سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری

سال 70 هجری شمسی، 1411 هجری قمری

حج؛ رمز وحدت و عظمت مسلمین

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌


 

و اذّن فى‌النّاس بالحجّ یاتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق. لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم‌اللَّه فى ایّام معلومات على ما رزقهم من‌بهیمة الأنعام فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر(1)

 

خداوند حکیم عزیز را حمد و سپاس که بر بندگان منت نهاد و آنان را به گردآمدن در خانه‌ى خود فراخواند و پیامبر بزرگ خود را به سردادن بانگ اذان حج بر گلدسته‌ى تاریخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان کرد و از بتهاى جاهلیت پیراست و مطاف مؤمنان و میعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوه‌گاه شوکت و مجمع امت قرار داد؛ بیت‌اللَّه را که سدنه‌ى کعبه و خدمه‌ى مطاف و مسعى در عهد جاهلیت اولى، بازار تجارت و دکان ریاست و سیادت خود کرده بودند، از آنِ مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و به رغم انحصارطلبان، از راه‌رسیدگان را با ساکنان داراى حقى برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمین و هماهنگى و پیوند میان آنان قرار داد و باطل‌السحر بسیارى از ابتلائاتى که افراد و جوامع مسلمین بر اثر جداماندگى از اصل و ریشه‌ى خود به آن دچار مى‌شوند؛ مانند: بیگانه‌گرایى و خودفراموشى و ترفندپذیرى و غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنیا و بدبینى به برادران و شنودن سخن دشمن درباره‌ى آنان و عدم حساسیت به سرنوشت امت اسلامى، بلکه نشناختن کلیتى به نام امت اسلامى، و بى‌خبرى از حوادث دیگر بلاد اسلامى و ناهشیارى در برابر نقشه‌هاى دشمنان دوباره‌ى اسلام و مسلمین، و بسى بیماریهاى مهلک دیگر که در طول تاریخ اسلام بر اثر تسلط نااهلان و ازخدابى‌خبران بر زندگى سیاسى و سرنوشت مسلمین، همواره مسلمانان را تهدید کرده و در قرنهاى اخیر، با حضور قدرتهاى استعمارى بیگانه در منطقه یا دست‌نشاندگان فاسد و دنیاپرستشان، شکلى بحرانى و ویرانگر به خود گرفته است.

 

خدا را سپاس که حج را همچون ذخیره‌یى تمام‌نشدنى و چشمه‌یى همیشه‌جوشان و چون جویبارى زلال و مستمر براى امت خالده قرارداد که درهرحال آن‌که بشناسد و قدرداند، توان استفاده از آن را خواهد داشت و آن را داروى این بیماریهاى مهلک خواهد ساخت. و خدا را سپاس که بر ملت شایسته‌ى ایران رحمت آورد و شوق کعبه‌ى مقصود را پس از سرزنش خارهاى مغیلان بیابان طلب، به جام وصلى که شیرینى عزت و کامیابى هر دو را داشت، برآورده ساخت؛ حقى را که سالى چند به ناروا از آنان بازداشته شده بود، کریمانه به آنان برگرداند و جاى خالى ملتى را که حج ابراهیمى و محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیهماوالهما) را جایگزین حج بوجهلى کرده بود، به نیکووجهى پُر کرد؛ دل تفتیده‌ى مشتاقان مهجور و مصدود و محصور را با جرعه‌ى وصال آرامش بخشید و جان مبتهج از انوار معرفت و لبریز از شوق زیارت را لبیک اجابت گفت؛ بندگان مخلص را به لطفى ویژه نواخت و وعده‌ى نصرت مؤمنان را انجاز کرد و خانه‌ى خود را جایگاه طائفین و عاکفین قرار داد.

 

پروردگارا ! به این حاجیان مشتاق و سرازپانشناخته و پس از انتظارى جانگزا به‌خلوت‌دوست‌باریافته، و به همه‌ى برادران و خواهرانى که از اقطار عالم به بارگاه عام رحمت و غفران شتافته‌اند، نظرى به لطف و رأفت بیفکن و دلهاشان را از انوار معرفت و بصیرت روشن فرما و هدایت و کمک خود را شامل حال آنان کن و آنان را به عزمى راسخ بر اصلاح حال امت مسلح ساز و بر دشمنانشان پیروز فرما؛ آمین ربّ العالمین.

 

پروردگارا ! بر ارواح شهدایى که در چهار سال پیش از این، در حریم امن الهى، هدف خصومت و کین قرار گرفته و زن و مرد و پیر وجوان، مظلومانه در عتبه‌ى خانه‌ى دوست به خون غلتیدند وکسان و عزیزان چشم‌انتظار خود را با جنازه‌هاى خونین خود از انتظار به درآوردند، رحمت و فضل خود را نازل فرما و ثواب حج تمام را به آنان که در حسرت آن به ملکوت پرواز کردند، عطا کن.

 

پروردگارا ! به امام و قائد راحل ما، آن عبد صالح ممتحن و آن خلف صدق اولیا، آن انسان پرهیزگار و پارسا و هوشیار که رضاى تو را مى‌جست و دوستى و دشمنیش به خاطر تو بود و در راه تو از هیچ مشکل هراس نداشت، رحمت و فضل خود را نازل و شامل فرما و از حج حاجیان و عبادت عبادتگران و کوشش تلاشگرانى که مشمول هدایت و راهبرى او گشته‌اند، نصیب وافر به روح پاک او عاید فرما و آرزوى بزرگ او را که همانا قیام حج ابراهیمى و بهره‌بردارى امت اسلامى از این مراسم عظیم الهى است، جامه‌ى عمل بپوشان.

 

پروردگارا ! برترین صلوات و سلام و تحیت خود را بر منجى بشریت در همه‌ى اعصار و قرون و برترین پیامبر و برگزیده‌ات، حضرت محمّدبن‌عبداللَّه(صلّى‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) نازل فرما، که راه راست را به بشر نشان داد و وحى تو را بر آنان فرو خواند و کلیدهاى سعادت دنیا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حیات بابرکتش، سرمشق قرنهاى طولانى انسانیت را گنجانید. درود و سلام و تحیت تو بر او و اهل‌بیت طیب و معصومش، بویژه حضرت بقیّةاللَّه‌الاعظم، مهدى منتظر و حجت خدا بر زمین؛ (عجّل‌اللَّه‌فرجه‌و ارواحنافداه).

 

اینک شما برادران و خواهران که از نقاط مختلف جهان در محشر عظیم حج گرد آمده و در هجرت از «من» قومى و نژادى و فرقه‌یى، به «ما»ى اسلامى و قرآنى پیوسته‌اید، مناسب است مسایلى را در مدنظر داشته، درباره‌ى آن با دیگر مسلمین تبادل اندیشه کنید و پس از سفر حج، آن را سررشته‌ى تأمل و فکر و عمل سازید:

 

1)اولین مطلب، قدرشناسى واجب بزرگ و پُر رمز و راز حج بیت‌اللَّه است. حج مظهر توحید، و کعبه خانه‌ى توحید است. این‌که در آیات کریمه‌ى مربوط به حج، بارها از ذکراللَّه سخن رفته، نشانه‌ى آن است که در این خانه و به برکت آن، باید هر عامل غیرخدا از صحنه‌ى ذهن و عمل مسلمین زدوده شود و بساط انواع شرک از زندگى آنان برچیده شود. در این محیط، محور و مرکز هر حرکتى خداست و طواف و سعى و رمى و وقوف و دیگر شعائراللَّه حج، هر یک به نحوى نمایش انجذاب به «اللَّه» و طرد و نفى و برائت از «انداداللَّه» است. این است آن «ملت حنیف» ابراهیم(علیه‌السّلام)؛ بت‌شکن بزرگ و منادى توحید بر فراز قله‌ى تاریخ.

