زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد زیارت؛ از نیاز تا نهاد

زیارت؛ از نیاز تا نهاد

حسن محدثی در نشست جامعه شناسی زیارت گفت: جهان زائرانه با جهان محققانه متفاوت است اما زمانی که این دو با هم جمع می شوند راه وصول به حقیقت آسان تر می شود.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از خبرگزاري مهر، نشست «جامعه شناسي زيارت» با حضور حسن محدثي گيلوائي عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد تهران مركزي، و به همت دفتر خراسان انجمن جامعه شناسي ايران و مديريت پژوهش و برنامه ريزي آستان قدس رضوي در مشهد برگزار گرديد.
محدثي در ابتداي اين نشست به مسئله تحقيق پيرامون زيارت پرداخته و بيان داشت: محققي كه جهان مورد مطالعه اش را نشناخته و درون آن سير نكرده نمي تواند به بسياري از معاني دست پيدا كند ولي زماني كه محقق جهان زائرانه را درك و از نزديك تجربه زيسته پيرامون آن داشته است به شكل آسان تري مي تواند آن جهان را فهم كند. بنابراين جهان زائرانه با جهان محققانه متفاوت است اما زماني كه اين دو با هم جمع مي شوند راه وصول به حقيقت آسان تر مي شود.
وي كه با عنوان دقيق­تر «زيارت از نياز تا نهاد» سخنراني مي كرد ادامه داد: براي معتقدان، زيارت از يك نياز، تكانه و بعثت دروني براي زيارت آغاز مي شود. به عبارتي ديگر انسان ها در درون نظام هاي اعتقادي به گونه ­اي جامعه پذير شده و اعتقادات به مكان هاي مقدس را دريافت مي كنند كه زيارت براي آنها تبديل به يك نياز معنوي و ديني مي شود. لذا زائران در طول سال احساس نياز كرده و خواهان انجام اين سفر آفاقي هستند. بنابراين مي توانيم از منظر انسان ­شناختي از زيارت به عنوان امري انساني، و به مثابه يك نياز براي معتقدان ياد كنيم.
او سپس افزود: اما در كنار زيارت نهاد هم شكل گرفته و زيارت نهادينه مي شود. لذا مناسك و هنجارهايي حول و حوش زيارت شكل مي گيرند كه اگر رعايت نشود كساني نسبت به انجام آن تذكر مي دهند. مانند مسئله پوشش و حجاب زائران زن. بنابراين زيارت از يك خواست و نياز دروني كه قالب ندارد تبديل به يك زيارت هنجارمند، جامعه پذير شده و تربيت شده مي شود، آداب و رسوم ويژه اي پيدا مي كند. كتب منتخب زيارات مجموعه اي از اين هنجارها و آداب است كه به زائر مي گويد چگونه رفتار كرده و چه دعاهايي بخواند. البته من زائر هنجارمند نشده را بيشتر دوست دارم چرا كه در اين حالت توجه بيشتري به درون دارد. اما وقتي كه زيارت نهادينه مي شود جنبه هاي بيروني زيارت اهميت بيشتري پيدا مي كند.
عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد سپس بر اساس مشاهدات خود دو دسته اعتقادات اسطوره اي و غير اسطوره اي را پيرامون زيارت از هم تفكيك نموده و بيان داشت: اسطوره يك نظام فرهنگي تام است كه عواطف و احساسات ما را هدايت كرده و به افكار و شيوه زندگي ما جهت داده و سه ساحت وجودي ما را پوشش مي دهند. ساحت شناختي، ساحت دروني و ساحت هنجاري كه مربوط به عمل، اخلاق و شيوه زندگي است.
دكتر محدثي در ادامه به شش ويژگي زندگي، زيارت و زائر اسطوره اي و مقايسه آن با نگاه توحيدي و غير اسطوره اي پرداخته و اينگونه توضيح داد كه: اولين ويژگي اسطوره­ها اين است كه ازل گرا بوده و از آغازها و بنيان ها سخن مي گويد و پديده ها و تفسير آنها را به آغاز ارجاع مي دهند. در مقابل در انديشه توحيدي تمركز بر آينده، ابد و رستاخيز است. در اديان توحيدي دو آينده وجود دارد. يكي تاريخي كه با مداخله خدا در تاريخ رخ مي دهد به خصوص در آياتي كه آينده را از آن صالحان و مستضعفان مي داند. و آينده متاتاريخي كه در رستاخيز و قيامت اتفاق مي افتد. لذا در دين توحيدي به جاي ازل و آغاز، بر ابد و انجام تأكيد مي شود.
اين استاد جامعه شناسي دين دومين ويژگي را وجود كهن الگوها در اسطوره دانست و افزود: تفكر اسطوره اي كه نمونه هايي آغازين را ارائه مي كند به فرد مي آموزد كه از آنها الگو گرفته و از آنها تخطي نكند. از اين رو فرديت و نوآوري در تفكر اسطوره اي چندان معنايي ندارد. به عبارتي ديگر در دين اسطوره اي به دينداران آموخته مي شود تا به گذشته سفر كرده و الگوهاي آن را به حال بياورند و عيناً تقليد كنند. اما در دين توحيدي و غير اسطوره­اي از پيش الگوها ياد مي شود كه آدمي بتواند در مدل نقش از آنها كمك بگيرد. بر اين اساس بزرگان دين مانند پيامبر(ص) و اوليا دين پيش الگوهايي هستند كه مومنان آنها را مدنظر داشته و تلاش مي كنند نقش آنها را با توجه به عصر خود بازآفريني كرده و مانند آنها در زمان حال باشند.
