با پادشاهان پیاده، از راه دور
تجربه سفر اربعین، تجربه منحصر به فردی است که نمیتوان لذت آن را در هیچ سفر دیگری به دست آورد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، تجربه سفر اربعين، تجربه منحصر به فردي است كه نميتوان لذت آن را در هيچ سفر ديگري به دست آورد. سفري كه شايد بسياري از آنها كه هنوز موفق به تجربه آن نشدهاند بارها و بارها درباره آن از اطرافيان و آنهايي كه هر ساله به اين سفر ميروند، شنيدهاند و به نوعي شايد با تجربيات آن آشنا شده باشند اما شايد هيچ چيز به اندازه مطالعه كتابهايي كه مربوط به اين سفر ويژه و گردهمايي بزرگ است، نتواند تصويري شفاف از همراهي با كاروان عاشقان سيدالشهدا(ع) را براي ارادتمندان جامانده از اين سفر معنوي ترسيم كند.
فرارسيدن ايام اربعين حسيني بهانهاي شد تا نگاهي به برخي از مهمترين كتابهاي منتشرشده درباره پيادهروي اربعين داشته باشيم. كتابهايي كه خواندن آنها شايد نتواند حس عميق حسرت ما جاماندگان از اين سفر را برطرف كند ولي همين تجربه سفر از راه دور و قدم زدن با پاي خيال در طريقالحسين نيز تسكيني براي دلهايي است كه اين روزها با شنيدن خبر حلاليت طلبيدن دوستان و اطرافياني كه عازم سفر كربلا شدهاند، بيشتر از هميشه دلتنگ ديدار حرم يارند.
مستندنگاري با «پادشاهان پياده»
«هر مسافر قصهاي داشت و گاه رازي يا ارادتي. شروع قصه مسافرها با هم متفاوت بود. گاه از ايران بود يا عراق. از شهرهاي كوچك و بزرگ. از شرق و غرب عالم. اما پايان همه قصهها به يك جا ختم ميشد. به سرزميني بر كرانه فرات و يادگاري كه از دل بهشت بر اين سرزمين باقي مانده. به كربلا. به تربت سيدالشهدا. و هر قصه روايتي بود از نيرويي كه مسافر را بر ميخيزاند و ميكشاندش تا كربلا.» آنچه خوانديد بخشي از مقدمه كتاب «پادشاهان پياده» بود. اثري از انتشارات «عهد مانا» كه بهزاد دانشگر و محمدعلي جعفري مولفان آن هستند. نويسندگان اين كتاب همراه با مترجمان عربي و انگليسي، در سفر زيارت اربعين عازم نجف و كربلا شدهاند.
آنان در اين سفر سراغ نسبت افراد و زائران امام حسين(ع) رفتهاند و حرفها و خاطراتشان از اين زيارت پرشكوه و نحوه پيوند خوردنشان با اباعبدالله(ع) را پرسوجو كردهاند. نكتهاي كه باعث شد به نوعي همه اقشار و مليتها را بتوان در اين كتاب ديد و درباره آنها خواند؛ از ايراني و عراقي گرفته تا اروپايي، پليس، نويسنده، روزنامهنگار، عكاس، مجري، پزشك و... هر كدام بخشي از خاطرات اين كتاب را به خود اختصاص دادهاند. اين كتاب داستان دلدادگي اين آدمهاست به اباعبدالله(ع).
جالب آنكه نويسندگان كتاب سعي كردند تا با پايبندي به اصل روايتها كمترين ميزان دخل و تصرف را در هركدام از اين روايتها داشته باشند تا زبان هر راوي حفظ شود و با روايت با لحن همان راوي روايت شود. يعني شما يك بار خاطرهاي را با زبان مردم جنوب شهر تهران و بار ديگر با زبان مردم اصفهان، شيراز و يزد يا حتي با لحن عرب لبناني و فارسي دستوپا شكسته تايلندي مقيم ايران بخوانيد و اين دقيقا همان نكتهاي است كه كتاب را كه مبتني بر مستندنگاري بوده، خواندنيتر ميكند.
