وحدت اربعین در کثرت زائرین
زیارت اربعین، امت واحده ای است که حول حب به حسین (ع) شکل می گیرد. تکثر حول محور واحد حسین (ع) پذیرفته است و این معنای وحدت در کثرت و معنای رواداری در عین اعتقاد به حقیقتی واحد است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، چگونه ميتوان به همزيستي مسالمتآميز و رواداري و مدارا رسيد اما از حق كوتاه نيامد؟ اين پرسش در جوامعي كه به ارزشهاي مطلق باور دارند بيشتر طنين ميافكند. پيتركريفت در يكي از مقالات خود در نقد نسبي گرايي چنين تعريف ميكند: براي نسبيگراي اخلاقي، اخلاق تغيير مي كند، ذهني و فردي است. درنتيجه افكار ما است كه چيزي را خوب يا بد ميكند. اما در مقابل، مطلق گراي اخلاقي بـر ايـن باور است كـه اصول اخلاقي تغييرناپذير، عيني و جهاني وجود دارند. مطلق گراي اخلاقي، بر خلاف نسبيگرا، بــا اين ايده كه تبعيت از ارزش هاي فرهنگي همواره كار صحيحي اسـت مخالف اسـت. مطلق گراي اخلاقي اسـتاندارد فرافرهنگي دارد كــه مي تواند بــه واسـطه آن تمـام ارزش هـاي موجـود در يـك فرهنگ را نقد كند. در حاليكه در برابر آن نسبيگراي اخلاقي به ارزشهاي مرسوم در هر فرهنگ پايبند است.
مطلقگراي اخلاقي وجود اختلافات فرهنگي را در جوامع مختلف رد نميكند بلكه از ما ميخواهد عميقتر مشاهده كنيم. چرا كه در فرهنگهاي مختلف، در پـس اختلاف نظرهاي موجـود در مـورد ارزش هـاي كوچك تـر، گويي توافـق بر اصول ابتدايي اخلاق وجود دارد. در يك نگاه ابتدايي به نظر ميرسد كه نسبيگرايي امكان سازگاري بيشتري را فراهم ميكند چرا كه در اين نگاه ارزشگذاري و داوري ميانفرهنگي وجود ندارد و هر فرهنگي محترم شمرده ميشود. در حالي كه در نگاهي ژرفتر در مييابيم براي كساني كه تمام عمر در فرهنگ خود زيستهاند شايد چنين باوري مشكلي ايجاد نكند اما به محض تغيير زيست جهان و مواجهه با ديگري، پرسشهايي از قبيل اينكه فعل اخلاقي در اين لحظه بر اساس چه فرهنگي بايد انجام شود، فرهنگ خود يا فرهنگ ديگري پيش مي آيد.
اين مسئله در حالي كه فرد از جامعه خود مسافرت كرده و مدتي را در فرهنگي ديگر به سر ميبرد، شديدتر ميشود. آيا او بايد بر اساس ارزشهاي فرهنگ جامعه خود عمل كند يا به طور كلي در فرهنگ جديد ذوب شود؟ اگر پاسخ دومي است چگونه چنين امري ممكن است و اگر پاسخ اولي است چگونه بايد تعارضات احتمالي پيش آمده در فرهنگ جديد را حل و فصل كند؟ در واقع سوال اصلي اين است كه نسبيگرايي منجر به درك بهتري از «ديگري» و در نتيجه همزيستي مسالمتآميزتري با او شده است؟ يا اتفاقا اين مطلقگرايي است كه امكان زيست مسالمتآميزتري را فراهم ميكند؟
زيارت اربعين، كه به يك سنت فرهنگي در جوامع اسلامي تبديل شده است، محملي است كه افراد از طيفهاي مختلف اعتقادي در آن شركت ميجويند. موكبها حاوي عكسهاي مراجع با نگاههاي مختلف، متقاوت و حتي متضاد هستند. مثلا بر روي يك موكب عكس آيت الله خامنهاي و سيدحسن نصرالله و بر روي موكبي ديگر عكس آيتالله سيستاني نصب شده است. در كنار ايشان موكبهايي ديده ميشود كه عكس آقايان مقتدي صدر و حكيم و سيد صادق شيرازي نيز بر آنان نقش بسته هست. حتي در مواردي نادر كليه اين عكسها كنار هم نصب شدهاند. مخاطب آگاه از اختلاف آقايان نام برده شده در امور فقهي و سياسي و اعتقادي باخبر است. اما همه اين افراد حول وحدتي به نام «حسين» عليه السلام و شور و شعور حسيني جمع ميشوند و براي يك مرام و يك هدف و يك فرد اقامه عزا ميكنند.
