رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی 

وظایف مردم در شرایط فتنه
رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی

وظایف مردم در شرایط فتنه

امروز بیشتر از همه چیز برای ما هوشیاری لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است.مبادا دوست را با دشمن اشتباه کنید؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط کنید؛ مبادا رفتاری که با دشمن باید داشت، با دوست انجام بدهید.این، خطاب به همه‌ی جناح‌هاست.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، ديدگاه‌هاي رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره چگونگي برخورد در فتنه ها برگرفته از كتاب« ولايت فقيه در شرايط فتنه»(در رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي)، نشر قدر ولايت تقديم مي شود:
شناخت دوست و دشمن و مخلوط نكردن آنها با هم
«من توصيه ام به همه ي ملت ايرا ن اين است: امروز بيشتر از همه چيز براي ما هوشياري لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است.مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتاري كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد.اين، خطاب به همه ي جناحهاست. نظام اسلامي با اخلالگران در امنيت مردم طبعا برخورد مي كند.اين، وظيفه ي نظام است.نظام اسلامي اجازه نمي دهند كه كساني دستخوش فريب و توطئه ي دشمن بشوند، زندگي مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاي مردم را تهديد كنند.فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند.نظام اين اجازه را نخواهد داد».(1)
وظايف تصريحي:
1-شناخت دوست و دشمن. 2-دوست را با دشمن اشتباه نگرفتن. 3-دوست و دشمن را مخلوط نكردن. 4-رفتاري كه با دشمن بايد داشت نبايد با دوست انجام داد.
وظايف استنباطي :
1-بر خورد با اخلالگران در امنيت عمومي وظيفه ي نظام است نه مردم. 2-مردم در فتنه ها بيشتر شناخت اخلالگران و اطلاع به مسوولين نظام را به عهده دارند. 3-اشتباه در تشخيص دوست و دشمن و رفتار نادرست با دوست زمينه را براي اخلالگران و دشمنان مناسب مي كند. در اصول همدل باشيم و يكديگر را تحمل كنيم
«اين چيزهاست كه بايستي ما بيدار باشيم، هشيار باشيم.ما مردم ايران هم همين جور.ما آنچه كه مي گوئيم، براي ديگران نيست؛ در درجه ي اول براي خودمان است.خود ما هم بايد وحدت را حفظ بكنيم.ببينيد همين آياتي كه الان خواندند:«و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته اخوانا-برادر شديد با هم-و كنتم علي شفا حفرة من النار فانقذكم منها»؛ اسلام شما را از آتش تفرقه نجات داد.فراموش كرديد؟ هي اين به آن ايراد بگيرد، آن به اين ايراد بگيرد؛ فروع را اصل بكنيم، اصول را فراموش كنيم، هي اختلاف بين ما بيفتد.اينكه
قرآن مي گويد:«و اعتصموا بحبل الله جميعا».يعني همه با هم اعتصام به حبل الله بكنيد، خوب، اين «همه»در سطح واحدي نيستند؛ بعضي ايمانشان قويتر است، بعضي ايمانشان ضعيفتر است، بعضي عملشان بهتر است، بعضي عملشان متوسط تر است؛ در عين حال خداي متعال به همه خطاب مي كند.مي گويد اعتصام به حبل الله را جميعا بكنيد، با هم بكنيد.تو بگوئي من جداگانه اعتصام به حبل الله كردم و ديگري نه؛ او-ديگري-باز بگويد من جداگانه اعتصام به حبل الله كردم، اين طرف رانه؛ اينكه نمي شود.همديگر را تحمل كنيد.اصولي هست، محورهائي هست؛ اصل اين است كه در اين اصول همدل باشيم.ممكن است در صد تا از فروع، افراد با همديگر اختلاف داشته باشند، باشد؛ اين منافات ندارد با اجتماع، با جميع شدن، مجتمع شدن؛ اينها بايد ملاك باشد».(2)
وظايف تصريحي:
1-هوشيار وبيدار بودن. 2-حفظ وحدت اصل است. 3-پرهيز از ايراد گيري هاي نابجا. 4-فروع را اصل نكردن. 5-اصول را فراموش نكردن. 6-اعتصام به حبل الله. 7-همديگر را تحمل كردن. 8-همدلي بر اساس اصول.
