/سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
/سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت /سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت
/سالروز شهادت باب‌الحوائج/

بررسی شخصیت امام موسی کاظم (ع) از دیدگاه اهل سنت

ابن روزبهان، عالم سنی، در باره این پیشوا می‌نویسد: «پروردگارا! بر او درود فرست، که عارف دانشمندان است و برهان بپاخواسته و توکل کننده صاحب عزم، دارای نشانه‌ها و کرامات است. او با زهر شهید شد و نه با قدرت لشکر.»

«روايت شده‌ است كه عباس بن هلال شامي به امام موسي كاظم (ع) خطاب ‌كرد كه مردم به كسي احترام مي‌گذارند كه غذاي ساده بخورد و لباس خشن بپوشد. آن حضرت در پاسخ، حضرت يوسف (ع) را به يادش آورد كه پيامبر بود اما لباس ابريشمي مي‌پوشيد و بر مردم حكم مي‌راند: «مردم به لباس‌هايش احتياجي نداشتند اما تشنهٔ عدالتش بودند. امام بايد منصف و عادل باشد؛ وقتي حرفي مي‌زند حقيقت را بگويد؛ وقتي قول مي‌دهد به قولش وفا كند؛ وقتي قضاوت مي‌كند، به مساوات رفتار كند. خداوند خوردن نوع خاصي از غذا يا پوشيدن نوع خاصي از لباس را كه از راه حلال به دست آمده باشد، ممنوع نكرده‌ است، بلكه حرام را ممنوع كرده ‌است، چه كم و چه زياد.»
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، محمدجواد لساني، پژوهشگر، در يادداشتي نوشت: «شناخت اشخاص بزرگ، هميشه آسان نيست. چنان كه گاهي كار بر پژوهشگر نيز سخت مي‌شود. گاهي محقق به انساني برمي‌خورد كه درك زواياي شخصيت او، تلاش فوق العاده‌اي مي‌طلبد. شناخت شخصيت والاي حضرت امام موسي كاظم (ع) در جرگه همين بازشناسي‌هاي دشوار است. اگر تنها بخواهيم به يك فراز از سيره پيشواي هدايت، حضرت موسي ابن جعفر (ع) بپردازيم، بي‌ترديد حبس‌هاي جانكاه آن حضرت، بيش از امور ديگر جلوه مي‌كند. اين به سبب آن است كه هر كدام از پيشوايان دين، بنا به موقعيت خويش، واكنشي خاص آن مقطع تاريخي از خود بروز داده‌اند. واقعا اين بار چه اتفاقي مي‌افتد كه پيشواي بزرگ زمان، اين گونه مورد قهر و غضب دستگاه سلطاني قرار مي‌گيرد و از زنداني به زندان ديگر منتقل مي‌شود؟ اين در حالي است كه پدر بزرگوار آن حضرت، امام جعفر صادق (ع)، فعاليت هر چند محدود خويش را طي مي‌كند و در عالم پروري و توسعه فرهنگ در جامعه، مانعي جدي بر سر راه خويش نمي‌بيند. پاسخ اين است كه در زمانه‌اي كه پدر مي‌زيسته، سلسله عباسي هنوز آنچنان پانگرفته و سلطه مطلق خويش را گسترش نداده بود؛ در حالي كه پس از آمدن خليفه‌هايي مانند مهدي و هارون عباسي اين مهم برآورده شد و به موازات تبليغات دين پناهي حاكميت، مبني بر بازگرداندن قدرت به اهل بيت (ع)، تلاش فراواني شد كه رجال مستقل و غير وابسته به دربار عباسي در مظان تهديدات و اتهامات بي پايه‌اي قرار گيرند؛ به طوري كه تشكيل محافل آزاد بحث ديني ممنوع شد و سر حلقه اين اشخاص، كسي جز كاظم آل محمد(ع) نبود.
در باره شخصيت تابناك ابوابراهيم موسي ابن جعفر(ع) سخن‌ها فراوان گفته شده و حتي در ميان روايات رسيده از اهل سنت، صفات برجسته‌اي دستگيري ضعيفان و گرفتاران، نيايش‌هاي پر از اشك و آه شبانه آن انسان كامل به درگاه الهي، سخاوت، بردباري و رواداري آن اسوه خجسته نسبت به مخالفان خويش، اخبار متعددي نقل شده است، اما به نظر مي‌رسد جنبه ديگري از جايگاه ايشان كمتر به گفت آمده و مستلزم توجه بيشتري است. بايد اذعان كرد كه از يك معيار در اينجا غفلت شده است؛ به عبارت روشن، وضعيت در بند همين وجود مبارك كافي است تا عيار دستگاه حاكم زمانش سنجيده شود. در حبس، امام خوبي‌ها، بطور شفاف، هويت پشت پرده حاكميت تزوير عباسي را واگويي مي‌كند. با اين توصيف كه اگر آن حضرت سالياني دراز در زندان‌ها گذراند، به معناي اين است كه ديگر مشروعيتي براي حكومت نقابدار نمي‌ماند. اين سلطان است كه به دست او همه اين سياهي‌ها به وقوع مي‌پيوندد. حاكمي كه لباس دين پوشيده، با مشاهده هر نوع فعاليتي خارج از ميل خويش، دستور بگير و ببند صادر مي‌كند تا قدرت بلامنازع خود را از هر نوع تهديد و انتقادي دور سازد. مخصوصا وقتي كه مي‌بيند مردم خراج حكومتي را هم به دست آن امام مي‌رسانند تا در جايگاه اصلي و مورد نياز هزينه شود. اين تغيير رويه مالي، خواب راحت برخورداري از اموال را بر حاكميت حرام مي‌كند تا بيش از پيش اوضاع را بر اين چشمه حكمت و معرفت سخت گيرد و ستم دستگاه تا بدانجا مي‌رسد كه آن حضرت در زندان به شكل بي رحمانه‌اي به شهادت مي رسد. در بخش دوم به چند خبر پرداخته مي‌شود تا به راز محبوبيت آن حضرت در ميان فرقه‌هاي مختلف مسلمانان پي برده شود.