روايتي از يك سفر دانشجويي در «سفر عشق»
اگر در حال حاضر دانشجو هستيد، حتما متوجه اين موضوع شدهايد كه بخش عظيمي از زائران اربعين در هر سال دانشجويان هستند. جوانهايي كه با شور و انرژي جواني در صف اول زائران اربعيني سيدالشهدا(ع) قرار ميگيرند و بدون شك هر بار روايتهاي دستهاولي از اين سفر را با خود به سوغات ميآورند. كتاب «سفر عشق» روايتي از يك سفر آفاقي، انفسي و دانشجويي به كربلاست. روايتي ۲۵۷ صفحهاي كه رضا احساني راوي آن دليل انتخاب اين نام را براي آن اينگونه توضيح ميدهد: «سفْر (بر وزن صفر) واژهاي عبري است به معني «كتاب» كه همانند سَفَر (بر وزن قَمر) نوشته ميشود اما جمع شكسته يا مكسر هر دو «اسفار» است. اين واژه براي ناميدن ۵ كتاب تورات (سفر آفرينش، سفر خروج، سفر لاويان، سفر اعداد و سفر تثنيه) يا همه عهد قديم به كار ميرود. انسان به ۴ چيز مفطور است؛ اول: حس؛ كه به واسطه آن انسان مُلكي باشد. دوم: خيال؛ كه به واسطه آن انسان ملكوتي باشد. سوم: عقل؛ كه به واسطه آن انسان جبروتي باشد. چهارم: عشق؛ كه به واسطه آن انسان لاهوتي و فاني در حق شود».
«روايت برادهها» از اربعين!
«روايت برادهها» يكي ديگر از آثاري است كه خواندن آن ميتواند شما را با دريايي از تجارب متفاوت از پيادهروي اربعين آشنا كند. دريايي با انبوهي از تجارب واقعي كه ماحصل تجربهنگاري زائران ايراني از حضور در اين سفر است. در هر كدام از جلدهاي اين مجموعه سهجلدي شما با جنبهاي تازه از سفر اربعين مواجه ميشويد. در «او يافت مرا» علاوه بر تجربه خواندن خاطراتي از سفر زائران ايراني به اربعين، كمي هم با اتفاقات جالب و گاهي طنز پيش آمده در اين سفر آشنا ميشويد. خاطراتي شيرين از تجربه مواجهه با ميزباناني از كشوري ديگر كه با وجود اشتراكات مذهبي در بسياري از آداب و رسوم و موضوعات فرهنگي با آنها تفاوت داريم. روايت «اين است، آن نيست» كه ديگر اثر اين مجموعه سهجلدي است؛ روايتهاي داستاني از دنياي اربعين و اتفاقات پيش آمده براي زائران در اين سفر است كه آن نيز به نوبه خود دربرگيرنده داستانهايي جالب درباره اين گردهمايي عظيم است.
در «سيّد مَن حسيني» كه آخرين اثر اين مجموعه محسوب ميشود، شاهد روايتهايي از كنار گذاشتن «منيتها و تكبرها» در اين سفر هستيم. سفري كه نقطه آغاز آن پا گذاشتن بر غرور و تكبر دروني و نقطه پايان آن رسيدن به وصال يار است. شايد به همين خاطر باشد كه در بخشي از اين كتاب آمده است: «من»؛ جايش پشت دندههاست. ميان سينه. جايي امن. دور از دسترس طُفيليهاي خلقت. من اگر دمدست باشد اينور آنور ميخورد. لك برميدارد. چرك ميشود. مخصوصاً اگر كارت يدي باشد! حكمت اينكه كربلاييها و حسينيها و هياتيها بر سينه ميكوبند همين است. دارند «من» را ميكوبند. «من» كوبيده شد، ميشود حسيني... خادمالحسين كه ميگويد منظورش اين است».
رسيدن به «عمود ۱۴۰۰» با آقاي نويسنده
نويسندهها جزو آن دسته از مردم هستند كه نسبت به حوادث و اتفاقات پيرامونشان حساسيت بيشتري دارند. حالا فرض كنيد يك نويسنده با آن ميزان بالاي حساسيتش نسبت به اتفاقات پيرامون راهي سفري شود كه لحظه به لحظه آن يك دنيا معنا و مفهوم را در خود جاي داده است. بدون شك نميتوان انتظار داشت كه از كنار اين درياي عميق مفاهيم بدون تفاوت عبور كند. اتفاقي كه دقيقا در ارتباط با علياكبر والايي رخ داده است. او كه اربعين ۲ سال پيش راهي سفر اربعين شده است، خاطرات خود را از اين سفر در قالب كتابي خواندني با نام «عمود ۱۴۰۰» منتشر كرده است.