وظايف استنباطي :
1-هر عملي كه به وحدت عمومي لطمه وارد كند، نادست و غلط است. 2-هر عملي كه ايجاد اختلاف كند، همسويي با دشمن و آب به آسياب دشمن ريختن است. بي انصافي و بي عدالتي را كنار بگذاريد، برادر و همكار باشيد
«بعضي ها هي مي خواهند اختلافها و شكافها را بيشتر كنند؛ نه، نبايد اختلاف به وجود بيايد؛ همه با هم بردارند، همه با هم همكاري بايد بكنند؛ همه بايد براي ساختن كشور به يكديگر كمك بكنند.به كسي نبايد بيهوده تهمت زد؛كسي را نبايد به خاطر يك امر،از همه ي آن چيزهائي كه صلاحيت محسوب مي شود، انسان را او نفي بكند.با انصاف بايد بود؛ با انصاف بايد عمل كرد؛ با انصاف بايد حرف زد.خداي متعال در مورد دشمنان مي گويند:«وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى »؛(3)اگر با كسي دشمنيد، اين دشمني موجب نشود كه نسبت به او بي انصافي كنيد، بي عدالتي كنيد؛ حتي نسبت به دشمن؛ حالا آن كه دشمن هم نيست.بي عدالتي ها را همه كنار بگذارند؛ بي انصافي ها را همه
كنار بگذارند؛ همه در زير پرچم نظام اسلامي و جمهوري اسلامي جمع بشود.(4)
وظايف تصريحي:
1-اختلافها و شكافها را نبايد بيشتر كرد. 2-به كسي نبايد بيهوده تهمت زد. 3-بايستي با انصاف عمل كرد و با انصاف حرف زد. 4-نبايد بي انصافي و بي عدالتي كرد حتي نسبت به دشمن. 5-همه در زير پرچم نظام و جمهوري اسلامي جمع شويد.
وظايف استنباطي :
1-اختلافات و تشديد اختلافها در اثر بي انصافي و بي عدالتي و تهمت زدن بوجود مي آيد. 2-انصاف، عدالت و پرهيز از تهمت زدن، نقشه بعضي ها و دشمني در ايجاد اختلاف و تشديد آن را خنثي مي كند.
پايبندي به اصول
«اصولي وجود دارد، به آن اصول همه پابندي خودشان را اعلام بكنند.در كنار هم باشند، اختلاف سليقه هم باشد.چه اشكال دارد؟
هميشه اختلاف سليقه بوده.در دورانهاي مختلف هر جائي كه اين اختلاف سليقه ها و اختلاف برداشتها با هواي نفس انسان مخلوط شد، كار خراب مي شود.هواي نفس را بايد خيلي ملاحظه كرد.به خودمان در فريب خوردن از هواي نفس سوء ظن داشته باشيم.نگاه كنيم ببينيم كجا نفس است و هوي هاي نفساني ماست؛ كجا نه».(5)
وظايف تصريحي:
1-پايبندي به اصول و تحمل اختلاف سليقه ها. 2-سوء ظن به هواي نفس خود و فريب نخوردن از آن . 3-نبايد اختلاف سليقه ها با هواي نفس مخلوط شود.
وظايف استنباطي :
1-هواي نفس است كه اختلاف سليقه ها و برداشتها را تبديل به اختلاف در اصول مي كند.بايد از آن پرهيز كرد. 2-دشمن تلاش مي كند تا اختلافات در برداشتها را به اختلاف در اصول تبديل كند.بايد مراقب آن بود.