 

شرک همواره به یک گونه نیست، و بت همیشه به شکل هیاکل چوب و سنگ و فلز ظاهر نمى‌شود. خانه‌ى خدا و حج باید در همه‌ى زمانها شرک را در لباس خاص آن زمان، و بت شریک خدا را با جلوه‌ى مخصوص آن بشناساند و نفى و طرد کند. امروز البته از «لات» و «منات» و «عزّى» خبرى نیست، اما به جاى آن و خطرناکتر از آن، بتهاى زر و زور استکبار و نظامهاى جاهلى و استکبارى است که همه‌ى فضاى زندگى مسلمین را در کشورهاى اسلامى فرا گرفته است.

 

بتى که بسیارى از مردم جهان و از جمله بسیارى از مسلمین، امروز به جبر و تحمیل، به عبادت و اطاعت از آن وادار مى‌شوند، بت قدرت امریکا است که همه‌ى شؤون فرهنگى و سیاسى و اقتصادى مسلمین را در قبضه گرفته و ملتها را خواه و ناخواه در جهت منافع و اغراض خود - که نقطه‌ى مقابل مصالح مسلمین است - حرکت مى‌دهد. عبادت، همین اطاعت بى‌چون‌وچراست که امروز در برابر خواست استکبار و در رأس آن امریکا، بر ملتها تحمیل مى‌شود و آنان با شیوه‌هاى گوناگون، به سمت آن سوق داده مى‌شوند.

 

فرهنگ فساد و فحشا که به وسیله‌ى دستهاى استعمارى در میان ملتها ترویج مى‌شود، فرهنگ مصرف‌زدگى که روزبه‌روز زندگى ملتهاى ما را بیشتر در لجنزار خود فرو مى‌برد، تا کمپانیهاى غربى - که مغز و قلب اردوگاه استکبارند - بیشتر سود ببرند، سلطه‌ى سیاسى غرب استکبارى که پایه‌هاى آن به وسیله‌ى حکومتهاى دست‌نشانده و ضدمردمى کار گذاشته شده است، حضور نظامى که با هر بهانه‌یى شکل آشکارترى به خود مى‌گیرد، اینها و امثال آن، همه مظاهر همان شرک و بت‌پرستى است که در ضدیت کامل بانظام توحیدى و حیات توحیدى است که اسلام براى مسلمانان مقرر داشته است. حج و اجتماع عظیم بر گرد خانه‌ى توحید، باید آن مظاهر شرک را نفى کند و مسلمانان را از آن برحذر دارد. حج با این مفهوم روشن و جلى است که برترین جایگاه برائت از مشرکین شناخته شده و خداى متعال از زبان خود و نبىّ مکرمش(ص)، اعلام برائت از مشرکین را به روز حج اکبر موکول ساخته است؛ «و اذان من‌اللَّه و رسوله الى‌النّاس یوم الحجّ‌الاکبر انّ‌اللَّه برئ من‌المشرکین و رسوله فان تبتم فهو خیرلکم و ان تولّیتم فاعلموا انّکم غیر معجزى‌اللَّه و بشّرالّذین کفروا بعذاب الیم»(2).

 

فریاد برائت که امروز مسلمان در حج سر مى‌دهد، فریاد برائت از استکبار و ایادى آن است که مع‌الاسف در کشورهاى اسلامى قدرتمندانه اعمال نفوذ مى‌کنند و با تحمیل فرهنگ و سیاست و نظام زندگى شرک‌آلود بر جوامع اسلامى، پایه‌هاى توحید عملى را در زندگى مسلمانان منهدم ساخته و آنان را دچار عبادت غیرخدا کرده‌اند، و توحید آنان فقط لقلقه‌ى زبان و نام توحید است و از معناى توحید در زندگى آنان اثرى باقى نمانده‌است.

 

حج همچنین مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. این‌که خداوند متعال همه‌ى مسلمانان و هرکه از ایشان را که بتواند، به نقطه‌یى خاص و در زمانى خاص فرا مى‌خواند و در اعمال و حرکاتى که مظهر همزیستى و نظم و هماهنگى است، آنان را روزها و شبهایى در کنار یکدیگر مجتمع مى‌سازد، نخستین اثر نمایانش، تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هر یک تن آنان از احساس عظمت است. با احساس این عظمت است که مسلمان اگر تنها در شکاف کوهى هم زندگى کند، خود را تنها حس نمى‌کند. با احساس این حقیقت است که مسلمین در هریک از کشورهاى اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضدیت با اسلام، یعنى همین سلطه‌ى سیاسى، اقتصادى دنیاى سرمایه‌سالارى و عوامل و ایادى آن و نیرنگ و فتنه‌گرى آن را مى‌یابند و افسون تحقیر - که اولین سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل مورد تهاجمشان بوده و هست - در آنان نمى‌گیرد. با احساس این عظمت است که دولتهاى مسلمان با تکیه به مردم خود، از تکیه به قدرتهاى بیگانه خود را بى‌نیاز حس مى‌کنند و این فاصله‌ى مصیبت‌بار میان ملتهاى مسلمان با دستگاههاى حاکم بر آنان پدید نمى‌آید. با احساس این وحدت و جماعت است که نیرنگ استعمارى دیروز و امروز - یعنى احیاى احساسات افراطآمیز ملى‌گرایى - این فاصله‌ى وسیع و عمیق میان ملتهاى مسلمان را پدید نمى‌آورد و قومیت عربى و فارسى و ترکى و آفریقایى و آسیایى، به‌جاى آن‌که رقیب و معارض هویت واحده‌ى اسلامى آنها باشد، بخشى از آن و حاکى از سعه‌ى وجودى آن مى‌گردد؛ و به جاى آن‌که هر قومیتى، وسیله و بهانه‌ى نفى و تحقیر قومیتهاى دیگر شود، وسیله‌یى براى نقل و انتقال خصوصیات مثبت تاریخى و نژادى و جغرافیایى هر قوم به سایر اقوام اسلامى مى‌گردد.

 

حج با مشاهد و مناسک و شعایر خود، باید این روح وحدت و ملائمت و جماعت و عظمت را در مسلمانان همه‌ى اقطار عالم زنده کند و از شعوب و قبایل مختلفه، امت واحده پدید آورد و آن امت واحده را به وادى امن عبودیت مطلق خداوند هدایت نماید و مقدمات تحقق گفته‌ى خداى بزرگ را که: «انّ هذه امّتکم امّة واحدة و انا ربّکم فاعبدون»(3) فراهم آورد.

 

تشکیل امت واحده‌یى که ناصیه‌ى عبودیت بر درگاه ربوبیت و وحدانیت مى‌ساید، همان آرزوى بزرگ اسلام است و همان است که در سایه‌ى آن، نیل به همه‌ى کمالات فردى و جمعى مسلمین میسر مى‌گردد و همان هدفى است که جهاد اسلامى براى تحقق آن تشریع شده و هر یک از عبادات و فرایض اسلامى، بخشى از آن را زمینه‌سازى و تأمین مى‌کند.

 

حج ابراهیمى و محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیهماوالهما)، بى‌گمان یکى از بزرگترین مقدمات و ارکان این دو هدف بزرگ است. بدین‌جهت در این عرصه‌ى عظیم، در همان حال که ذکر خدا: «فاذکروا اللَّه کذکرکم ابائکم او اشدّ ذکرا»(4) و اعلام برائت از مشرکان: «و اذان من‌اللَّه و رسوله الى‌النّاس یوم الحجّ الاکبر أنّ‌اللَّه برئ من‌المشرکین و رسوله»(5) رکن حج محسوب مى‌شود، حساسیت در برابر هر حرکتى که میان برادران - یعنى اجزاى این امت واحده - جدایى و دشمنى بیافریند، نیز در حد اعلاست؛ تا آن‌جا که حتّى بگومگوى دو برادر مسلمان نیز که در زندگى عادى چندان مهم نمى‌نماید، در حج ممنوع و حرام است؛ «فلا رفث و لافسوق و لاجدال فى‌الحجّ»(6). آرى، همان صحنه که در آن برائت از مشرکان - یعنى دشمنان بنیانى امت واحده‌ى توحیدى - لازم مى‌شود، جدال با برادران مسلمان - یعنى اجزاى بنیانى امت واحده‌ى توحیدى - ممنوع و حرام مى‌گردد، و بدین‌گونه پیام وحدت و جماعت در حج، صراحت بیشترى مى‌یابد.

