؛ حلقه وصل جانان

زبان مشترکی ندارند اما گاه باعبارتی مشابه که همواره زمزمه و سرود لب عاشقان و ارادتمندان به آقا رسول الله (ص)‌است ؛‌ به روحی بزرگ سلام می فرستند . ""السلام علیک یا رسول الله""

آنان وقتي كنار ستون هاي بلند و متحدالشكل مسجد النبي مي ايستند لرزه هاي صدايشان با مرواريدهاي بي رنگ روي گونه هاشان پيوند مي خورد تا شكوه جمعيتي همدل را هويدا كند.
زردها ؛ سياه ها و سفيدها هريك مفهوم تازه اي از احساس عشق و نيايش را در جوار آرامگاه بزرگترين پيام آور آسماني نمايان مي كنند.
آنها حرف هاي خصوصي مي زنند زير لب و آرام ‌؛ گويي يك دنيا آتش را از سينه بيرون مي دهند اما نرم و آهسته در زماني نسبتا طولاني سايه سنگين و ملكوتي حرم رسول خدا قلب هاي پاك آنان را مي لرزاند و صداي بغض هاي تركيده را به عادي ترين آهنگ اين سرزمين تبديل مي كنند.
آري اينجا مدينه است ؛ شهر پيامبر ؛ شهري كه وقتي نگاه هاي مهربان زايران خانه خدا به هم دوخته مي شود و براي لحظه اي برق نگاهشان تو را محو تماشاي آنان مي كند ؛‌ با تكان دادن سري و گفتن سلامي كه مي تواند به هر زباني باشد ؛ اخوت و برادري خود با يكديگر را نشان مي دهند.
در مسجد النبي زائر حدود 50 ساله اي از كشور هندوستان پس از آنكه سلام نمازش را مي دهد و سجده شكر بجاي مي آورد با عبارت "‌تقبل الله "‌ باب گفت وگو را با ما مي گشايد.
انگار بخوبي مي داند كه ما ايراني هستيم و از اين بابت احساس خوشحالي مضاعف مي كند و مي گويد كه بعداز سالها انتظار براي اولين بار است كه مدينه آمده است .
چشمان نافذ و پوشش ساده اي دارد . وقتي از او درباره حس و حالش از ديدن مرقد رسول الله و روضه منوره سئوال كرد بي اختيار اشك در چشمان حلقه زد و آرام آرام گريست . گريه اي از سر شوق و اين همه مهرباني و عطوفت پيامبر اكرم . كمي بعد مي گويد خيلي خوشحالم از اينكه به مدينه مشرف شده ام ؛‌ سن و سال كمي ندارم و سالها در حسرت اين روز بوده ام.
از او پرسيدم به عنوان اولين خواسته چه چيزي را از رحمه للعالمين طلب كرده است كه فورا جواب داد امنيت و آرامش و مودت ميان همه مسلمانان .
كمي آن طرف تر در مسجدالنبي گروهي با لباس هاي متحدالشكل خاكستري رنگ ؛ عاشقانه با معبود خويش راز و نياز مي كنند . از پوست سياهشان مي توان حدس زدكه از آفريقا آمده اند. از او پرسيدم از كجا مي آييد ؛ در جواب گفت نيجريا ..
زايران نيجريه اي در گروههاي 10 تا 15 نفره در نزديكي باب جبريل مشغول نماز و زيارت و دعا و مناجات بودند.
يكي از زايران با شور و شعف زايدالوصفي من را خطاب قرار داد و گفت :‌سلام عليكم . ايراني .... تقبل الله
زاير ديگري آن طرف تر در نزديكي قبرستان بقيع كه فقط روزانه در دو نوبت زايران اجازه ورود به آن را دارند ؛ با زبان فارسي سراغ قبرچهارامام مدفون در بقيع را از من گرفت . باب گفتگو را با او باز كردم . مي گفت كه از استان قندوز افغانستان به مدينه آمده است و از اينكه رسول الله او را به اين ميهماني فراخوانده ؛ به خود مي بالد.
نكاتي را درباره اهميت و فضيلت قبرستان بقيع براي او گفتم ... اينكه گفته مي شود 10 هزار نفر از اصحاب و ياران و شخصيت هاي برجسته و بزرگ صدر اسلام در اين وادي رحمت ؛‌ آرميده اند. اين زاير افغانستاني خداحافظي مي كند و سراشيبي قبرستان بقيع را براي ورود به اين مكان مقدس با قدم هاي بلند طي مي كند و كمي آن طرف تر به موج زايراني مي پيوندد كه با ادب و احترام خاصي وارد جنه البقيع مي شوند.
حال و هواي زايران كشوراندونزي نيز تماشايي است . شمار پرتعداد زايران اين كشور بزرگ مسلمان ؛‌نشان از عشق و ارادت آنان با ساحت نبي مكرم اسلام دارد.
از لباس ها و كوله هاي متحدالشكلي كه بر روي آنها نام زاير و نام كشورشان يعني اندونزي نوشته مي تواني ؛ نظم و انسجام آنان در زيارت را مشاهده كني . زنان اندونزيايي نيز با مقنعه هاي سبز رنگ و چادرهاي سفيد ؛‌جلوه خاصي از يكرنگي و باهم بودن را معنا كرده اند.
به يكي از انها مي گويم .... لباس هاي شما چقدر زيباست و دوستش كه كمي انگليسي مي داند برايش ترجمه مي كند و او با تكان دادن سر تاييد مي كند و با لحني خاص مي گويد؛ محمد(ص) محمد (ص)‌.
يك زاير اهل مالزي كه براي بار اول به سفر حج امده است با ما هم صحبت مي شود خود را در صف نماز جماعت به ما نزديك مي كند او زائري صميمي و خون گرم به نظر مي ايد و گويي احساس خوبي از هم صحبتي با برادران ايراني خود دارد.
او مي گويد احساس مي كنم كه در اين سفر پيامبر همه ما را به هم نزديك مي كند . اين كاش مسلمانان زبان هم را مي دانستند تا موجب درك و شناخت بيشتر مسلمانان نسبت بههم مي شد.
سخن آخر اينكه در مسجد النبي چهره هاي سوخته از آفتاب و رنگين پوست هاي بسياري را مي بيني كه عاشقانه و خالصانه مشغول راز و نياز با خالق و نجواي عاشقانه با رسول الله هستند . هرچند هيچيك زبان يكديگر را نمي دانند اما همه يك هدف واحد دارند و آن وصل جانان است .




نظرات کاربران