در بهترين شرايط هم، دشمن در كمين است
«تجربه هائي هم اين انتخابات داشت.يك تجربه براي ملت ما و مسوولان ما بود من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدي بگيريم؛ هم مسوولان جدي بگيرند، هم آحاد مردم جدي بگيرند.و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوي دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامي هست؛ حتي در بهترين شرائط.هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم.غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومي ملت ايران ضربه اي وارد شود، چيز خطرناكي است.هشيار باشيد.اين همان توصيه ي اميرمومنان(سلام الله عليه)است كه فرمود:«و من نام لم ينم عنه».در عرصه ي زندگي سياسي دچار خواب آلودگي نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد.اگر تو خوابت برد، بايد بداني كه دشمن ممكن است بيدار باشد.اين تحليل نيست كه ما مي گوئيم، اطلاع است.دشمنان نظام جمهوري اسلامي، سعي كردند، تلاش كردند، شايد بتوانند در فضاي آزادي اي كه نظام اسلامي به مردم داده است، براي مردم دغدغه و دردسر درست كنند.سعي كردند، پول خرج كردند، رسانه هاي زيادي به را به كار انداختند، عوامل بسياري را بسيج كردند، شايد بتوانند از اين وضعيتي كه براي ملت ايران يك عيد به حساب مي آمد، يك جشن بزرگ ملي به حساب مي آمد، وضعيتي عليه ملت ايران درست كنند؛ تلاش شد.اين تجربه بايستي براي ما-همه ي ما، همه ي آحاد مردم-تجربه ي هشدار دهنده اي باشد.اگر ما در صحنه ي زندگي سياسي و اجتماعي به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براي دشمنان حقيقي ما پيش خواهد آمد.اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمناني در كمين انقلابند،
ضربه خواهيم خورد؛ اين براي ما تجربه شد. ما از اول انقلاب در هيچ انتخاباتي حضور چهل ميليوني، هشتاد و پنج در صدي، نداشتيم.در اين انتخابات، اولين بار چنين فرصت بزرگي پيش آمد؛ اما در همين فرصت بزرگ، در همين شادي بزرگ، دستهائي به كار افتادند براي اينكه ضربه اي به ملت ايران بزنند.بايد بيدار بود.اين بيداري فقط در زبان نيست؛ آحاد ملت، گرايشهاي مختلف سياسي، دلبستگان به كشور، دلبستگان به نظام اسلامي، همه، همه، بايستي به معناي واقعي كلمه بيدار باشند؛ فريب نخورند.(6)
وظايف تصريحي:
1-توجه به اين نكته كه هميشه حتي در بهترين شرائط امكان ضربه زدن از سوي دشمنان انقلاب و ايران اسلامي هست. 2-در عرصه ي زندگي سياسي دچار آلودگي نشدن. 3-به همديگر بدبين نبودن و به چشم دشمن به يكديگر نگاه نكردن. 4-بصيرت داشتن. 5-اگر فراموش كنيم كه دشمناني در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد. 6-بيدار بودن به معناي واقعي كلمه و فريب دشمن را نخوردن.
وظايف استنباطي :
1-انتخابات دهم و حوادث پس از آن، تجربه بزرگي است كه بايستي آن را جدي گرفت و مانع تكرار آن شد. 2-هر وقت حضور ملت، افزايش چشمگيري پيدا مي كند، دشمن در صدد تغيير آن و ضربه زدن بيشتر بر مي آيد. 3-اختلافات زمينه را براي سوء استفاده دشمن و بسيج عوامل فرصت طلب، فراهم مي نمايد. مسوولين را موعظه، نصيحت و پيغام بدهيد تا منحرف نشوند
«نكته ي ديگري كه فعالان سياسي، مسوولان، صاحبان قدرت، صاحب مسئوليتهاي گوناگون و متفذين بشدت بايستي مراقب آن باشند، مسئله ي انحراف و فساد پذيري شخصي است؛ همه مان بايد مراقبت كنيم.انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند.گاهي لغزشهاي كوچك، انسان را به لغزشهاي بزرگ و بزرگتر و گاهي به پرتاب شدن در اعماق دره هائي منتهي مي كند؛ خيلي بايد مراقب بود.قرآن هشدار داده است.در موارد متعدد، در قرآن اين هشدار وجود دارد.يك جا مي فرمايد:«ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ »(7)؛ عاقبت بعضي از كارها اين است كه انسان به آن خانه ي بدترين مي رسد كه تكذيب آيات الهي است.يك جا مي فرمايد:« فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ »(8)؛ خلف وعده ي با خدا كردند، اين موجب شد نفاق