 

رازها و رمزهاى حج، بسى بیش از آن است که در این‌جا بدان اشاره شد، و تدبر در این رازها - که همه در جهت احیاى شخصیت فرد و جامعه‌ى مسلمان و مبارزه با عوامل نابودى آن است - افقى جدید در برابر حاجى مى‌گشاید و او را به عالمى پُرتلاش و پُرحرکت و تمام‌نشدنى مى‌کشد. اولین وظیفه‌ى هر یک از حجاج، تأمل در این راز و رمزها و تبادل نظر و جستجوى سررشته‌ى کار از این همه است، و نیز تأمل در این‌که چرا دستها و دستگاههایى سعى مى‌کنند حج را برون از همه‌ى مفاهیم سیاسى و جمعیش و تنها به عنوان عبادتى یک‌بعدى که فقط داراى خواص فردى است، مطرح نمایند، و چرا روحانى‌نمایانِ دین‌به‌دنیافروش که نام و شأن دینى آنان حکم مى‌کند که مردم را به این اسرار آشنا و جسم و جان آنان را به سمت هدفهاى آن به حرکت درآورند، بعکس، با هرگونه روشنگرى دراین‌باره مخالفت و عناد ورزیده، اصرار بر کتمان حقایق دارند؟ و چرا بارها و بارها در بلندگوهایى اعلام مى‌شود که سیاست در حج نباید دخالت کند؟ مگر اسلام و احکام نورانى آن، براى اداره و هدایت زندگى مادّى و معنوى انسانها نیست؟ و مگر دیانت در اسلام با سیاست آمیخته نیست؟ این از جمله‌ى دردهاى بزرگ عالم اسلام است که تحجر و کوته‌بینى و دنیاطلبى جمعى، همواره در خدمت غرض‌ورزى و حسابگریهاى خباثت‌آلود جمعى دیگر قرارگیرد و قلمها و زبانهایى که باید در خدمت اسلام و در جهت تبیین حقایق آن به کار مى‌افتاد، ابزارى در دست دشمنان هوشیار و توطئه‌گر اسلام گردد. این همان مصیبتى است که امام راحل(رضوان‌اللَّه‌علیه) بارها به تلخى از آن سخن گفته و نالیده‌اند، و جاى آن است که هوشمندان امت، عامه‌ى مردم را با آن آشنا ساخته، مرز میان علماى صادق و دین‌به‌دنیافروشان مزدور را براى آنان مشخص سازند.

 

2)دومین مساله‌یى که شایسته است بخصوص در این زمان و مکان به آن اندیشیده شود، مسأله‌ى پیوند امت اسلامى است با تاریخ خود و نیز با سرنوشتى که باید براى خود رقم زند. گذشته‌ى امت اسلامى چیزى است که استعمار از هنگام ورود به آسیا و آفریقا، همت بر مخدوش ساختن و به فراموشى سپردن آن داشته است. تسلط بر ذخایر مادّى و انسانى در کشورهاى اسلامى و به دست گرفتن سرنوشت ملتهاى مسلمان - که هدف استعمارگران، مستقیم و غیرمستقیم، از اواخر قرن هجدهم میلادى به این‌طرف بوده - به طور طبیعى ایجاب مى‌کرد که احساس غرور و شخصیت ملل مسلمان شکسته شود و آنها از گذشته‌ى پُرشکوه کاملاً منقطع شوند و بدین‌گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده، آماده‌ى پذیرش فرهنگ غرب و تعالیم استعمارى شوند. و این حیله، در زمینه‌ى کاملاً مساعدى که تسلط حکومتهاى فاسد و مستبد در کشورهاى اسلامى فراهم آورده بود، کارگر افتاد و سیل فرهنگ مهاجم غربى و همه‌ى مفاهیمى که استعمار رواج آن را در میان ملل مسلمان براى تأمین سلطه‌ى سیاسى و اقتصادى خود بر آن ملتها ضرورى مى‌شمرد، به راه افتاد و نتیجه آن شد که در طول دویست سال، کشورهاى اسلامى یکسره به سفره‌ى گسترده و بى‌مانع و رادعى براى غارتگران غربى تبدیل شد و آنان از حاکمیت مستقیم گرفته، تا مالکیت ثروتهاى زیرزمینى و تغییر خط یا زبان و حتّى تصرف کامل یک کشور اسلامى مانند فلسطین و تحقیر مقدسات اسلامى و غیره، در این کشورها پیش رفتند و مسلمین را از همه‌ى برکات استقلال سیاسى و اقتصادى و فرهنگى - که از جمله‌ى آن، رشد علمى و فرهنگى است - باز داشتند.

 

یک نگاه به وضعیت فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و نظامى کشورهاى مسلمان امروز و مشاهده‌ى ضعف روحى و مادّى آن و مداقه در نظامهاى سیاسى و وضع دولتهاى اغلب این کشورها که در آن همه چیز حاکى از احساس حقارت و ناتوانى است، روشن مى‌سازد که از مهمترین علتهاى این وضع، بیگانگى و بریدگى این کشورها و ملتها از گذشته‌هاى تاریخى خود و مجد و عظمتى است که از وراى قرنها مى‌تواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاش امیدوارانه سوق دهد. آن مجد و شکوه تاریخى، در آغاز با قیام للَّه و جهاد مخلصانه براى خدا و عمل به احکام آزادیبخش و زندگیساز اسلام و به برکت حرکت مسلمین در صدر اسلام و در غربت روزهاى مکه و جهاد دوران مدینه، پایه‌گذارى شد. مولود مبارکى که «جامعه‌ى اسلامى» نامیده مى‌شود، به برکت جهاد و مبارزه‌ى حجاز توانست به جوانى نیرومند و هوشمند بدل شود و سپس در طول قرنها توانست مشعل علم و معرفت و درفش قدرت و سیاست را بر سر جهانیان بگسترداند. آن عظمت، از عظمت مبارزه‌ى مکه و مدینه سرچشمه گرفت.

 

اکنون این‌جا - مکه و مدینه - پایگاه وحى و محل نزول برکات الهى است بر جماعتى مؤمن و مقاوم، که به برکت ایمان و عمل به آیات الهى، توانستند از خاک مذلتى که بر آن آرامیده بودند، برخاسته و قد علم کرده و آزادى شایسته‌ى انسان را براى خود تدارک دیده و پرچم آزادى بشریت و نجات انسان از سلطه‌ى امپراتوریهاى زر و زور آن دوران را برافرازند و با نور معرفتى که از قرآن سرچشمه مى‌گرفت، پایگاه عظیم دانش بشرى را پدید آورند و خود قرنها بر منبر بلند علم و معرفت بشرى قرارگیرند و سخاوتمندانه به همه‌ى بشریت بیاموزند و گرانبهاترین آثار علمى را طى قرنهاى متمادى پدید آورند و سرنوشت جهان بشریت را با علم و سیاست و فرهنگ خود رقم بزنند. اینها همه از برکات تعالیم خالص اسلام و حکومت الهى در عهد پیامبر(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) و برهه‌یى از صدر اسلام بود که على‌رغم تسلط و رشد شجره‌ى خبیثه‌ى حکومتهاى سلطنتى و رجعت از دوران توحیدى، باز تا قرنها ثمرات خود را به مسلمین مى‌چشانید و آنان و همه‌ى بشریت را کامیاب مى‌کرد. هر وجب از این خاک و این سرزمین، یادآور خاطره‌یى از دوران پیامبر خدا(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) و یاران فداکار و نورانى اوست. در این سرزمین بود که اسلام طلوع کرد و پرچم جهاد برافراشته شد و آزادى بشریت از همه‌ى غل و زنجیرهاى جاهلیت رقم خورد.