وي سپس ادامه داد: ويژگي سوم تفكر اسطوره اي اين است كه رويدادهاي تاريخي را عملا از زندگي انسان حذف كرده و انسان را معطوف به نيروهاي فراتاريخي مي كند كه گويا همه جا حاضر بوده و در زندگي آدمي دخالت دارند و نقش ايفا مي كنند. در مقابل ديدگاه توحيدي تاكيد زيادي بر تاريخ و آگاهي تاريخي داشته و از اين رو مي بينيم كه بعد از اسلام مورخان زيادي ظهور مي كنند. چرا كه اسلام تاكيد زيادي بر عبرت گرفتن از گذشتگان دارد. همچنين اسلام معتقد است كه خدا در تاريخ مداخله كرده و حضور دارد. البته مداخله اي به وسيله برگزيدگان، نه مداخله مستقيم و حضوري. بنابراين اساساً اسلام تاريخ را جدي گرفته و معتقد است وعده خداوند در تاريخ محقق مي شوند.
محدثي ويژگي چهارم تفكر اسطوره اي را اين دانست كه بين نيروهاي ناسوتي و لاهوتي امتزاج ايجاد كرده و از انسان­ها و يا موجوداتي سخن مي گويد كه نه كاملاً انسان هستند و نه كاملا خدا. و از اين رو از ويژگي هاي مافوق بشري دارند. و سپس در بيان ويژگي پنجم بيان داشت: تفكر اسطوره اي معمولاً از نشانه ها شكل مي گيرند كه معاني مشخص داشته و چند پهلو و قابل تفسير و تأويل نيستند. در حالي كه در اديان توحيدي نمادها برجسته بوده و بسيار جدي هستند. نمادها هم نقش انتقال معنا، مفاهيم و احساسات را ايفا كرده و قابل تأويل و تفسير مي باشند. همين ويژگي تأويل بردار بودن نمادهاي ديني است كه موجب مي شود در درون فرهنگ ديني بر روي آنها گفتگو صورت بگيرد. به عنوان مثال آيا معراج امري فيزيكي بوده يا در درون قلب پيامبر(ص) اتفاق افتاده است. يا اينكه در فرهنگ ديني شيطان قابل تفسير است. چنانكه برخي شيطان را همان وسوسه هاي درون آدمي مي دانند. در حالي كه در تفكر اسطوره اي وقتي گفته مي شود شيطان، واقعاً موجودي است در خارج كه به اشكال گوناگون ظاهر شده و انسان ها را فريب مي دهد.
ايشان سپس آخرين ويژگي تفكر اسطوره اي را تقدس مادي دانست كه به خصوص در زيارت اسطوره­اي بسيار به چشم مي آيد. و اينگونه توضيح داد كه: در تفكر اسطوره­اي امر مقدس در درون اشيا و اجسام حلول كرده و اشياء را مقدس مي كند و از اين رو معتقدان مي توانند با تماس، مالش يا همجواري فيزيكي امر مقدس را به خود منتقل كنند. كه اين مسئله را مي توانيم در اماكن زيارتي زياد مشاهده كنيم كه اشياء را مقدس مي دانند. در حالي كه در تفكر توحيدي تقدس امري وجودي است و حلول امر مقدس در اشياء شرك و بت پرستي است و اساساً تفكر توحيدي با اين خصيصه تفكر اسطوره اي در جنگ است. چرا كه در امر توحيدي امر مقدس وراي اشياء است. و بعد انفسي و دروني پيدا مي كند.
وي ادامه داد: در تقدس غيرمادي مسئله اصلي زائر تحول وجودي و اخلاقي است و مكان مقدس عاملي است كه مي تواند بذر تحول را در وجود زائر بكارد. در حالي كه در زيارت اسطوره اي نيروي مقدس شكل فيزيكي پيدا كرده و مي توان با مالش و يا همجواري حال فرد را خوب كرد. من معتقدم زيارت اسطوره اي در تشيع عاميانه بسيار پر رنگ است.
حسن محدثي گيلوائي در بخش پاياني سخنان خود با اشاره به شور و حال زائران در حرم و به خصوص در اطراف ضريح بيان داشت: من احساس مي كنم اين مطالبه شديد و خواهندگي تشنه­ كامانه نشان از يك امر وجودي دارد كه تنها نيازي معتقدانه و بر اساس باور نيست. بلكه حكايت از نوعي حرمان و فقر دارد. آن هم نه محروميت و فقري مادي، كه فقر وجودي و در معناي قرآني آن. و اين خلاف آنچيزي است كه جامعه شناسان دين از فقر اقتصادي به عنوان عامل دين داري سخن مي گويند. به نظر من اساساً انسان­ها احساس مي كنند كه در اين جهان به يك پناه و پشتيبان مهربان نياز داشته تا ما موجودات نيازمند را از بي پناهي دربياورد. و اين فقر و نيازمندي وجودي است كه زيارت را به يك خواست تبديل مي كند.


| شناسه مطلب: 72997




زيارت



نظرات کاربران