در دلهايشان به وجود بيايد.يعني انسان گناهي انجام مي دهد، اين گناه انسان را به وادي نفاق مي كشاند؛ كه نفاق، كفر باطني است.همين جا در قرآن، كافرين و منافقين در كنار هم هستند.در يك آيه ي ديگر مي فرمايد:«إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ».(9)ايني كه مي بينيد يك عده اي در مقابل دشمن منهزم مي شوند، طاقت نمي آورند، نمي توانند ايستادگي كنند، به خاطر آن چيزي است كه قبلا از اينها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب كرده اند.لغزشها انسان را فاسد مي كند.اين فساد، به انحراف در عمل و گاهي به انحراف در عقيده منتهي مي شود.اين هم بمرور پيش مي آيد؛ دفعتا پيش نمي آيد كه ما فكر كنيم يك نفري شب مومن مي خوابد، صبح منافق از خواب بيدار مي شود؛ نه،بتدريج وذره ذره پيش مي آيد.اين، علاجش هم مراقبت از خود است.مراقبت از خود هم يعني همين تقوا.بنابراين علاجش تقواست.مراقب خودمان باشيم.نزديكان افراد مراقبت كنند؛زنها از شوهرهايشان، شوهر ها از زنهايشان، دوستان نزديك از همديگر؛ «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر».از يكديگر مراقبت كنيم، براي اينكه دچار نشويم.مردم مسوولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خير خواهي كنند، بنويسند براي آنها، بگويند براي آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند.خطرات لغزش مسوولين هم براي نظام، براي كشور و براي مردم بيشتر است.انسان گاهي در بعضي از
حرفها، در بعضي از اقدامها و تحركات، اين را احساس مي كند؛ نشانه هاي يك چنين انحرافي را انسان مشاهده مي كند.به خدا بايد پناه برد ، از خدا بايد كمك خواست.(10)
وظايف تصريحي:
1-تقوا و مراقبت از خود در برابر انحراف و فساد پذيري شخصي. 2-مراقبت از همديگر در برابر انحراف و فساد پذيري شخصي. 3-موعظه و نصيحت مسوولان و خيرخواهي براي مسوولان. 4-گوشزد كردن لغزش هاي مسوولان. 5-به خدا پناه بردن و از خدا كمك گرفتن. 6-از لغزشهاي كوچك و گناهان پرهيز كردن.
وظايف استنباطي :
1-فساد و انحراف ذره ذره پيش مي آيد با مراقبت و تقوا بايستي از آن پيشگيري و جلوگيري كرد. 2-انحراف در عمل، به انحراف در عقيده منتهي مي گردد و لذا مراقبت بر عمل مانع انحراف در عقيده است. 3-گناه انسان را به وادي نفاق مي كشاند، لذا منافقين انسانهاي گناهكار و فاقد مراقبت و تقوا هستند.عدم مراقبت و تقوا، انسان به نفاق گرفتار مي كند.
سكوت كردن و حرف نزدن، كمك به فتنه است
«اين را هم عرض بكنيم؛ بعضي ها در فضاي فتنه، اين جمله ي «كن في الفتنة كابن البون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»را بد مي فهمند و خيال مي كنند معنايش اين است كه وقتي فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار!اصلا در اين جمله اين نيست كه:«بكش كنار».اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنه گر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه.«لا ظهر فيركب و لاضرع فيحلب».نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود.در جنگ صفين ما از آن طرف عمار را داريم كه جناب عمار ياسر دائم-آثار صفين را نگاه كنيد-مشغول سخنراني است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروههاي مختلف؛ چون آنجا واقعا فتنه بود ديگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه ي عظيمي بود؛ يك عده اي مشتبه بودند.عمار دائم مشغول روشنگري بود؛ اين طرف مي رفت، آن طرف مي رفت، براي گروههاي مختلف سخنراني مي كرد-كه اينها ضبط شده و همه در تاريخ هست-از آن طرف هم آن عده اي كه «نفر من اصحاب عبدالله بن مسعود...»هستند، در روايت دارد كه آمدند خدمت حضرت گفتند:«يا امير المومنين-يعني قبول هم داشتند كه اميرالمومنين است-انا قد شككنا في هذا القتال»؛ ما شك كرديم.ما را به مرزها بفرست كه در اين قتال داخل نباشيم!خوب، اين كنار كشيدن، خودش همان ضرعي است كه يحلب!همان ظهري است كه يركب!گاهي سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است.در فتنه همه بايستي روشنگري كنند؛ همه بايستي بصيرت داشته باشند».(11)
وظايف تصريحي:
1-آلت دست فتنه گران نشدن و مراقبت از اين كه به هيچوجه فتنه گر نتواند از ما استفاده كند. 2-توجه به ابن نكته كه گاهي سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. 3-روشنگري و بصيرت در شرايط فتنه وظيفه همگاني است.