 

امروز که ملتهاى مسلمان، پس از چند قرن انحطاط و رکود و ذلت، در چهارگوشه‌ى جهان اسلام، به بیدارى و قیام للَّه گراییده‌اند و عطر آزادى و استقلال و بازگشت به اسلام و قرآن، در فضاى بسیارى از کشورهاى اسلامى منتشر گشته است، بیش از همیشه مسلمانان نیاز دارند که پیوند خود را با آن گذشته‌ى نورانى و معجزنشان، با دوران قیام للَّه و مبارزه‌ى اسلامى دوران نخستین اسلام مستحکم کنند. خاطرات اسلامى در این سرزمین، براى هر مسلمان متدبر، در حکم داروى شفابخشى است که او را از ضعف و زبونى و یأس و بدبینى نجات مى‌دهد و راه دستیابى به هدفهاى اسلام را - که همیشه براى هر انسان برخوردار از عمق و حکمت، هدف زندگى و تلاش است - نشان مى‌دهد.

 

در این‌جا بود که پیامبر عظیم‌الشأن با یاران مخلص خود، سیزده سال همه‌ى سختیها را به جان خریدند و مرارتها را تحمل کردند، تا نهال اسلام ریشه دوانید. و در این‌جا بود که پس از سالهاى مصیبت‌بار زندگى در شعب ابى‌طالب، پس از شکنجه‌ى یارانى چون بلال و عمار و یاسر و سمیه و عبداللَّه‌بن‌مسعود و دیگران، پس از راهپیمایى طولانى و پُرمشقت و بى‌حاصل رسول خدا(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله) در میان قبایل مکه و طائف، بیعت عقبه با اهل یثرب واقع شد و هجرت پُربرکت به مدینةالرسول(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله) پیش آمد و دولت اسلامى تشکیل شد. در این‌جا بود که پیروزى بدر و شکست اُحد و محنت خندق و آزمایش حدیبیه اتفاق افتاد. این‌جا بود که اخلاص و جهاد پیروزى آفرید، و مالدوستى و غنیمت‌طلبى ناکامى آورد. این‌جا آیه‌آیه‌ى قرآن نازل شد و خشت‌خشت بناى فرهنگ و تمدن و حیات طیبه‌ى اسلامى، کار گذاشته شد. مسلمان با تدبر در این گذشته و زیستن در لحظه‌لحظه‌ى آن، با آینده نیز پیوندى سازنده مى‌یابد، راه زندگى و هدف آن را مى‌شناسد، به خطرات راه پى مى‌برد، فرداى این حرکت را بالمعاینه مى‌بیند و خود را براى پیمودن آن آماده مى‌سازد و بر تردید ناشى از احساس ضعف و حقارت و ترس از دشمن فایق مى‌آید؛ و این همه، از برکات حج است.

 

از آنچه گفتیم، مى‌شود فهمید که چرا استعمارگران دیروز و سردمداران سلطه‌ى استکبار جهانى امروز، این همه از پیوند فکرى و عاطفى مسلمین با گذشته‌ى خود بیمناک و با آن در ستیزند. آرى، این پیوند با گذشته است که حال و آینده را رقم مى‌زند.

 

پس از پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل جمهورى اسلامى در ایران و اعلام این‌که ملت ایران درصدد است جامعه‌یى بر اساس ارزشهاى اسلامى بسازد و در آن مقررات اسلامى را تحقق بخشد، موج تبلیغات بوقهاى تبلیغاتى شرق و غرب و وابستگانشان، جمهورى اسلامى را به نام بنیادگرا و کهنه‌پرست و روبه‌گذشته و عناوینى از این قبیل، بشدت مورد حمله قرار داد و به نام نوگرایى، از این‌که ایران اسلامى مى‌خواهد پایبند به سنتهاى گذشته باشد، انتقاد کرد؛ و این در حالى بود و هست که نظامهاى مرتجع و مستبد و پایبند سنتهاى پوسیده که هرگز بویى از مفاهیم نوین عالم مانند آزادى و دمکراسى و حقوق بشر استشمام نکرده و در شرق و غرب جهان کم نیستند، هیچگاه به آن نامها مورد تعرض تبلیغاتى قرار نگرفتند! و عبرت‌انگیز آن‌که رادیوهاى رژیمهایى که در آن از ابتداییترین رسوم نوگرایى سیاسى خبرى نیست و چیزى به نام مجلس ملى و انتخابات آزاد و نشریه‌ى غیردولتى در آن در حکم افسانه است نیز به کشورى که در آن به حکم اسلام، حکومتى مردمى بر سر کار است و قانون اسلامى در مجلسى مرکب از نمایندگان مردم تصویب و به دست دولتى منتخب مردم اجرا مى‌شود و مردم در حساسترین مسایل آن داراى حضور فعالند، نام مرتجع دادند و هوشمندان عالم را از تقلید مسخره‌آمیز خود به خنده انداختند!

 

آرى، استکبار و دارودسته‌ى خبرى و تبلیغاتى و قلمها و بوقهاى مزدورش، از این‌که کشورى در اعماق کهنه‌پرستى، و ملتى در حال و هواى سنتهاى جاهلى خود سر کند، ولى درهاى خزاین مادّى خود را به روى آنان بگشاید و تسلیم فزونخواهى و سلطه‌طلبى آنان شود و فرهنگ فساد و فحشا و مصرف‌زدگى و میخوارگى و شهوترانى را از آنان بپذیرد، نه تنها نگران نیستند، بلکه بسى خشنودند! آنان از بازگشت ملتها به گذشته‌یى که به آنان عزت و عظمت را یادآورى کند، راه جهاد و شهادت را به روى آنان باز کند، کرامت انسانى را به آنان برگرداند، دست سلطه‌گران را از غارت و چپاول به مال و ناموس آنان قطع کند، آیه‌ى «ولن یجعل‌اللَّه للکافرین على‌المؤمنین سبیلا»(7) را به آنان بیاموزد، کریمه‌ى «وللَّه العزّة ولرسوله وللمؤمنین»(8) را بر آنان فرو خواند، خطاب «و ما لکم لاتقاتلون فى‌سبیل‌اللَّه والمستضعفین»(9) را به گوش و دل آنان برساند، فرمان «ان الحکم الّا للَّه»(10) را در زندگى آنان اجرا کند و خلاصه، خدا و دین و قرآن را محور زندگى آنان سازد و دست طواغیت مستکبر و مستبد و سلطه‌طلب را از زندگى آنان قطع کند، از بازگشت به چنین گذشته‌یى و پیوند با چنین تاریخى، ناخشنود و سراسیمه و بیمناکند و لذا با هر بهایى مى‌خواهند از آن مانع شوند.

 

مسلمین، بخصوص جوامعى که نسیم آزادى و قیام للَّه بر آن وزیده، و بالاخص علما و روشنفکران و پیشگامان آنان، باید مراقب باشند که در این دام نیفتند؛ از عنوان بنیادگرایى نترسند؛ از تهمت ارتجاع و سنت‌گرایى آشفته نشوند؛ براى راضى کردن دشمنان خبیث و حسابگر، از اصل اسلامى خود، از احکام نورانى اسلام، از تصریح به هدفهاى جامعه‌ى دینى و نظام توحیدى، تبرى نجویند و به سخن خدا گوش فرا دهند که: «ولن ترضى عنک الیهود و لاالنّصارى حتّى تتّبع ملّتهم»(11) و «قل یا اهل‌الکتاب هل تنقمون منّا الّا ان امنّا باللَّه و ما انزل الینا و ما انزل من قبل و انّ اکثرکم فاسقون»(12) و «فلعلّک تارک بعض ما یوحى الیک و ضائق به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز اوجاء معه ملک»(13) و «ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»(14).

 

در حج، در مدینه و مکه، در اُحد و منى‌ و حرا، در این سرزمین که قدم مبارک رسول اکرم(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) و اصحاب کرامش بر آن نهاده شده و شاهد آن رنجها و دربه‌دریها و مبارزات و خون دلها بوده و در قدم‌به‌قدم سرزمین وحى و جهاد و قرآن و سنت، در آن گذشته‌ها به تدبر بپردازید؛ خود را با آن پیوند دهید؛ در پرتو آن، راه و جهت را بیابید؛ با تجربه‌ى آن، نتیجه و سرانجام راه را ببینید؛ و به حول و قوّه‌ى خدا و با توکل به او و امید به نصرت او و اعتماد به توانایى خود، در آن راه و به سمت آن هدف قدم گذارید؛ «واللَّه معکم و لن‌یترکم اعمالکم»(15).