روايت شده‌است كه عباس بن هلال شامي به امام موسي كاظم (ع) خطاب ‌كرد كه مردم به كسي احترام مي‌گذارند كه غذاي ساده بخورد و لباس خشن بپوشد. آن حضرت در پاسخ، حضرت يوسف (ع) را به يادش آورد كه پيامبر بود اما لباس ابريشمي مي‌پوشيد و بر مردم حكم مي‌راند: «مردم به لباسهايش احتياجي نداشتند، اما تشنهٔ عدالتش بودند. امام بايد منصف و عادل باشد؛ وقتي حرفي مي‌زند حقيقت را بگويد؛ وقتي قول مي‌دهد به قولش وفا كند؛ وقتي قضاوت مي‌كند، به مساوات رفتار كند. خداوند خوردن نوع خاصي از غذا يا پوشيدن نوع خاصي از لباس را كه از راه حلال بدست آمده باشد ممنوع نكرده‌ است؛ بلكه حرام را ممنوع كرده ‌است، چه كم و چه زياد.»
ابن روزبهان، عالم سني، در باره اين پيشوا مي‌نويسد: «پروردگارا! بر او درود فرست، كه عارف دانشمندان است و برهان بپاخواسته و توكل كننده صاحب عزم، داراي نشانه‌ها و كرامات است. او با زهر شهيد شد و نه با قدرت لشكر.»
سنهوتي شافعي مذهب نيز مي‌گويد: «كاظم ناميده شده، زيرا بسيار اهل گذشت و بردباري است. نزد اهل عراق معروف به باب برآورده شدن حاجات نزد خداوند است و معروف به عبد صالح است، به دليل كثرت عبادت و كوشش و قيام شبانه‌اش؛ او عابدترين اهل زمان خود بود. روايت شده كه وارد مسجد رسول خدا (ص) شد و در آغاز شب سجده‌اي كرد و شنيده شد كه در سجده‌اش مي‌گويد: بزرگ است گناه من، پس زيباست عفو تو اي اهل تقوي و آمرزش! اين ذكر را مدام مي‌گفت تا صبح شد. وي از بزرگان علماي با سخاوت بود.»
ابن صباغ مالكي مذهب نيز مي‌گويد: «برخي اهل علم گفته‌اند كاظم، آن امام بزرگ منزلت است كه شب را به قيام و روز را به روزه داري سپري مي‌كرد. معروف به باب حوائج الي الله است. زيرا نياز و درخواست نيازمندان را برآورده ساخته و به خواسته‌هايشان مي‌رساند. وي همچنين مي‌گويد: «نيازمندان مدينه را شبانه پي جويي مي‌كرد، درهم‌ها و دينارها و نفقات را به خانه‌هايشان حمل مي‌كرد، اما آنان نمي‌دانستند از كجا به ايشان مي‌رسد تا آنكه امام از دنيا رحلت كرد.»
اين سخنان نشان‌ دهنده عظمت مقام اهل بيت به ويژه حضرت باب الحوائج (ع) نزد مسلمانان است. و براي وحدت بين ايشان مي‌توان به اين حبل المتين توجه كرد و به سيره ايشان رجوع كرد.
به عنوان حسن ختام نوشتار، تعابير زيبا و سرشار از شيدايي عارف برجسته ديني، محي ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻋﺮبي، محل توجه است تا به عظمت اين شخصيت بيشتر پي برده شود؛ اين عارف برجسته اين گونه ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ را ستوده است: «ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺣﺎﻣﻠﺎﻥ ﻋﺮﺵ ﺍﻭ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻓﺮﻳﺪﮔﺎﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ. ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﻛﺘﺎبي ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ، ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﺑﺎﺩي ﻛﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺭﺍﺯ پوﺷﻴﺪﻩ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﻗﻴﺎﻧﻮﺱ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﻮﺭ.» صاحب كتاب فتوحات مكيه، پنج ﺁﻳﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﺳﻮﺭﻩ ﻃﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ (ع) ﺗﻄﺒﻴﻖ داﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭي ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺭتي، آن حضرت ﺭﺍ همچون ﻣﻮﺳﺎي ﻛﻠﻴﻢ روشني بخش جهان خطاب مي‌كند. ﺍين عارف نامدار ﺩﺭ تعبيري ﺩﻳﮕﺮ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺻﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﺁﻳﻴﻨﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﻭ ﻛﻴﻤﻴﺎي ﺟﺎﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛ « ﻫﻤﻮ كه پاﻳﺎﻥ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻛﻴﻤﻴﺎي ﻭﺟﻮﺩ ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ ﻭ عيار ﺯﺭ ﻭ ﺳﻴﻢ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﻛﺰ پيشوﺍﻳﺎﻥ ﻋﻠﻮي ﻭ ﻣﺤﻮﺭ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻣﺼﻄﻔﻮي ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺭ ﻓﺮﻭﺯﻧﺪﻩ؛ يعني ﺍﺑﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ موسي اﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻛﻪ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺧﺪﺍي ﺍﻭ باد.»
ايسنا


| شناسه مطلب: 88007




امام كاظم



نظرات کاربران