گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند
گزارش/

شبی که دانشجویان ایرانی خادم افتخاری حرم سقا شدند

این شب‌ها، دانشجویان دختر و پسر ایرانی را در مسیر منتهی به سرداب مطهر حضرت عباس علیه‌السلام مشاهده می‌کنید که زائران کشورمان را برای حضور در مراسم سخنرانی و سینه‌زنی دعوت می‌کنند. آن‌ها این افتخار بزرگ را به دست آورده‌اند که یک ساعت خادم افتخاری حرم حضرت سقا باشند.

به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع‌رساني حج در كربلاي معلي، در حالي كه هر يك از ما آرزو داريم، حتي براي چند دقيقه پرگل‌هاي حرم شريف يكي از ائمه اطهار سلام‌الله عليها را در دست داشته باشيم و به افتخار خادمي زيارتگاه‌هايي مانند حرم نوراني امام رضا عليه‌السلام برسيم، دختران و پسران دانشجو، شب‌ها با هدايت و راهنمايي زائران ايراني به سمت سرداب مطهر حضرت اباالفضل‌العباس عليه‌السلام، شبي باشكوه و بيادماندني براي خود رقم مي‌زنند. ورودي باب امام علي (شماره 9) و پله‌هاي سرداب در اختيار دانشجويان پسر و باب الفرات (ورودي 8) و پله‌هاي منتهي به سرداب مطهر در اختيار دانشجويان دختري است كه براي اولين بار از طرف ستاد عمره و عتبات دانشگاهيان به كربلاي معلي مشرف شده‌اند. اين گروه دانشجويي با اشتياق وصف‌ناپذيري، زائران زن و مرد ايراني را به سرداب راهنمايي مي‌كنند تا مجلسي شايسته و پرمحتوا در زيرزمين حرم مطهر حضرت عباس عليه‌السلام شكل بگيرد. دانشجويان دختر زير نظر بانوان مبلغه‌اي فعاليت مي‌كنند كه به مسائل شرعي خانم‌هاي زائر هم پاسخ مي‌دهند. آن‌ها با حضور در هتل‌هاي محل اقامت دانشجويان، آن‌ها را براي اين مأموريت مهم ولي كوتاه توجيه مي‌كنند؛ مبادا به كسي بي‌احترامي شود يا زائري از دست شما برنجد.
كاش هميشه اينجا بودم در ورودي باب 8 يكي از دختران دانشجو مشغول راهنمايي زائران به سمت سرداب است. كمي خجالتي به نظر مي‌رسد و با صداي آرام با ايراني‌ها صحبت مي‌كند. ـ بفرماييد روضه. اين عبارت، چقدر آشناست! آن را روي پارچه‌نوشته‌هاي روضه‌ها و هيات‌هاي محرم ديده‌ايم كه بر سردر خانه‌هاي عزاداران سيدالشهدا عليه‌السلام نصب شده است. نامش هانيه حجتي است و از استان همدان به كربلا آمده است. مي‌پرسم: چطور شد كه اين پرگل را دادند دست شما و شدي خادم حرم؟ با كمي مكث، طوري كه مي‌خواهد حرف‌هايش را مزمزه كند، مي‌گويد: نه اينكه لياقت من از بقيه بيش‌تر باشد، اما به نظرم خود حضرت عباس عليه‌السلام انتخاب كردند. صدايش مي‌لرزد. بغض و شادماني، توأمان معجوني است كه فقط در چنين لحظاتي مي‌شود طعمش را چشيد. ـ اينكه در سفر اول به چنين افتخاري رسيدم، خيلي برايم حيرت‌انگيز است. روي ابرها هستم انگار! از او مي‌پرسم: دوست نداري اين يك ساعت تمديد شود و مثلاً شب‌هاي بعد همين پرگل را بدهند دست شما؟ سرش را مي‌اندازد پايين و مي‌گويد: شب‌هاي بعد هم بيايم، كم است. دوست دارم هميشه اينجا باشم. چه حاجتي داري؟ اين سئوال ديگر من است كه جوابش را اينطوري مي‌گيرم: سلامتي امام زمان عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف و عاقبت‌بخيري همه جوان‌هاي كشورم، حاجت‌هايي است كه در همين يك ساعت از قمر بني‌هاشم خواسته‌ام. هانيه حاجتي مي‌گويد كه اين يك ساعت خادمي حرم را به مادرش هديه مي‌كند.
آنقدر دويدم كه جوراب‌هايم پاره شد! همشهري هانيه حاجتي، يكي ديگر از خادمان افتخاري حرم شده است. فاطمه‌سادات صائمين، قد و قامت بلندتري دارد و با صداي رساتري زائران را به مجلس روضه دعوت مي‌كند. ماجراي او براي پيوستن به خادمان افتخاري حرم حضرت قمر بني‌هاشم، بسيار شنيدني است. او كه يك سفراولي است، مي‌گويد: اولين بار، به وجود آمدن فرصت خادمي را در برنامه روايتگري «احلي من العسل» در بعثه مقام معظم رهبري در كربلا شنيدم. بعد از آن، خانم معينه كاروان از ما خواست كه براي خدمتگزاري در حرم اسم بدهيم. نماز صبح را كه خواندم، نذر كردم. گفتم نكند پارتي‌بازي كنند و من خادم نشوم! ولي آن‌ها گفتند هر كس زودتر به حرم برسد، همان خادم مي‌شود. اين حرف‌هاي او مرا ياد شعر معروف «بس كه دويدم عقب قافله/ پاي من از ره شده پر آبله» مي‌اندازد؛ ‌روضه حضرت رقيه سلام‌الله عليها و درددل‌هاي آن دختر مظلوم با پدرش سيدالشهدا عليه‌السلام. فاطمه‌سادات مي‌گويد: «از هتل ماشين گرفتم كه زودتر به حرم برسم. غافل از اينكه نمي‌گذارند ماشين‌ها به حرم نزديك شوند. پياده شدم و آنقدر دويدم تا جورابم پاره شد. ناچار شدم بروم دور حرم جوراب بخرم. خيلي دل‌نگران بودم، اما بالاخره رسيدم و جزو اولين‌ها شدم. پرگل را كه دادند دستم، دلم آرام شد.»
از خانم صائمين مي‌پرسم: اين يك ساعت خادمي را به چه كسي تقديم مي‌كني؟ فورا مي‌گويد: «به جدم حضرت سجاد، امام زين‌العابدين عليه‌السلام.»
دخترها فعال‌تر از پسرها دختران دانشجو، انرژي بيش‌تري براي راهنمايي زائران كربلا مي‌گذارند. تعداد خانم‌هاي كاروان‌ها هم البته زياد است و نياز بيش‌تري به راهنمايي دارند. دخترهاي دانشجو با چنان شور و شوق و حرارتي كارشان را انجام مي‌دهند كه گويي سال‌ها قرار است خادم حرم باشند. مراسم كه شروع مي‌شود، كار آن‌ها تمام شده است. فردا شب، ديگر قسمت آن‌ها نيست كه خادم باشند. چند نفر ديگر مي‌آيند و جايشان را مي‌گيرند تا نگاه حسرت‌بار خادمان ديشب، دنبالشان باشد. انتهاي خبر/




نظرات کاربران