 

3)موضوع مهم دیگرى که حجاج بیت‌اللَّه به عنوان بخشى از هدف حج باید به آن بپردازند، مسایل مهم و جارى جهان اسلام است. اگر حج کنگره‌ى عظیم سالیانه‌ى مسلمانان سراسر جهان است، بى‌گمان فوریترین دستور این کنگره، مسایل روز مسلمانان در هر نقطه از جهان است. این مسایل، در تبلیغات استکبارى به گونه‌یى مطرح مى‌شود که از آن، نه درس و تجربه و امیدى به مسلمین سراسر عالم منتقل شود، و نه اگر در آن حادثه سوء نیت و سوء عمل استکبار مؤثر بوده، مجرمى رسوا و حقیقتى افشا گردد، و یا به طور کلى مطرح نمى‌شود. حج جایى است که باید این خیانت تبلیغاتى افشا، و حقیقت آشکار شود و زمینه‌ى آگاهى عمومى مسلمانان فراهم آید.

 

اینک فهرستى از حوادث مهم جهان اسلام را به عرض برادران و خواهران مسلمان مى‌رسانم:

 

الف: مهمترین مسأله‌ى امروز، مسأله‌ى فلسطین است که در نیم‌قرن اخیر همواره مهمترین مسأله‌ى جهان اسلام و شاید مهمترین مسأله‌ى بشریت بوده است. این‌جا سخن از محنت و آوارگى و مظلومیت یک ملت است؛ سخن از غصب یک کشور است؛ سخن از ایجاد غده‌یى سرطانى در قلب کشورهاى اسلامى و در نقطه‌ى التقاى شرق و غرب جهان اسلام به یکدیگر است؛ این‌جا سخن از ظلم مستمرى است که اکنون دو نسل پى‌درپى از ملت مسلمان فلسطین را فرا گرفته است. امروزه که قیام خونین اسلامى متکى به توده‌هاى مردم در سرزمین فلسطین، خطر واقعى و جدى را به اشغالگران بى‌وجدان و بیگانه از انسانیت و بى‌محابا از جنایت گوشزد مى‌کند، شیوه‌هاى دشمن از همیشه پیچیده‌تر و هشداردهنده‌تر است و مسلمین در سراسر جهان باید مسأله را از همیشه جدیتر بگیرند و براى آن فکرى و کارى بکنند. ... و این است خبر تازه‌ى امروز.

 

اکنون اوضاع آشفته‌ى جهان اسلام و وابستگى روزافزون کشورهاى منطقه به قدرت بى‌مهار امریکا، زمینه‌ى مساعدى براى تهاجم کینه‌ورزانه‌ى دولت غاصب فراهم ساخته، که با پشتگرمى به حمایت شیطان بزرگ - که حقاً خطرناکترین دشمن اسلام و مسلمین است - آشکارا مقاصدى را که هرگز هم تلاش زیادى براى پنهان ساختن آن نمى‌کرده است، دنبال کند: انتقال یهودیان شوروى که بخشى از بهاى کمکهاى غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشه‌هاى اتیوپى که قرار است خدمت به صهیونیستهاى امریکایى و اروپایى غاصب فلسطین را بکنند و اخیراً یهودیان هند؛ شهرک‌سازى در بخشهاى غصب‌شده‌ى اخیر فلسطین و حتّى احتمالاً در بخش اشغال‌شده‌ى لبنان؛ افزایش تجهیزات نظامى و سلاحهاى کشتار جمعى در همان حال که امریکا جنجال تحریم صدور چنین سلاحهایى را به خاورمیانه بلند کرده است؛ حملات هوایى روزمره و متناوب به جنوب لبنان و بمباران غیرنظامیان فلسطینى و لبنانى؛ سختگیرى روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطینى - یعنى صاحبان آن سرزمین - و انجام جنایتبارترین و وحشیانه‌ترین برخوردهاى پلیسى با مردم، و در همان حال در صحنه‌ى سیاسى، در برابر عقب‌نشینى روزبه‌روز دولتهاى عربى و ساف و ضعف نشان‌دادن زبونانه‌ى برخى از سیاستمداران عرب، چهره‌ى مهاجم به خود گرفتن و حتّى فکر تشکیل کنفرانس بین‌المللى و یا منطقه‌یى، هر یک را به نوعى رد کردن، و بالاخره پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در گوشه‌یى از سرزمین فلسطین را که محصول عقب‌نشینى و ذلت‌پذیرى طرفهاى فلسطینى بود، به صراحت و قاطعیت ردکردن. اینها مجموعه‌یى از سیاستها و اعمال آشکار آدمى‌ستیزان صهیونیست است و یقیناً در کنار اینها چندین برابر، فعالیت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدم‌ربایى و جنگ روانى و تبلیغات مسموم و جنایتهاى شناخته و ناشناخته‌یى است که فقط از صهیونیستها و همکاران آنها ساخته و متصور است.

 

استکبار جهانى و دولتهاى استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژیم غاصب اسرائیل را به عنوان اهرم فشارى بر روى دولتهاى عربى و سپس اسلامى منطقه پدید آورده و ذخیره کرده‌اند و برآنند که این خنجر مسموم را همواره در پهلوى جهان اسلام نگاهدارند؛ و امروز شیطان بزرگ، سررشته‌ى این سگ دست‌آموز را در دست دارد. پس، تعجبى نیست که نقض مکرر قوانین بین‌المللى، نقض مداوم حقوق بشر - آن هم به فجیعترین شکل - تجاوز مکرر به کشورهاى همسایه، عملیات تروریستى و آدم‌ربایى به گونه‌ى آشکار، تهیه‌ى روزافزون سلاحهاى اتمى و امثال آنها - که هریک در هریک از کشورهاى جهان که با امریکا و دیگر دولتهاى بزرگ رابطه‌ى ارباب رعیتى نداشته باشد، حادثه‌یى عظیم تلقى مى‌شود - از صهیونیستها قابل قبول باشد و هیچ اعتراض جدى را از سوى شبکه‌ى استکبارى جهان، مخصوصاً شیطان بزرگ برنینگیزد.

 

بدین‌ترتیب، امروز دولت غاصب صهیونیست، بزرگترین خطر براى حال و آینده‌ى جهان اسلام است و بر مسلمین است که براى علاج این خطر و رفع ظلمى به این عظمت، درصدد علاج و چاره باشند. متأسفانه رفتار و گفتار اغلب سران کشورهاى اسلامى، هیچ اشاره‌یى را به عزم آنان بر علاج این خطر بزرگ - که چیزى جز محو رژیم صهیونیست نژادپرست نیست - نشان نمى‌دهد؛ بلکه بعکس، نشانه‌هایى از گسترش کمپ‌دیوید و تکمیل خیانت «سادات» نیز در برخى از دولتهاى عربى به چشم مى‌خورد؛ و من نمى‌دانم آیا این دولتها با این رفتار ذلت‌بار و تسلیم ننگ‌آور در برابر دشمن عنود مسلمین و اعراب، چه پاسخى براى ملتهاى خود و نیز در پیشگاه خداوند آماده کرده‌اند؟

 

علاج واقعى این خطر به دست مسلمین است. آنان مى‌توانند با کمکهاى حقیقى به مبارزین مسلمان، قیام داخل کشور فلسطین را قویتر و کوبنده‌تر سازند، و نیز مى‌توانند به طرق گوناگون نگذارند که دولتهاى منطقه به پیروى از خواست و تحمیل امریکا، تن به سازش با اسرائیل دهند. اقدامهاى فداکارانه و جوانمردانه‌ى مسلمانان سربلند لبنان، که بارها صهیونیستهاى قلدر و حامیانشان را در موضع ضعف و انفعال قرارداده، گواه صادقى است بر این‌که ملتها و جوانان مؤمن قادرند بسیارى از کارهاى بزرگ را انجام دهند.