وظايف استنباطي :
1-آنهايي كه سكوت مي كنند يا كناره مي گيرند فكر مي كنند كه به حديث معروف عمل مي كنند.فهم آنان از حديث غلط است. 2-در شرايط فتنه، آگاهان و نخبگان وظيفه بيشتري در روشنگري به عهده دارند. 3-سكوت و كنار كشيدن در شرايط فتنه، كمك به فتنه گران در غبار آلودگي بيشتر جامعه است.
به بصيرت اهميت بدهيد و آن را افزايش دهيد
ببينيد برادران و خواهران عزيز!خداي متعال به پيغمبرش در آن دوران دشوار مكه مي فرمايد:اي پيغمبر!من با بصيرت حكم مي كنم؛ «قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيرة انا و من اتبعني»؛ خود پيغمبر با بصيرت حركت مي كند، تابعان و پيروان و مدافعان فكر پيغمبر هم با بصيرت.اين مال دوران مكه است؛ آن وقتي كه هنوز حكومتي وجود نداشت، جامعه اي وجود نداشت، مديريت دشواري وجود نداشت، بصيرت لازم بود؛ در دوران مدينه، به طريق اولي.ايني كه من در طول چند سال گذشته هميشه بر روي بصيرت تأكيد كرده ام، به خاطر اين است كه يك ملتي كه بصيرت دارد مجموعه ي جوانان يك كشور وقتي بصيرت دارند، آگاهانه حركت مي كنند و قدم بر مي دارند، همه ي تيغهاي دشمن در مقابل آنها كند مي شود.بصيرت اين است.بصيرت وقتي بود، غبار آلودگي فتنه نمي تواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد.اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهي در راه بد قدم مي گذارد.شما در جبهه ي جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشه خواني بلد نباشيد، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه مي كنيد مي بينيد در محاصره ي دشمن قرار گرفته ايد؛ راه را عوضي آمده ايد، دشمن بر شما مسلط مي شود.اين قطب نما همان بصيرت است. در زندگي پيچيده ي اجتماعي امروز،بدون بصيرت نمي شود حركت كرد.جوانها بايد فكر كنند،بينديشند،بصيرت خودشان را افزايش بدهند.معلمان روحاني، متعهدان موجود در جامعه ي ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهي و حوزوي، بايد به مسئله ي بصيرت اهميت بدهند؛ بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت موانع راه، بصيرت در شناخت راه هاي جلوگيري از اين موانع و برداشتن اين موانع؛ اين بصيرتها لازم است.وقتي بصيرت بود، آنوقت شما مي دانيد با كي طرفيد، ابزار لازم را با خودتان بر مي داريد.يك روز شما مي خواهيد تو خيابان قدم بزنيد، خوب، با لباس معمولي، با يك دمپائي هم مي شود رفت و تو خيابان قدم زد؛ اما يك روز مي خواهيد برويد قله ي دماوند را فتح كنيد، او ديگر تجهيزات خودش را مي خواهد.بصيرت يعني اينكه بدانيد چه مي خواهيد، تا بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد».(12)
وظايف تصريحي:
1-توجه به معناي بصيرت كه چه مي خواهيد و چه بايد با خودتان داشته باشيد.بصيرت قطب نماست. 2-بصيرت وقتي بود، غبار آلودگي فتنه نمي تواند انسان را گمراه كند. 3-توجه به اين نكته كه اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهي در راه بد قدم مي گذارد. 4-توجه به اين نكته كه در زندگي پيچيده ي اجتماعي امروز، بدون بصيرت نمي شود حركت كرد. 5-ضرورت و لزوم داشتن. 5/1-بصيرت در هدف. 5/2-بصيرت در وسيله. 5/3-بصيرت در شناختن دشمن. 5/4-بصيرت در شناختن موانع راه. 5/5-بصيرت در شناخت راه هاي جلوگيري و برداشتن اين موانع. 6-روحانيون، دانشگاهي ها، متعهدان جامعه به بصيرت اهميت بدهند. 7-جوانان بصيرت خودشان را افزايش دهند.