در واقع اين افراد با نام اباعبدالله از خرده فرهنگها و اختلافات جزئي و نسبي ميان خودشان را ذيل آن امر كلي كه نام و مرام سيدالشهدا است به گفتگو ميگذارند. ممكن است گفته شود«سيدالشهدا»يي كه اين افراد برايش اقامه عزا ميكنند هرچند به لحاظ تاريخي يك فرد است، اما به لحاظ قرائت از وي، شئون متفاوتي دارد. بايد گفته شود در اينجا صرفا پرسپكتيو و زاويه ديد افراد است كه متفاوت است و اصل حقيقت بيروني يكسان است و اصل همان حقيقت بيروني است كه افراد بر اساس قدرت درك و فهم خود با آن مواجه شدهاند. در اينجا تعارضهاي پيش آمده فرهنگي حول ارزش بزرگتر پذيرفته ميشود. و اين ارزشها و خردهفرهنگها با يكديگر به گفتگو مينشينند. حتي ممكن است اين تعارضها يكديگر را نفي كنند اما چون نفي جزئي است وحدت كلي را از بين نميبرد.
زيارت اربعين، امت واحده اي است كه حول حب به حسين(ع) شكل مي گيرد. تكثر حول محور واحد حسين(ع) پذيرفته است. افرادي در اين مسير كنار هم راه مي روند و از خدمت به يكديگر افتخار مي كنند كه شايد چندي پيش روبروي هم جنگيده اند و اين معناي وحدت در كثرت و معناي رواداري در عين اعتقاد به حقيقتي واحد است. اربعين درس اين است كه چطور ميتوان اختلافات بنيادين را كنار نگذاشت، حفظ كرد اما حول محوري عظيم و واحد به وحدت رسيد. هويت فردي را حفظ كرد اما حفظ اين هويت فردي را در دشمني با ديگري نديد. به تعبير لويناسي افراد و ملتها و فرقههاي مذهبي براي يكديگر از "ديگري" در آمده اند و تبديل به "من" شده اند.
زيارت اربعين به مثابه امت واحده بايد براي امت، هم افزايي داشته باشد. به طور مثال در اين زيارت، عراقيها ميتوانند سرمشق سخاوت و كرم و مهماننوازي و خدمت به زائران حسين عليه السلام باشند. خدمتي بي شائبه و كريمانه. خدمتي بدون توقع متقابل، بدون انتظار، بدون نگاه به جايگاه اجتماعي مخاطب، بدون نگاه به جنسيت و طبقه و نژاد و مليت و فرقه سياسي و... . خدمتي تنها به زائر حسين عليه السلام از سر عشق و ارادت. فرد عراقي نگاه نميكند كه مقابل او يك خارجي است پس بيشتر او را تحويل بگيرد يا هم نژاد خودش است پس امكانات بيشتري فراهم كند. او همه را يك مهره از تسبيحي ميداند كه حول حب به حسين شكل گرفته است.