 

ب: مسأله‌ى دیگر، حرکتهاى اسلامى در برخى از کشورهاى عربى و آفریقایى است. این یکى از مژده‌بخش‌ترین حوادث جهان اسلام است که ملتى با جوانهایش، با روشنفکرهایش، با مردم کوچه و بازارش، داعیه‌ى اجراى احکام اسلامى و تشکیل حکومت اسلامى داشته و در راه آن حرکت کند. از طلوع انقلاب عظیم اسلامى در ایران و تشکیل جمهورى اسلامى، این انتظار و امید براى دوستان، و این هراس و نگرانى شدید براى اردوگاه استکبار و در رأس آن امریکا وجود داشت که انقلاب اسلامى ایران، طلیعه‌ى پیروزیهاى مسلمانان در سایر نقاط جهان اسلام خواهد بود.

 

برادران و خواهران مسلمان ما در همه جاى جهان بدانند که بخش عمده‌یى از فشار مشترک شرق و غرب بر ایران اسلامى، چه در دوران جنگ‌تحمیلى و چه قبل و بعد از آن، بدین خیال باطل بود که با شکست جمهورى اسلامى در ایران، تجربه‌ى حرکت اسلامى در چشم مسلمانان سایر کشورها ناکام جلوه کند و برق امیدى که از پیروزى انقلاب در ایران، دلهاى آنان را روشن ساخته بود، نیروى آنان را در این راه مبارک به کار نیفکند. امروز هم تبلیغات وسیع بوقهاى استکبارى که مى‌خواهد انقلاب اسلامى را در ایران، راکد و متوقف و رسیده به بن‌بست، و نظام جمهورى اسلامى را رویگردان از خط انقلاب و امام عظیم‌الشأن آن(رضوان‌اللَّه‌علیه) و آشتى‌جوى با امریکاى غدار جلوه دهد، هدفى جز این ندارد. این همان بوقهایى است که در دوران حیات امام راحل(قدّس‌سرّه) بارها تهمت رابطه با اسرائیل و خرید تسلیحات از آن و فروش نفت به آن را وقیحانه به ایران اسلامى - که جدیترین دشمن رژیم صهیونیستى است - وارد مى‌کردند.

 

خدا را شکر که هیچیک از تلاشهاى استکبارى - چه عملى و چه تبلیغاتى - کارگر نیفتاد و شعله‌ى امیدى که با پیروزى انقلاب اسلامى و چهره‌ى مصمم و تسلیم‌ناپذیر آن، بر دنیاى اسلام و جانهاى مسلمین پرتو افکنده بود، کار خود را کرد و نتیجه آن است که امروز در تعدادى از کشورهاى اسلامى، به صورت حرکتهاى عظیم مردمى در طلب حکومت اسلامى مشاهده مى‌شود. لیکن این‌جانب به عنوان برادرى دلسوز و مجرب، وظیفه‌ى خود مى‌دانم به این ملتها و مخصوصاً به رهبران و هوشمندان و روشنفکران و علماى دینى آنان یادآورى کنم:

 

اولاً، در این راه که خطرات زیادى از ناحیه‌ى بى‌صبرى یا بى‌بصیرتى حرکت را تهدید مى‌کند، بر دو عنصر صبر و بصیرت بیش از همه چیز تأکید بورزید.

 

ثانیاً، حرکت اسلامى و انقلاب اسلامى، عبارت است از طغیان بر ارزشهاى جاهلى و نظامهاى طاغوتى که بشر را به زنجیرکشیده و موجب ظلم و فساد و تبعیض طبقاتى و نژادى و فحشاى عمومى و ستم‌پذیرى توده‌ها و دیگر بدبختیهاى ملتها شده و همه چیز را فداى سود بیشتر و حاکمیت ظالمانه‌ى بیشتر صاحبان زر و زور نموده است. پس، حرکت صحیح اسلامى، صف‌بندى میان دو نظام ارزشى و مبارزه‌ى میان دو فرهنگ است: فرهنگ به زنجیر کشیدن بشر، و فرهنگ نجات بشر. لذا هر حرکت اسلامى باید خود را براى مقاومت همه‌ى زورمندان عالم آماده کند و غافلگیر نشود.

 

ثالثاً، دشمن مى‌کوشد با جوسازى و حیله‌هاى تبلیغاتى، شما را از نام حکومت اسلامى و نظام اسلامى برحذر دارد، و شاید برخى از ساده‌دلان به این فکر بیفتند که براى حساس نشدن امریکا و دولتهاى غربى، بهتر است که در اظهارات علنى، از نام حکومت اسلامى اجتناب شود. توصیه‌ى این‌جانب، اجتناب جدى از این مصلحت‌اندیشى خلاف مصلحت است. هدف تشکیل نظام اسلامى و حاکمیت قرآن و اسلام را، بى‌هیچ انفعالى به صراحت و به تکرار و در همه‌ى شرایط بیان کنید و با عدول از نام مقدس اسلام، دشمن را به طمع نیندازید و هدف را مبهم و غبارآلود نسازید.

 

رابعاً، اسلام وحرکتهاى اسلامى همواره از نفاق، بیش از کفر صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام امریکایى - یعنى آن‌جا که نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهاى امریکا و دیگر مستکبرین است - از خطر ابزارهاى نظامى و سیاسى امریکا کمتر نیست و بیشتر است. از علمداران اسلام امریکایى، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار برحذر باشید و آنان را در سخن و اشاره و جهتگیریشان متهم کنید و هرگز درصدد جلب کمک آنان نباشید.

 

خامساً، از تجارب حرکتهاى دیگر اسلامى در سایر کشورها و وضع کنونى آنان بى‌خبر نمانید و على‌رغم میل استکبار، با آنان ارتباط بیابید.

 

و بالاخره سادساً، آیه‌ى شریفه‌ى «واعتصموا بحبل‌اللَّه جمیعا و لاتفرّقوا»(16) را که توصیه‌ى تمسک به دین و رعایت وحدت کلمه در آن است، همواره به یاد داشته، هر دو توصیه‌ى آن را نصب‌العین خود قرار دهید و از کید دشمن در این باب برحذر باشید.

 

ج: یکى دیگر از مسایل کنونى جهان اسلام، مسأله‌ى عراق و وضع مصیبت‌بار و گریه‌آور ملتى است که بر اثر سوء نیت و سوء تدبیر زمامدارانش، علاوه بر اختناق و حکومت پلیسى شدید، و پس از این‌که از ده سال پیش به این طرف، به جنگ غیرعادلانه با همسایگان خود مجبور گشته و به خاطر تدابیر ابلهانه و جاه‌طلبانه‌ى سرانش، هزاران هزار زن و مرد و کودک و پیر و جوانش، در بمبارانها و تخریبها به قتل رسیده، یا داغدیده و یا مجروح و معلول و بى‌خانمان شده و بخش عظیمى از ثروت ملى و تاریخیش نابود شده، اکنون از سوى همان زمامدارانى که مسبب همه‌ى این مصایب بوده‌اند، به صورت مستقیم تهدید مى‌شود و با بمبارانها و سلاحهاى دسته‌جمعى و شیمیایى، قتل‌عام و آواره و نومید از زندگى مى‌گردد.