وظايف استنباطي :
1-بايد در حوادث و اتفاقات انديشيد و فكر كرد تا از فريب خوردن در امان بود. 2-اهل سواد و فرهنگ از حوزوي و دانشگاهي بايد در افزايش بصيرت جوانان و جامعه، تلاش نمايند. نگذاريد حق و باطل مشتبه شوند
«من فقط يك جمله عرض بكنم؛ مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ همه ي مردم كشورند، بخصوص اين مناطق حساس. جوانان عزيز!هر چه مي توانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد، نگذاريد دشمنان از بي بصيرتي ما استفاده كنند؛ دشمن به شكل دوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت.اميرالمومنين در يك خطبه اي از جمله ي مهمترين مشكلات جامعه همين را مي شمارد:«انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب الله».(13)در همين خطبه، اميرالمومنين مي فرمايد:اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشكار و ظاهر بشود، كسي نمي تواند زبان عليه حق باز كند.اگر باطل هم خودش را به طور آشكار نشان بدهد،مردم به سمت باطل نخواهند رفت.«ولكن يوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان».آن كساني كه مردم را مي خواهند گمراه بكنند، باطل را به صورت خالص نمي آورند؛ باطل و حق را آميخته مي كنند، ممزوج مي كنند، آن وقت نتيجه اين مي شود كه «فهنالك يستولي الشيطان علي اوليائه»؛ حق، براي طرفداران حق هم مشتبه مي شود.اين است كه بصيرت مي شود اولين وظيفه ي ما، نگذاريم حق و باطل مشتبه بشود».(14)
وظايف تصريحي:
1-تلاش در جهت افزايش و عمق بخشيدن به بصيرت خود. 2-تلاش در جهت كسب بصيرت در شناخت دشمن و تشخيص حق و باطل. 3-نبايد گذاشت حق و باطل مشتبه بشود.
وظايف استنباطي :
1-بايد دشمن را در لباس دوست و باطل را در لباس حق شناخت. 2-مهمترين راه نفوذ دشمن و بستر مورد استفاده او، عدم آگاهي و جهل نسب به دشمن و شيوه ها و ابزارهاي دشمني اوست.
وفاداري، اعتماد، حضور و پشتيباني مردم از مسوولين
«مردمي بودن، يعني اين انقلاب از سوي مردم وفادارانه مورد حمايت قرار بگيرد؛نظام اسلامي از سوي مردم مورد تأييد و حمايت و پشتيباني كامل قرار بگيرد.اين هم در طول اين مدت تامين بوده است. اگر حضور مردم نمي بود،اگر فاصله ي بين مردم و نظام ايجاد مي شد،نظام نمي توانست در مقابل دشمنان مقاومتي بكند.اي حضور مستحكم مردم است كه پشتوانه ي ايستادگي مسوولان است.اين دو تا نقطه ي اصلي است؛ دين ومردم.لذا دشمن هم همينها را آماج حملات خود قرار داده است؛ دين را يك جور، وفاداري و اعتقاد مردم را يك جور.اينكه شما ملاحظه مي كنيد از سالهاي دهه ي 60، از دوران حيات با بركت امام، چه دشمنان بيروني و چه مزدوران يا نوكران بي مزد و منت آنها از داخل، مقدسات ديني را، حقايق ديني را، بينات اسلامي را مورد ترديد و انكار قرار دادند، اين يك چيز تصادفي نبوده است؛ روي اين تكيه داشته اند. اين مسئله از ماجراي سلمان رشدي آغاز شد تا فيلمهاي ضد اسلام هاليوودي، تا كاريكاتورها، تا قرآن سوزي، تا حوادث گوناگوني كه عليه اسلام در اين گوشه و آن گوشه اتفاق افتاد، براي اينكه ايمان مردم را به اسلام و مقدسات اسلامي كم كنند.