همافزايي ديگر، تقويت فهم از جهاد است. در اين حركت و كارزار، مجاهدت در راه حق به انحاء مختلف انجام ميشود. حتي اگر آن جهاد، خستگي بدني باشد، جارو زدن جلوي موكبي، يا گرفتن دست پيرمردي يا دادن غذايي ناچيز در حد خرما يا دستمال يا حتي ماساژ پاي زائري. عراقيها به ما ميآموزند كه هر چه داريد و نداريد بياوريد و در طبق اخلاص بنهيد و خدمت كنيد. چه كم چه زياد.
تمرين مدارا و رواداري حول محوري واحد مردم عراق را نسبت به اختلافات سياسي در عين حساسيت نسبت به سرنوشت عراق، بي توجه تر از ايرانيها كرده است. اما اين بي توجهي از سر ناآگاهي نيست. وقتي در زيست جهان عراقي قرار ميگيري متوجه ميشوي كه مردم عراق تحليلهاي درستي دارند اما در شرايط جنگ و بي خانماني و... وحدت را حرف اول ميدانند. وحدتي كه به يمن زيارت اربعين بيشتر و بهتر به چشم ميآيد و در مقابل فرقهگرايي و مليگرايي راديكال ميايستد، ضمن آن كه مليت و فرقه و هويت را از بين نميبرد.
نكتهاي كه در اين اجتماع عظيم ممكن است وصلهاي ناجور باشد بحث نظم و انضباط است. شهيد مطهري در كتاب امر به معروف و نهي از منكر مي گويد: در قرون دو و سه هجري كه اوج شكوفايي تمدن اسلامي بود يكي از وظايف محتسب ها به عنوان امر به معروف و نهي از منكر، تذكر جهت رعايت بهداشت بود. مثلا تذكر به مغازه دار براي گذاشتن درپوش ماست يا پوشيدن لباس تميز و... . اشكالي ندارد اگر با رعايت مقدمات امر به معروف و با منش و روش برادرانه و غير مستقيم، رعايت بهداشت را بالا ببريم. البته ذكر اين نكته مهم است كه مشكل اصلي بهداشت در عراق، نبود زيرساختهاي مناسب است كه تلاشهايي در سالهاي اخير شده است. اما همان طور كه امنيت به بهترين نحو تامين است، بهداشت به اين درجه از تامين نرسيده است. اين مهم در درجه اول با افزايش زيرساختهاي مناسب و در درجه بعد با جا انداختن فرهنگ نظافت، تقويت ميشود.
در نهايت اينكه زيارت اربعين يك زيارت خانوادگي است. كل اعضاي يك خانواده عراقي در اين زيارت سهيم و دخليلند. برخلاف ايرانيان كه بيشتر مردانه سفر ميكنند، عراقيها خانوادگي سفر ميكنند. زيارت اربعين، همراهي با زينب است و در نتيجه زيارتي اولا زنانه و خانوادگي. گوئي همه كساني كه اين مسير را طي ميكنند زير لب ميگويند: كاش آن زمان بوديم تا اشكي از چشم كودكان اين خاندان مي ستانديم. كاش بوديم تا كنار زينب دنبال طفلان در بيابان مي گشتيم. كاش بوديم و كنار زينب ميگريستيم و غمش را تسلا مي داديم. اين بغض چند صد ساله حالا مجال تركيدن يافته است تا يا ليتنا كنا معكم را در قرن چهاردهم هجري به نمايش بگذارد.
همه افرادي كه از آلمان و سيدني و تانزانيا و نيجريه و آذربايجان و تركيه و لبنان و عربستان و.... آمده بودند رو به سوي مقصدي داشتند كه سال ۶۱ حضرت زينب طي كرده بود. خسته، پاي پياده، حزن آلود، خاك آلود، اما محكم چونان زينب. دل شيعه گويي جز با اين همذات پنداري آرام نميگيرد. سالها خوانده است: يا ليتني كنت معكم و حالا اين زيارت پياده را نمادي از آن همراهي مي داند.
منبع: مهر