 

هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاه‌طلبى و افزونخواهى سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانه‌یى نقد به دست امریکا براى حضور بى‌سابقه‌ى نظامى و بالطبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقه‌ى خلیج فارس داد و منطقه‌ى خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربى - به آتش کشیده شد، کسانى از مسلمین غالباً از روى ساده‌اندیشى خیرخواهانه، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حسابگرانه، به جمهورى اسلامى مصرانه پیشنهاد مى‌کردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گسترده‌تر سازد. این نظر، البته برخلاف اصول مسلّم اسلام بود که جهاد را فقط در راه گسترش دین خدا، یا دفاع از ملتهاى مستضعف و یا دفاع از دولت اسلامى واجب مى‌شمرد؛ و نه در دفاع از رژیمى مهاجم و اشغالگر و قدرت‌طلب، آن هم با ایدئولوژى حزب بعث که رسماً و علناً منکر و معرض دین و معنویت است، آن هم با سوابق ظلم و فساد و اختناق و نسل‌کشى که رژیم عراق در آن داراى وضعى استثنایى است، و بالخصوص رژیمى که سابقه‌ى تسلیم و فرمانپذیریش در برابر قدرتهاى سلطه‌گر را ایرانیان در طول هشت سال جنگى که به خواست استکبار و با سلاح و کمک همه‌جانبه‌ى آنان بر نظام اسلامى تحمیل کرد، بخوبى دریافته‌اند.

 

آرى، اسلام دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمى‌شمرد و آن را جایز نمى‌داند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضاً تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصت‌طلبانه‌ى مسؤولان ویرانى عراق، که در برهه‌یى کوتاه براى جلب نظر ساده‌لوحان، بدروغ دم از اسلام و مقدسات دینى مى‌زدند و بعضاً با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه‌ى خود از این پیشنهاد مى‌دانستند، ما به آنان یادآورى مى‌کردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ به نفع رژیم عراق و تحکیم سلطه‌ى آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضد مردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است.

 

اکنون با تسلیم و فرار مفتضحانه‌ى رژیم و ارتش عراق در برابر امریکا و متحدین غربى و قبول همه‌ى شرایط مستکبران، آن رژیم توانسته خود را براى مدت نامعلوم دیگرى بر سریر حکومتى بى‌افتخار و قدرتى ذلت‌آمیز تأمین کند؛ و در این حال، باز مردم عراق - این ملت مظلوم که سالهاست گروگان رژیمى خشن و ظالم و فاسد و شکنجه‌گرند - باید علاوه بر تاوان جنگى که فقط به هدف افزونخواهى سران رژیم بر آنان تحمیل شده، غرامت شکست و ذلت و عقده‌هاى حقارت آن رژیم را نیز بپردازند.

 

همان رژیم و ارتشى که بیش از صد ساعت نتوانستند با دشمنان خارجى که به داخل خانه‌ى آنان آمده بودند، بجنگند و از مرگ نترسند، اکنون بیش از صد روز است که به جان ملت عراق افتاده، خانه‌ها را ویران، شهرها را بمباران، عتبات عالیات را هتک، مردم را از وطن آواره، علما و بزرگان را دستگیر و بسیارى را شکنجه و ملت را قتل‌عام مى‌کنند. در شمال، کردها و در جنوب، اعراب را طورى کشتند و زدند و دربه‌در کردند و به عزاى عزیزان نشاندند که واقعاً در مورد هیچیک از جنایتکاران شناخته‌شده در روزگاران اخیر ما نشنیده و گمان نبرده‌ایم. با مردم عراق رفتارى کردند که انسانهاى باوجدان با حیوانات نمى‌کنند.

 

کردهاى شمال عراق بر اثر اخم و تهدید امریکا و دولتهاى غربى، فعلاً وضع بهترى دارند، تا بعدها چه پیش آید؛ اما شیعیان جنوب که به دلایل متعدد، مورد بغض و کینه‌ى امریکا و متحدینش مى‌باشند - و دلیل عمده آن است که داعیه‌ى اسلام و تشکیل حکومت اسلامى در آنان هست - همچنان در تهدید دایم و مورد بلا و مصیبت دایم از سوى رژیم ضد دینى و طغیانگر و نسل‌کش عراقند. این، تصویر ساده‌یى از وضع عراق است که گفته شد؛ ملتى ستمدیده و مظلوم و بى‌پناه با دست خالى در برابر حکومتى بس خشن و بى‌اعتنا به همه‌ى معیارهاى اسلامى و انسانى و بین‌المللى و بى‌باک در ریختن خون مردم و ظلم به مردم. ... و صداى یاللمسلمین آن مردم بلند است. و در همین چند روز، علایم آشکار محاصره و حمله‌یى خونین به صدها هزار نفر فراریانى مشاهده شد که از بیم ارتش، به مردابهاى میان بصره و عماره و ناصریه پناهنده شده‌اند و زن و مرد و کودک بیمار و - بنا بر خبر - بعضاً وبا زده و دچار بیماریهاى واگیر مى‌باشند. غرب و بخصوص امریکا، جز نقل بعضى خبرها، آن هم کوتاه و بى‌کشش، هیچ کمکى نکرده‌اند و آنان تنها امیدشان به خداست و به توده‌هاى مسلمان، که البته مى‌توانند حداقل به شکل اعتراض به این اعمال، آنان را یارى دهند.

 

د: مسأله‌ى بعدى، وضع مسلمانان کشمیر است. دولت هند، با استفاده از اشتغال دنیاى اسلام به مسایل حاد ماههاى اخیر، که موجب غفلت عمومى از وضع آن برادران جداافتاده و مظلوم شده، حداکثر فشارى را که توانسته، بر آن مردم وارد آورده و جان و مال و حتّى - بنا بر نقل - ناموس آنان را مورد تعرض و تاراج قرار داده است. این‌جانب اکنون درصدد آن نیستم که در ماهیت مسأله‌ى کشمیر قضاوتى بکنم - و مطلعین مى‌دانند که این، یکى از زخمهاى کهنه‌یى است که انگلیسیهاى استعمارگر در هنگام خروج اجبارى خود از هند، بر پیکر شبه‌قاره وارد کرده و به وسیله‌ى آن از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند - سخن ما آن است که دولت هند در برخورد با این مسأله، از ابزارهاى خشن و نامناسب استفاده کرده و با اطمینان به این‌که دولتهاى بزرگ و سازمانهاى مدعى حقوق بشر هیچ دفاع واقعى از مسلمانان نخواهند کرد، به روشهاى غیر انسانى متوسل شده است.

 

ملتهاى مسلمان باید بدانند که مسلمان کشمیرى از آنان متوقع آن است که از او دفاع کنند، و این وظیفه‌ى اسلامى و برادرانه‌ى مسلمین است، و دولت هند اگر تصور کند که مى‌توان آن جمع کثیر از مسلمانان را بدون هیچ عکس‌العمل از سوى مسلمین جهان، براى همیشه تحت فشار نگهداشت، بى‌شک در اشتباه است.

 

در همین‌جا لازم است درباره‌ى اقلیتهاى مسلمان در برخى از کشورها و از جمله کشورهاى اروپایى اشاره شود که فشار وارد بر مسلمانانى که مایلند هویت اسلامى خود را حفظ کنند، افشاگر ماهیت دمکراسى و آزادى‌یى است که غرب پیوسته از آن دم مى‌زند! حساسیتهایى که بعضى دولتهاى اروپایى در برابر ساختن مسجد، یا تشکیل اجتماعات اسلامى، یا رعایت لباس اسلامى و امثال آن نشان مى‌دهند یا در مردم برمى‌انگیزند، باید مسلمانان را به مواضع واقعى آن دولتها نسبت به اسلام آشنا سازد. اینها از جمله‌ى مسایل مهمى است که مسلمانان جهان باید درباره‌ى آن بیندیشند و از آن براى معرفت به وظیفه‌ى خود در این روزگار بهره گیرند.