در داخل كشور، از طرق مختلف، پايه هاي ايمان مردم، بخصوص نسل جوان را متزلزل كنند؛ از اشاعه ي بي بند و باري و اباحيگري، تا ترويج عرفانهاي كاذب-جنس بدلي عرفان حقيقي-تا ترويج بهائيت، تا ترويج شبكه ي كليساهاي خانگي؛ اينها كارهائي است كه امروز با مطالعه و تدبير و پيش بيني دشمنان اسلام دارد انجام مي گيرد؛ هدفش هم اين است كه دين را در جامعه ضعيف كند. در زمينه ي تضعيف وفاداري مردم نسبت به نظام هم كارهاي زيادي مي كنند:شايعه مي سازند، براي اينكه مردم را ار مسوولين كشور، از روسا قوا مأيوس كنند.تخم بدبيني مي پرا كنند.هر كار شايسته ي با ارزشي كه در سطح كشور انجام بگيرد، اين را در وسائل تبليغات گوناگون مورد ترديد قرار مي دهند.اگر ضعفهائي هست، چند برابر مي كنند و نقاط قوت را نشان نمي دهند، براي اينكه مردم را نا اميد كنند، بخصوص نسل جوان را نا اميد كنند افق آينده را در مقابل نسل جوان و مردم تيره و تار نشان مي دهند، براي اينكه مردم را از صحنه خارج كنند.ليكن نكته ي اساسي اين است كه دشمنان ملت ايران و دشمنان نظام اسلامي در طول اين سي و دو سال، همه ي تلاشي را كه در اين دو مورد انجام داده اند، سرمايه گذاري هاي خسارتباري بود است؛ نتيجه اي نگرفتند و شكست قطعي خوردند.آنها خيال مي كردند مي توانند مردم را از نظام اسلامي جدا كنند.روز به روز كه گذشته است، مي بينيد مردم پاي بنديشان به مسائل ديني و ارزشهاي معنوي بيشتر شده است.كي در كشور ما اين همه جوان در مراسم معنوي شركت مي كردند؛ در مراسم عبادي ماه رمضان، در روز عيد فطر؟ اين اجتماعات عظيم، اين روشن بيني مردم در زمينه ي مسائل سياسي سابقه نداشته است.بعد از اهانتي كه در روز عاشوراي سال 88 به وسيله ي يك عده تحريك شده نسبت به امام حسين انجام گرفت، دو روز فاصله نشد كه مردم در روز 9 دي توي خيابانها آمدند و موضع صريح خودشان را علني ابراز كردند.دستهاي دشمن و تبليغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات ديني عقب بنشاند، بلكه روز به روز اين احساسات تندتر و اين معرفت عمق تر شده است.
بدون ترديد دشمن در جدا كردن مردم از نظام اسلامي شكست خورده است.سال گذشته در انتخابات، چهل ميليون مردم كشور پاي صندوقهاي رأي رفتند.در واقع يك رفراندوم چهل ميليوني به نفع نظام جمهوري اسلامي و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همين بود كه دشمن را عصباني كرد.خواستند با فتنه اثر آنرا از بين ببرند، اما اين را هم نتوانستند انجام دهند.مردم در مقابل فتنه هم ايستادند.فتنه ي سال 88 كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضد ميكروبهاي سياسي و اجتماعي اي كه مي تواند اثر بگذارد، مجهز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد.