در بخشي از اين كتاب ۱۳۶ صفحهاي كه انتشارات احيا آن را روانه بازار كتاب كرده، آمده است: «تا نيمههاي شب، فرصت دارم به بينالحرمين بروم اما در آغاز شب و در دل تاريكي، گذر در بافت سنتي محلههاي شهر كربلا، برايم تازگيهايي دارد كه حس نوستالژيك ديرآشنايي را در ذهنم زنده ميكند. پس از صرف غذاي نذري، تا ساعتي در كوچهپسكوچههاي محله قدم ميزنم و به اهالياش مينگرم كه فكر و خيال را ميبرد به هزاره تاريخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. اين خانههاي كاهگلي با درهاي چوبين و كوبههاي فلزياش براي دقالباب، كورسوي نور درون خانههايش، با حزني كه هواي محله را آغشته است، انگار علي را كم دارد».
«درنگي در نجف» و شرح سفر به كربلا
البته علياكبر والايي تنها نويسندهاي نيست كه درباره حماسه اربعين دست به قلم شده است و خاطراتش را از تجربه حضور در پيادهروي اربعين به شكل مكتوب درآورده است. جواد كلاته عربي نيز يكي ديگر از نويسندگاني است كه در اين زمينه دستي بر آتش دارد و با نگارش كتاب «درنگي در نجف» بخشي از آنچه در سفر اربعيني خود به عنوان يك خادم و زائر اربعين حسيني داشته به رشته تحرير درآورده است. كتابي كه به گفته نويسنده، سعي شده در آن روايتي روان و تصويري شفاف از لحظهلحظه حضورش در اين سفر معنوي بهعنوان يك «زائر» و «خادم» و فارغ از اصول سفرنامهنويسي ارائه كند. نگارنده در تدوين كتاب از ۲۰ قطعه عكس استفاده كرده و در تشريح برخي ديگر از ويژگيهاي اين كتاب آورده است: به «مشاهده» بهعنوان اصيلترين و اصليترين عنصر در ثبت و بازنويسي خاطراتم باور داشتم و آن را با وجود نواقص احتمالياش، اساس كارم قرار دادم.
در راه اربعين همراه با طوبي
اما شايد در ميان كتابهاي مختلفي كه تا به اينجا معرفي كرديم جاي خالي يك رمان نيز احساس شود، چرا كه معمولا بخش زيادي از كتابخوانها ترجيح ميدهند فرصت كتابخواني خود را به خواندن كتابهاي قصه و رمان اختصاص دهند. ما براي اين دسته از دوستداران كتاب نيز پيشنهادي داريم. رمان «اربعين طوبي» نوشته سيدمحسن اماميان كه انتشارات كتاب جمكران آن را منتشر كرده، پيشنهادي براي اين گروه است. داستان اين رمان درباره طوبي، دختر نوجواني است كه در كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پدرش را از دست ميدهد و در روزگار يتيمي به ازدواج تاجري عراقي درميآيد و در بصره همسايه هوويي زباننفهم ميشود.
اوضاع زندگي بر وفق مراد نيست اما طوبي تصميم ميگيرد به جاي فرار بماند و فرزنداني تربيت كند كه افتخار همسرش عبدالله باشند اما زماني كه ارتش بعثي صدام به ايران حمله ميكند، طوبي پسرانش را از پيوستن به ارتش عراق و جنگيدن با امام خميني(ره) منع ميكند. شخصيت طوبي داستان زندگي خود را در مسير پيادهروي اربعين از بصره تا كربلا براي نوههايش تعريف ميكند. «اربعين طوبي» مشتمل بر ۴۰ گام است كه در واقع هر گام آن دربرگيرنده بخشي از داستان زندگي شخصيت طوبي است كه به نوعي در آن بخشهايي از تاريخ معاصر ۲ سرزمين ايران و عراق نيز مرور ميشود. داستاني كه برگرفته از واقعيت است.
منبع: روزنامه وطن امروز