 

ه: یکى از مسایل مهم این روزگار، مسأله‌ى اختلافات فرقه‌یى میان مسلمین است. این البته مسأله‌ى تازه‌یى نیست و اختلافات و نزاع و بعضاً زدوخورد بر سر مسایل کلامى و فقهى و فرقه‌یى، از قرن اول اسلام همواره وجود داشته است؛ لیکن در این باب، سخن تازه آن است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و گسترش فکر آن در سراسر آفاق اسلامى، یکى از ترفندهاى استکبار در مقابله با این موج همه‌گیر اسلامى این بوده است که از سویى انقلاب اسلامى ایران را یک حرکت شیعى به معناى فرقه‌یى آن - و نه اسلامى به معناى عام - معرفى کرده، و از سوى دیگر، در ایجاد نفاق و نقار میان شیعه و سنى سعى بلیغ کنند. ما از آغاز با توجه به این مکر شیطانى، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمین داشته و کوشیده‌ایم این فتنه‌گرى را خنثى کنیم و بحمداللَّه با تفضل الهى توفیقات فراوان نیز داشته‌ایم، که یکى از آخرین آنها، تشکیل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى است و هم‌اکنون در سراسر جهان اسلام، علما و روشنفکران و شعرا و نویسندگان و عامه‌ى مردم از همه‌ى مذاهب اسلامى، دوشادوش و با یک زبان و یک نفس، از انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران دفاع مى‌کنند؛ لیکن دشمن با پول و طرح و تبلیغ و خباثت فراوان مجهز است و متأسفانه در نقاطى از جهان کسانى را مى‌یابد که بتواند با تطمیع و اغفال، بر ذهن و زبان آنان تسلط یابد. لذا گاه‌به‌گاه در کشورى از یک سیاستمدار، و در کشور دیگرى از یک عالم‌نما یا انقلابى‌نما شنیده مى‌شود که به تشنیع و ناسزا به شیعیان یا به ملت ایران - که بزرگترین انقلاب معاصر را به وجود آورده و به گونه‌یى بهت‌انگیز از آن دفاع کرده‌اند - زبان مى‌گشاید و قلم مى‌راند. یا در کشور مسلمان پاکستان - که ملت آن، در شمار عزیزترین ملتها براى ما و همیشه در خط دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى ایران بوده و هست - کسانى با دلارهاى دشمنان اسلام و وحدت مسلمین، جلسات دایر مى‌کنند و کتاب و مقاله مى‌نویسند، تا شیعه و تشیع اهل‌بیت پیامبر(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله) را به باد حمله بگیرند و به مقدسات اهانت کنند.

 

ما همه‌ى اینها را به حساب امریکا و دستیاران و مزدورانش مى‌گذاریم و دامن ملتها و علماى راستین اسلام را از آن پاک مى‌دانیم؛ لیکن این از جمله مسایلى است که باید با هوشیارى مسلمین حل شود و مجال تاخت‌وتاز به دشمنان اسلام داده نشود.

 

و: آخرین سخن، مسأله‌ى بسیار مهم سلطه‌ى روزافزون شیطان بزرگ بر ذخایر کشورهاى اسلامى و حضور بیش‌ازپیش سیاسى و اقتصادى و حتّى نظامى آن در این کشورهاست. این ابرقدرت ظالم و سلطه‌طلب، پس از تحولات اخیر جهان که منتهى به فرو ریختن نظامهاى الحادى کمونیستى شد و شوروى از موضع رقابت با امریکا فرو افتاد، درصدد است که سراسر جهان و بخصوص مناطق زرخیز اسلامى را به منطقه‌ى نفوذ بى‌رقیب خود مبدل سازد و پس از فراغت از - به اصطلاح - جنگ سرد، به جنگ همه‌جانبه‌یى با بیدارى اسلامى - که مانع مستحکمى در راه این نفوذ است - کمر بسته است.

 

این حکومت شیطانى، بنا بر مقتضاى طبیعت ضد فطرى و ضد انسانى خود، از درون دچار معضلات لاینحلى است؛ لیکن به اقتضاى همان طبیعت استکبارى و جهانخوارى، مى‌کوشد که مشکلات خود را به کل جهان منتقل کند و با تسلط بر همه‌ى مراکز حساس و ثروت‌خیز عالم، از جمله خاورمیانه و مخصوصاً خلیج فارس، به حیات خود قدرتمندانه‌تر از پیش ادامه دهد. اگر این رؤیاى شوم به تحقق بپیوندد، روزگار سیاهى بر ملتهاى این منطقه خواهد گذشت که در گذشته نظیر نداشته است.

 

رژیم امریکا، اینک از هر وسیله‌یى براى رسیدن به آن هدف شیطانى استفاده مى‌کند و متأسفانه جهالت و غرور و قدرت‌طلبى حکام عراق - که زمینه‌ى آن را هم کمکهاى قبلى امریکا و غرب به عراق فراهم کرده بود - اوضاعى را در این منطقه به وجود آورد که عواقب تلخ و دردناک آن را همه کم و بیش مى‌دانند؛ و از جمله تبعات آن، یکى این است که امریکا به تصمیم‌گیرنده‌ى اصلى در بخش مهمى از این منطقه مبدل شده و دولتهاى منطقه را مرعوب خود ساخته است؛ و این تهدیدى بزرگ براى موجودیت اسلامى، بلکه کیان انسانى در این منطقه و در هر منطقه از جهان که چنین اتفاقى بیفتد، به شمار مى‌آید.

 

امروز به جز اسلام و انسانهاى مؤمن و مصمم، هیچ نقطه‌ى امید دیگرى براى مقابله با این تهدید بزرگ نیست. و خدا را سپاس که امروز خورشید منور اسلام حیاتبخش، دوباره بر دل و جان انسانها تابیدن گرفته و بسیارى ملتهاى مسلمان در راه تحقق بخشیدن اسلام در زندگى خود، با عوامل دورى مردم از دین خدا مبارزه را آغاز کرده‌اند. این، حرکتى فرخنده و امیدبخش است و به توفیق الهى همین است که زنجیر سلطه‌ى شیطانى امریکا و هر قدرت طغیانگر دیگر را خواهد گشود و همه را نجات خواهد داد؛ «کتب‌اللَّه لاغلبنّ انا و رسلى»(17).

 

ملتها و دولتها در قبال روحیه‌ى گرایش به اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه واله) - اسلامى که سرلوحه‌اش، قطع نفوذ شیطان بزرگ و بقیه‌ى شیاطین از زندگى ملتهاست - به یک اندازه مسؤولند. دولتهاى اسلامى اگر به کشور و ملت خود علاقه‌مندند، باید بدانند این آن چیزى است که زندگى و شرف و استقلال ملتها و کشورها و قدرت دولتها را تأمین مى‌کند.

 

از خداوند متعال، بیدارى همه‌ى مسلمانان عالم و شرف و عزت و رهایى آنان از چنگال استکبار و پیروزى آنان در مصاف دشمنان خدا را مسألت مى‌کنم.

 

پروردگارا ! پرتو قرآن و اسلام را بر دلهاى مسلمین مستدام بدار و رحمت و فضل خود را بر آنان نازل کن؛ آنها را تأیید بفرما و دلهاشان را با امید و ایمان مستحکم بدار؛ قلب ولىّ‌اللَّه‌الاعظم(ارواحنافداه و عجّل‌اللَّه‌فرجه) را از ما شاد و دعایش را در حق ما مستجاب کن؛ حج حاجیان و تلاش تلاشگران راه خودت را به نیکى مقبول فرما؛ دلهاى مسلمین را روزبه‌روز به هم نزدیکتر و عوامل تفرقه را نابود فرما؛ ارواح مطهر شهداى راه حق و جسم و جان آسیب‌دیدگان این راه را مشمول رحمتت بفرما. پروردگارا ! از هر حرکتى که در سراسر جهان براى حاکمیت دین تو انجام مى‌شود، حضرت امام خمینى - آن بنده‌ى صالح و برگزیده‌ات - را جزاى خیر عنایت کن؛ آمین ربّ العالمین.

 

والسّلام على جمیع اخواننا المسلمین و رحمةاللَّه - على الحسینى الخامنئى - سوم ذى‌الحجةالحرام سال 1411 هجرى - قمرى - مصادف با بیست‌وششم خرداد سال 1370 هجرى شمسى‌

 

 

 

1) حج: 27 و 28

2) توبه: 3

3) انبیاء: 92

4) بقره: 200

5) توبه: 3

6) بقره: 197

7) نساء: 141

8) منافقون: 8

9) نساء: 75

10) یوسف: 40

11) بقره: 120

12) مائده: 59

13) هود: 12

14) بروج: 8

15) محمّد: 35

16) آل‌عمران: 103

17) مجادله: 21

 

 




نظرات کاربران