سالهاي گذشته در برخي مطبوعات كشور، بعضي افراد مدعي فهم و دانش، عليه دين، عليه مباني اسلامي افاداتي مي نوشتند؛ اينها هم در مردم اثري نكرد.اين را توجه داشته باشيد؛ دشمنان دو نكته ي اساسي را در باب دين دارند دنبال مي كنند؛ چون ديده اند كه اين دو نقطه در زندگي مردم چقدر تأثير گذار است:يكي مسئله ي اسلام منهاي روحانيت است؛ چون ديده اند كه روحانيت در جامعه ي ايراني چه تأثير شگرفي را به وجود آورد و بر حركت مردم گذاشت.البته از قبل از انقلاب هم اين زمزمه ها را مي كردند.حضور روحانيون در انقلاب و پيشروي آنها در انقلاب، موقتا اين معنا را از صحنه خارج كرد؛ اما باز شروع كردند.يكي هم اسلام منهاي سياست است، جدائي دين از سياست است.اينها از جمله چيزهائي است كه امروز دارند با اصرار فراوان در مطبوعات، در نوشته جات، در وسائل اينترنتي ترويج مي كنند.مسئله براي آنها اهميت دارد.اين را توجه داشته باشيم؛ هر آنچه را كه دشمن بر روي آن تكيه مي كند و نقشه ي راه دشمن و طرح كلي دشمن بر روي آنها متمركز است، او مي تواند براي ما هم يك طرح كلي و نقشه ي راهي را در اختيار بگذارد.همان چيزي را كه آنها آماج حمله قرار مي دهند، ما بايد توجه داشته باشيم و بدانيم كه آنها را بايستي حفظ كنيم، بايد بر روي آنها تكيه كنيم؛ حضور مردمي و معارف ديني واسلامي».(15)
وظايف تصريحي:
1-ادامه وفاداري نسبت به نظام. 2-بي توجهي به شايعه سازيها،بدبيني ها و يأسي كه دشمن مي پراكند. 3-تقويت ارتباط و اعتماد به مسوولين. 4-بي اعتنايي به زمزمه هاي دشمن در دو توطئه اسلام منهاي روحانيت و اسلام منهاي سياست.
وظايف استنباطي :
1-تجربه اندوزي و افزايش بصيرت از حوادث و فتنه سال 88. 2-افزايش روز افزون معرفت و فهم ديني و آگاهي سياسي براي خنثي كردن توطئه هاي پيچيده دشمنان. 3-تقويت روز افزون اعتماد و ارتباط خود با روحانيت. جدي گرفتن وحدت ملي و همبستگي با سه قوه
«براي اينكه به نماز اول وقت مومنين ضربه اي نخورد، من به طور مختصر چند اصل را براي رفتار خودمان-با توجه به نقشه ي دشمن-مطرح مي كنم. «يك مسئله، مسئله ي وحدت كلمه ي ملي است.مخاطب اين، هم خواصند، هم عامه ي مردم.مسئله ي وحدت را بايد جدي گرفت.من درباره ي وحدت كلمه ي مردم خيلي صحبت كردم، يك خصوصيات و شاخصهائي هم گفتم.صرف اينكه كسي بگويد ما طرفدار وحدتيم، كافي نيست؛ شاخصهائي دارد،علامتهائي دارد. مسئله ي ديگر،همبستگي روز افزون مردم و خواص با سه قوه است.همبستگي با قواي سه گانه ي كشور بايد روز به روز بيشتر شود، بايد كمك
بشوند؛بخصوص قوه ي مجريه كه بارهاي زيادي را بر دوش دارد.اين شايعه درست كردن و زحمات را نديده گرفتن، به هيچ وجه صلاح كار كشور و آينده ي كشور نيست.(16)
وظايف تصريحي:
1-جدي گرفتن وحدت كلمه. 2-همبستگي روز افزون با سه قوه. 3-توجه به زحمات قوا بويژه قوه مجريه.
وظايف استنباطي :
1-توجه به شاخصها و علائم وحدت كلمه واقعي و اينكه افراد و گروهها تا چه اندازه پايبند به آن باشند. 2-ناديده انگاشتن زحمات قوا بويژه قوه مجريه و بي انصافي درباره ي اقدامات دولت، به نفع دشمنان است.
پي نوشت ها :
1-سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين عليه السلام، 1388/4/15. 2-ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، 1388/5/3. 3-سوره مائده، آيه 8. 4-همان. 5-همان. 6-مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهوري، 1388/5/12. 7-سوره روم، آيه10. 8-سوره توبه، آيه 77. 9-آيه 155، سوره بقره. 10-خطبه هاي نماز جمعه تهران، 1388/6/20. 11-ديدار با اعضاء خبرگان رهبري، 1388/7/2. 12-ديدار با مردم چالوس و نوشهر، 1388/7/15. 13-نهج البلاغه، خطبه 50. 14-همان. 15-اجتماع مردم قم، 1389/7/27. 16-بيانات در اجتماع بزرگ مردم قم، 1389/7/27.
منبع مقاله : (1389) ولايت فقيه در شرايط فتنه(در رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي)، تهران، نشر قدر ولايت، چاپ اول


| شناسه مطلب: 72581




رهبر انقلاب فتنه



نظرات کاربران